پیش بینی درماندگی مالی یک پدیده بااهمیت برای سرمایه گذاران، اعتباردهندگان و سایر استفاده کنندگان از اطلاعات مالی محسوب می شود. تعیین احتمال درمانده شدن یک شرکت قبل از بروز درماندگی یک موضوع بسیار جالب و جذاب محسوب می شود و می تواند هم برای مدیران و هم برای سرمایه گذاران و اعتباردهندگان مفید واقع شود. این پژوهش با استفاده از اطلاعات 6 سال مالی طی دوره 1390 الی 1395 در بخش صنعت و معدن بازار سرمایه به بررسی تأثیر متغیرهای اقتصادی بر درماندگی مالی و پیش بینی آن با استفاده از الگوریتم هوش مصنوعی (کلونی زنبور عسل) پرداخته است. نتایج تحقیق حاکی از تأثیر متغیرهای اقتصادی بر درماندگی مالی شرکت های بخش صنعت و معدن بازار سرمایه است و همچنین نتایج نشان می دهد الگوریتم زنبور عسل توانایی بالایی در تحلیل و پیش بینی درماندگی مالی با متغیرهای اقتصادی دارد.
در سال 1903 آرتور دیویدسون و ویلیام اس هارلی، در اوایل بیست سالگی اولین موتورسیکلت هارلی دیویدسون را تولید کردند.در اولین سال تولید این موتورسیکلت، شرکت تنها یک موتورسیکلت تولید میکرد؛ با این حال تا سال 1910 شرکت 33200 موتورسیکلت فروخت.
بسیاری از افرادی که موتور هارلی دیویدسون را میرانند به خاطر نام آن است نه آنکه الزاماً موتورسیکلت بهتری باشد. هارلی دیویدسون با بزرگنمایی تبلیغات، مردم را متقاعد کرده است که با سوار شدن بر موتورسیکلت هارلی دیویدسون، شخصیتی مستقل و سلطه جو پیدا میکنند. اشخاص با همان قیمتی که برای خرید موتور هارلی دیویدسون میپردازند، میتوانند یک اتومبیل خوب خریداری کنند. و در عین حال تولیدکنندگان محلی و یا خارجی دیگری هم هستند که موتورسیکلتهای بهتر با همان قیمت یا پایینتر برای فروش دارند. علاوه بر این، برای تحویل موتورسیکلت، خریدار باید یک ماه هم منتظر بماند.
دو مطالعهی موردی (Case Study) در این صفحات برآنند تا بخشی از ابعاد و زوایای اجرای کمپین بازاریابی حسی را معرفی کنند؛ یکی در حوزهی تبلیغات ورزشی، و دیگری دربارهی چای کیسه ای میوه ای.
سوپر باول (Super Bowl)، لیگ فوتبال قهرمانی ملی امریکا است. در روزهای برگزاری این لیگ، امریکا در حالت نیمه تعطیل به سر میبرد. مسابقات سوپر باول سال 2011 امریکا با 111 میلیون بیننده، پربازدیدترین پخش تلویزیونی در امریکا است. چنین رویدادی سبب شده است تا برندهای تجاری با تبلیغات در سوپر باول از این فرصت کم نظیر بیشترین بهره را ببرند.نحوهی اجرای کمپین حسی چای کیسه ای میوه ای از شرکت یونیلیور، مطالعهی موردی دیگری است که خوانندگان را با سازوکار اجرای چنین کمپینهایی آشنا میسازد...
چه کسی برای اولین بار اجازه داد که بخشی از بدنش محل تبلیغات لوگوی یک شرکت باشد؟ و چرا؟
نخستین بار خالکوبی برند بر روی بدن انسان با هدفی انسان دوستانه آغاز میشود. شخصی برای تأمین هزینه های سفر دوستش به منظور معالجه در کالیفرنیا، حاضر میشود تا رنج سوزنهای خالکوبی را به جان بخرد. اما بعدها شرکتهایی نظیر هارلی دیویدسون توانستند هواداران سینه چاکی بیابند که بدون دریافت وجهی خودشان خالکوبی بر روی بدن را با غرور و افتخار انجام میدهند.
متفکران بازاریابی این روزها تکرار میکنند که مشتریان وفادار توهمی بیش نیست. اما شرکتهایی نظیر هارلی دیویدسون، اپل، نایک، کوکاکولا، مشتریان وفاداری دارند که حاضرند با سوزنهای مخصوص، لوگوی این شرکتها را بر روی پوست بدنشان حک کنند؟
چنین مشتریان سینه چاکی چه ویژگیهای شخصیتی دارند؟ این شرکتها که چنین مشتریان خاصی دارند، از چه ویژگیهایی برخوردارند که تا این حد مشتریان خود را شیفتهی نام و نشان تجاری خود ساخته اند؟
پاسخگویی به این پرسشها را در این مقاله جستجو کنید. افزون بر آن، مطالعهی موردی هارلی دیویدسون را در گزاش ضمیمهی این مقاله بخوانید. در این گزارش، تاریخچهی آغاز تأسیس شرکت هارلی دیویدسون آمده است. همچنین با فراز و نشیب این شرکت آشنا خواهید شد که چگونه خود را از مرز ورشکستگی رها میسازد. آیا هوادارن سینه چاک هارلی دیویدسون در پابرجایی این شرکت نقش دارند؟
بازاریابی حسی"" عنوانی است روزآمد، که توسعه مهندسی بازار در دو شمارهی قبلی نیز به آن پرداخت.
گفتگو با محمد سالا ری، مدیر دپارتمان بازاریابی حسی شرکتTMBA، و معرفی سایت دپارتمان بازاریابی حسی شرکت TMBA به نشانی www.Experientialmarketing.ir و درج مطالعات موردی از شرکتهای معتبر دنیا که برای اجرای فعالیتهای خود از بازاریابی حسی بهره بردند، و نوید انتشار کتاب ترجمه شدهی بازاریابی حسی با ترجمهی پرویز درگی و محمد سالا ری در بهمن ماه امسال از سوی TMBA، بخشی از مطالبی بود که در شمارهی 14 نشریه (سال چهارم، تابستان 1389) درج شد.
این بحث در قالب مطالعات موردی در شمارهی پیشین (سال چهارم، شمارهی 15، مهر و آبان 1389) ادامه یافت و کاربرد بازاریابی حسی در اجرای کمپین شرکتهای پاناسونیک و بیام دبیلیو و باشگاه آرسنال، معرفی شد.
مقالهی حاضر دریچه ای است نوین به این موضوع، که میکوشد با مطالعهی موردی دو کمپین موفق بازاریابی حسی انجام شده با عنوان ""کمپین حسی ویمبلدون"" و ""سایت شبکهی مادران""، از ارتباط تنگاتنگ بازاریابی حسی با رسانه های دیجیتال پرده بردارد.
اهمیت روزافزون تکنولوژیهای دیجیتال در زندگی و کسب وکارها، بر کسی پوشیده نیست؛ امروزه شرکتهای موفق آنهایی هستند که هم راستا با پیشرفت جامعهی جهانی، خود را به روز میکنند و در این میان هدفهای کمپین حسی خود را بر بال امواج رسانه ها، و بالا خص رسانه های دیجیتال سوار میکنند تا سهم بیشتری از بازار را از آن خود سازند.
جالب آنکه بر پایهی تجربهی این شرکتها، هر کجا که پیوند محکمتری میان دیجیتال و بازاریابی حسی برقرار میشود، نتایج درخشانتری حاصل میشود تا آنجا که ارائهی تجربیات روزمرهی وظایف مادری در سایتی با نام ""شبکهی مادران""، بیش از 1124 میلیون کاربر و 25 میلیون بازدید در ماه را به همراه دارد.
به نظر میرسد آشنایی با چنین شیوه هایی میتواند یاریرسان شرکتها و مدیران ایرانیای باشد که افق آینده را روشنتر از هر زمانی جستجو میکنند؛ بدین رو توسعه مهندسی بازار رسالت خود را بر توسعه و آموزش هر چه بیشتر در زمینهی ""بازاریابی حسی""، و معرفی تجربه های موفق جهانی در این زمینه بنا نهاده است.
توسعه مهندسی بازار پذیرای آثار و مقالا ت صاحبنظران و استادان دربارهی بازاریابی حسی است و همچنین از تجارب شرکتها و سازمانهایی که دربارهی بازاریابی حسی اقداماتی را به ثمر رسانده اند، استقبال میکند.