زهرا نوری سنگدهی

زهرا نوری سنگدهی

مدرک تحصیلی: دکتری فلسفه ، دانشگاه تهران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۳ مورد از کل ۳ مورد.
۱.

نقد و بررسی کتاب کیهان شناسی افلاطون و ابعاد اخلاقی آن(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۵۶۸ تعداد دانلود : ۲۸۱
این مقاله نقد کتاب کیهان شناسی افلاطون و ابعاد اخلاقی آن از گابریلا روکسانا کارونه است. کارونه با محورقرار دادن تیمایوس ، فیلبس ، سیاست مدار ، و قوانین و با این فرض تحقیق خود را آغاز می کند که کیهان شناسی افلاطون در این محاورات مبنای جدیدی برای نظریه اخلاق او فراهم می کند که فاقد نقص های آثار میانی افلاطون است. کارونه هم چنین تلاش می کند تا تعارضات درون متنی ای که برخی مفسران در این محاورات می بینند ازیک طرف و تعارضات بین محاورات را به طور کلی برطرف کند. باوجود جامعیت اثر در طرح مسائل و منابع و اندیشمندانه بودن استدلال ها و دقت در تحلیل متن برای اثبات فرضیه ها، پرسش هایی هست که کارونه به آن ها نپرداخته است: آیا لازمه فهم افلاطون جامعیت و انسجام و فاقد تعارض دیدن آثار اوست؟ هم چنین آیا فهم کیهان شناسی افلاطون وابسته به بسترهای تاریخی آن نیست؟ کارونه بیش تر درمقام یک افلاطونی کتاب نوشته است، نه هم چون یک محقق و مفسر بی طرف.
۲.

فوسیس و نوموس در افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فوسیس نوموس گرگیاس جمهوری پروتاگوراس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۰۰ تعداد دانلود : ۶۴۱
یکی از مهمترین مسائل افلاطون ، نسبت نوموس و فوسیس است که به اشکال مختلف در آثار او ظاهر می شود . این مساله در قرن پنجم ق . م تحت عنوان تقابل فوسیس و نوموس در میان اندیشمندان بزرگ وجود داشته است . در این مقاله سعی بر آن است تا نسبت فوسیس و نوموس در اندیشه های افلاطون با توجه به نظریه های رایج در تقابل این دو در سه محاوره گرگیاس ، جمهوری و پروتاگوراس مورد پژوهش قرار گیرد . افلاطون سعی دارد تبعات باور به تعارض بین نوموس و فوسیس در زندگی اجتماعی و سیاسی را با ارائه نسبتی وسیع تر بین فوسیس و نوموس به حداقل برساند . افلاطون راه حل نهایی این مساله را در محاوره قوانین ارائه می کند . در آنجا نوموس را برخاسته از فوسیس تحت حاکمیت الهی می داند . در واقع پیوند فوسیس و خدایان در اندیشه افلاطون ، مجوزی برای وحدت فوسیس و نوموس است . 
۳.

رابطه ی کل و جزء در فلسفه ی لایب نیتس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: لایب نیتس کل جزء شناختی منطقی رابطه ی وجودی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹۸۰ تعداد دانلود : ۱۲۰۴
در این مقاله ما انواع کل و جزء و نسبت میان آن ها را با توجه به مفهوم بنیادین فلسفه ی لایب نیتس یعنی «جوهر» بررسی کردیم. همچنین ارتباط کل و جزء با جوهر را با توجه به برخی اصول اندیشه ی او مثل امتناع تناقض، جهت کافی، هماهنگی، اتصال و. . . مطالعه کردیم. کل و جزء یا معنای فلسفی–وجودی دارد و یا معنای منطقی-معرفتی. معنای دوم با توجه به معنای اول اعتبار دارد. کل در معنای فلسفی به معنای کل در منطق صوری نیست، به عکس کل یک جزءِ موجود است که تمام کیفیات و حالاتش را بالقوه در خود دارد. یعنی جوهر فرد و منادی است که وحدت واقعی دارد. کل و جزء در هم تنیده اند. از یک طرف جزء یک جزء است واز طرف دیگر جزء، کل است و وحدت دارد. کل نیز از یک طرف وحدت دارد و از طرف دیگر دارای اجزا و کثیر می باشد.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان