رابطه عاطفه مثبت و منفی صفت با بی عدالتی و رفتارهای مخرب کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش عاطفه مثبت و منفی صفت در رابطه بی عدالتی با رفتارهای مخرب کارکنان اجرا شد. جامعه آماری پژوهش را کارکنان یک شرکت تولیدی و صنعتی (به تعداد 250 نفر) در پاییز 1388 در شهرکرد تشکیل دادند. روش پژوهش همبستگی و شیوه نمونه گیری مورد استفاده تصادفی ساده بود. از 230 پرسشنامه توزیع شده، 162 پرسشنامه معتبر برای تحلیل بازگشت شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه بی عدالتی (در سه قسمت بی عدالتی توزیعی، رویه ای و تعاملی) با 13 سؤال، پرسشنامه عاطفه مثبت و منفی (PANAS) با 18سؤال و پرسشنامه رفتار مخرب کارکنان (با دو خرده مقیاس خروج و غفلت و اعتراض پرخاشگرانه) با 8 سؤال بود. داده های حاصل از پرسشنامه های پژوهش از طریق ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شد. شواهد به دست آمده از تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که: 1. عاطفه مثبت رابطه بی عدالتی تعاملی را با خروج به عنوان اولین مؤلّفه رفتارهای مخرب تعدیل می کند. همچنین عاطفه مثبت رابطه بی عدالتی تعاملی را با غفلت و اعتراض پرخاشگرانه تعدیل می کرد. شواهد حاصل از تحلیل ساده شیب خط نشان داد که در عاطفه مثبت بالا، بی عدالتی تعاملی تمایل به خروج و غفلت و اعتراض پرخاشگرانه بیشتری را باعث می شود. عاطفه منفی نیز رابطه بی عدالتی رویه ای و تعاملی را با خروج (ترک سازمان) و همچنین رابطه بی عدالتی توزیعی و تعاملی را با غفلت و اعتراض پرخاشگرانه تعدیل می کرد. بدین معنا که در عاطفه منفی پایین، رابطه متغیرهای یاد شده مثبت و معنادار بود.