برخوردگاه شهر و روستا یا در هم آمیختن سیستم هاى شهرى، روستایى و طبیعى، با پیشروى سکونتگاه هاى انسانى، پیوستارى است که از اثر گذارى شهر و شهر- نشینى بر روستا و محیط طبیعى شکل مى گیرد. یکى از جلوه هاى مهم این رویارویى، نابرابرى فضایى – نه فقط در درون شهر ها بلکه در محیط پیرامون یا محیط پیرا- شهرى نیز هست: نابرابرى که بازتاب نابرابرى هاى اجتماعى- اقتصادى جوامع است. شهر تهران با دو پدیده ى جابجایى جمعیت از درون به محیط پیرا-شهری و مهاجرت به مقصد شهرتهران که به دلیل عدم تطابق شرایط اجتماعى-اقتصادى جمعیت مهاجر با ویژگى هاى سکونتى دردرون شهر تهران، به محیط پیرا-شهرى تهران رانده مى شوند، رو به رو بوده و هست. تداوم نابرابرى ها، کیفیت نازل شرایط زیست و تداوم صدمات وارد بر طبیعت در محیط پیرا-شهرى تهران، نارسایى شیوه هاى موجود، ضرورت تمهید و اختیار شیوه هایى متفاوت اما امکان پذیر در برنامه ریزى و مدیریت – نه فقط در محیط پیرا-شهرى بلکه در کل منطقه ى شهرى تهران – را مطرح مى کند. بنابراین، هدف این مقاله تاًکید برضرورت توجه به محیط پیرا- شهرى همچون یک سیستم یکپارچه که خود، همچون شهرها، داراى نابرابرى فضایى بوده ونیازمند تحلیل، تفسیر و تبیین ساختار ویژه ى خود، علل پدیدار شدن ساختار نابرابر، بروز تهدیدها و مشکلات، حضور فرصت ها و مهم تر از همه، دورى جستن از رویکردى سنتى در برنامه ریزى و مدیریت محیطى می باشد، است.
این مقاله به مشکلات برنامه ریزی شهری، چگونگی یافتن و چگونگی گشودن آن مشکلات می پردازد. فرضی اصلى این است که شهرها و مناطق شهری داراى مشکلات برنامه ریزی شهری هستند که در صورت نگشودن آن مشکلات و باقی ماندن در یک وضعیت مشکل زا و تداوم مسیرهاى عمل و رهیافت هاى موجود، نه فقط مشکلات جدیدى پدیدار خواهد شد، بلکه مشکلات موجود نیز تشدید شده و شهرها، به طور کلى، و شهر تهران – همچون نمونه مورد بررسى در این مقاله – بیش از پیش در یک دور باطل مشکلات خواهند افتاد. این مقاله با تاکید بر اهمیت آشنایی تحلیل گر شهری با اصول پایه بیانگر مشکلات شهری پیش از هرگونه فعالیت "مشکل- یابى" و "مشکل- گشایى"، بر اهمیت "مشکل- یابى" شهرى و مبتنى نمودن شیوه هاى "مشکل- گشایى" بر اصول "مشکل- یابى"، به معرفی شیوه ای مناسب "مشکل- یابى" برای یک شهر می پردازد. سپس کوشش می شود که به شهر تهران همچون زمینه ا ی برای برقراری مناسبت بین چارچوب های انگاشتی و جهان واقع نگریسته شود و بنابراین با معرفى شیوه اى گزینه و جایگزین رهیافت های سنتی و جامع نگر برنامه ریزی شهری – یعنی شیوه اى گام به گام و مبتنی بر اختیار یک "فرایند مشکل- یابى- مشکل- گشایى" که در عین رعایت اصول مشکل- یابی و مشکل- گشایى توان بهره گیری از تفکر راهبردی را نیز دارا باشند، شیوه تدبیر شده "مشکل- یابی" در مورد تهران به کار می رود تا شرایط لازم برای پرداختن به "مشکل- گشایی" فراهم گردد.
هدف این مقاله کوشش و آزمون ارائه سازوکار و فرآیندی برای برنامه ریزی توسعه اجتماع پایدار در سطح یک اجتماع محلی (محله امیرآباد شهر تهران)، به عنوان شیوه ای مبتنی بر گزینه و متمایز از شیوه های رایج برنامه ریزی در سطوح خُرد شهری در تهران است. مقاله با بررسی پایه های نظری دو انگاشت «پایداری» و «برنامه ریزی توسعه اجتماع»، زیربنای نظری تعریف برنامه ریزی توسعه اجتماع پایدار را ردیابی نموده و سپس با بررسی وضعیت و شرایط اجتماع و توسعه پایدار (بر اساس ویژگی های عینی و ذهنی) در محله، فرآیندی را برای برنامه ریزی توسعه اجتماع پایدار در محله امیرآباد ارائه می کند. در بررسی ابعاد عینی تکیه اصلی بر اطلاعات مدون قرار داشته، درحالی که بررسی ابعاد ذهنی مستلزم طراحی، تکمیل و پردازش پرسش نامه هایی هدفمند بوده است. همچنین نیاز به فراهم کردن پیش زمینه های لازم و توجه به قیود و تهدید هایی که بر تولید و اجرای برنامه های شهری و تشکیل یک سازوکار یکپارچه برنامه ریزی پایدار در سطح اجتماع اثر می گذارد، در فرآیند پیشنهادی مورد توجه قرار گرفته است. دستاورد مقاله، کوششی است که در تطابق دادن سازوکار و فرآیند برنامه ریزی توسعه اجتماع پایدار در چنین محله ای و نیز در تلفیق دو انگاشت «برنامه ریزی توسعه اجتماع» و «پایداری» با استفاده از تدوین چارچوب و فرآیند پیشنهادی برنامه ریزی توسعه اجتماع پایدار در محله امیرآباد انجام شده است.