رویکرد چند معیاره و تلفیقی نیازسنجی آموزشی بر مبنای تحلیل شایستگی های کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر می کوشد تا چگونگی شناسایی نیازهای آموزشی کارکنان را بر مبنای نگرشی که ترکیبی از تحلیلهای مبتنی بر فرد، سازمان و تا حدی شغل محسوب میشود (با عنوان رویکرد تلفیقی) تشریح کرده، فرایند اجرای آن را در یک بررسی موردی نشان دهد. در رویکرد پیشنهادی، نیازسنجی آموزشی، بر مبنای شایستگیهای مورد نیازی که تحقق آرمان (چشمانداز، رسالت) و اهداف راهبردی سازمان را میسر مینمایند، انجام میگیرد. مراد از شایستگی نیز: دانش، توانایی، مهارت، نگرش و انگیزه برای انجام موفقیت آمیز وظایف و فعالیتهای سازمان تلقی میشود. روش مورد استفاده در این مطالعه، شامل شناسایی شایستگی های کلیدی کارکنان، ترسیم مدل سلسله مراتبی معیارها و شاخصهای نیازسنجی، به کارگیری تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، ارزیابی و رتبه بندی کارکنان از دیدگاه شاخصهای شایستگی و شناسایی نیازهای آموزشی کارکنان بر مبنای تحلیل فاصله موجود کارکنان با رتبه های برتر در شایستگی هاست. به عبارت دیگر، در ابتدا با دیدگاهی که متأثر از ایده کارت امتیازی متوازن است، مدل شایستگیهای عمومی کارکنان سازمان طراحی و اعتباربخشی میشود. در مرحله بعد، ضمن تعیین وزن معیارهای مدل، به ارزیابی قابلیت های موجود کارکنان و رتبه بندی آنان پرداخته شده و در نهایت نیازها و برنامه های آموزشی مرتبط و مورد نیاز توسط فرد ارزیاب شایستگی و نیز با الگوبرداری از افراد سرآمد در شایستگیها تعیین میشوند. یافتههای حاصل از اجرای متدولوژی مورد اشاره در یک بررسی موردی از مدیران میانی شاغل در واحد معاونت فنی/عملیاتی شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی، علاوه بر اینکه سهولت درک و اجرای روش پشنهادی را نشان میدهد، گویای آن است که این روش میتواند به تشخیص دقیقتر نیازهای آموزشی، افزایش اثربخشی آموزشی و افزایش انگیزه مشارکت کارکنان در نیازسنجی و اجرای برنامه های آموزشی کمک کند. همچنین، در این مقاله با به کارگیری تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی، نشان داده شده است که زمینه وسیعی برای کاربرد گسترده سایر فنون تصمیمگیری چند شاخصه در موضوع های ارزیابی و نیازسنجی آموزشی فراهم است.