آذر سراج خرمی

آذر سراج خرمی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲ مورد از کل ۲ مورد.
۱.

مقایسه ی نشخوار فکری و مکانیسم های دفاعی در افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و اختلال وسواسی-جبری با افراد غیر مبتلا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اختلال افسردگی اساسی اختلال وسواسی - جبری نشخوار فکری مکانیسم های دفاعی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلال خلقی افسردگی
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات اضطرابی وسواس فکری –عملی
تعداد بازدید : ۲۱۷۹ تعداد دانلود : ۸۸۴
مقدمه: هدف پژوهش، مقایسه ی نشخوار فکری و مکانیسم های دفاعی در افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و اختلال وسواسی- جبری با افراد غیرمبتلا بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع پس رویدادی بود. نمونه شامل 30 نفر مبتلا به اختلال افسردگی (زن)، 30 نفر مبتلا به اختلال وسواسی- جبری (16 زن و14 مرد) و 60 نفر افراد غیرمبتلا (45 زن و 15 مرد) بود. نمونه ی بالینی با روش نمونه گیری هدفمند و نمونه ی غیرمبتلا به صورت هدفمند و با روش غربالگری با استفاده از پرسشنامه MMPI، انتخاب شدند. ابزارهای به کارگرفته شده شامل پرسشنامه-ی نشخوار فکری ، پرسشنامه ی مکانیسم های دفاعی و پرسشنامه ی 71 سؤالی MMPI بود. جهت تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد میزان استفاده از نشخوارفکری در گروه افسرده و وسواسی، بیشتر از گروه غیرمبتلا بود. میزان استفاده از سبک دفاعی رشدنایافته در گروه های مبتلا بیشتر از گروه غیرمبتلا و میزان استفاده از سبک روان آزرده نیز در مبتلایان به افسردگی بیشتر از گروه وسواسی و غیرمبتلا بود. علاوه بر آن نتایج نشان داد که بین سه گروه در مکانیسم های دفاعی فرافکنی، ناارزنده سازی، گذاربه عمل، بدنی-سازی، خیال پردازی اوتیستیک، لایه سازی، پرخاشگری منفعلانه، جابه جایی، مجزاسازی، فرونشانی، والایش، شوخ طبعی، پیشاپیش نگری، دیگردوستی کاذب و ابطال، تفاوت وجود دارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، نشخوارفکری و مکانیسم های دفاعی نقش مهمی در اختلال های افسردگی اساسی و وسواسی - جبری دارند. تلاش در راستای کاهش به کارگیری نشخوار فکری و سبک های دفاعی رشدنایافته و روان آزرده می تواند گامی مهم جهت ارتقای سلامت روانی بیماران باشد.
۲.

اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشخوارفکری و نگرش های ناکارآمد بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و وسواسی- جبری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی نشخوارفکری نگرش های ناکارآمد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱ تعداد دانلود : ۶۸
هدف پژوهش حاضر، اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشخوار فکری و نگرش های ناکارآمد بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و وسواسی- جبری بود. این پژوهش یک طرح آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون بود. حجم نمونه شامل 80 بیمار مبتلا به اختلال افسردگی و وسواس بود که طبق تشخیص روان پزشک و برحسب ملاک های راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی تشخیص داده شده و به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایشی و گروه کنترل قرار گرفتند. ابزارهای به کارگرفته شده شامل پروتکل شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی ساخته ی سگال، ویلیامز و تیزدیل، پرسشنامه ی نشخوارفکری و پرسشنامه ی نگرش های ناکارآمد بود. برای اجرا، ابتدا از هر دو گروه پیش آزمون گرفته شد. سپس، گروه آزمایشی طی 8 جلسه 90 دقیقه ای با روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی آموزش دیدند و بعد از اتمام جلسات از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. جهت تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره (مانکوا) استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی موجب کاهش نشخوارفکری و نگرش های ناکارآمد در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و وسواسی-جبری در گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل در مرحله ی پس آزمون شد (001/0p<). در نهایت می توان چنین نتیجه گرفت که در رویکرد شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی، افراد از طریق رابطه ی جدیدی که با افکار برقرار می کنند، احساس بهبودی بیشتری پیدا می کنند. به همین علت پیش بینی می گردد که بتوان از این روش درمانی هم به صورت انحصاری و هم تلفیقی در درمان اختلالات روانی و جسمی استفاده نمود.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان