فاطمه زین الدینی میمند

فاطمه زین الدینی میمند

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۳ مورد از کل ۳ مورد.
۱.

بررسی رابطه بین مدیریت زمان و عملکرد مدیران مدارس متوسطه کرمان

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی مدیریت تئوری های مدیریت کلیات
  2. حوزه‌های تخصصی مدیریت مدیریت آموزشی کلیات
تعداد بازدید : ۴۸۵۳ تعداد دانلود : ۲۲۶۳
چکیده هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین مدیریت زمان و عملکرد مدیران مدارس متوسطه شهر کرمان بود. سؤالات پژوهش با در نظر گرفتن بررسی رابطه بین مدیریت زمان و عملکرد مدیران مدارس در هر یک از ابعاد ( آموزشی، پرورشی، اداری و نظارت و راهنمایی) و نیز تفاوت بین مدیریت زمان مدیران بر حسب ویژگیهای جمعیت شناختی آنان (جنسیت، سنوات مدیریتی و مدرک تحصیلی) طراحی و مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش توصیفی (همبستگی) بوده و جامعه مورد مطالعه شامل 201 نفر از مدیران و 1850 نفر از دبیران دوره متوسطه شهر کرمان در سال تحصیلی 86-1385 بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم تعداد 86 مدیر و 256 دبیر به عنوان جامعه آماری انتخاب گردید. ابزار جمع آوری اطلاعات، دو پرسشنامه محقق ساخته، یکی پرسشنامه سنجش عملکرد مدیران با 30 سؤال و دیگری پرسشنامه مدیریت زمان با 39 سؤال بسته پاسخ بوده که هر دو بر اساس مقیاس لیکرت تنظیم شده و ضریب پایایی آن ها با استفاده از آلفای کرونباخ به ترتیب 84/0 و 85/0درصد بدست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین، واریانس، انحراف معیار) و آمار استنباطی(ضریب همبستگی، ضریب رگرسیون، آزمون t مقایسه میانگین دو گروه مستقل و آزمون f تک متغیری) استفاده شد. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که بین مدیریت زمان و عملکرد مدیران مدارس متوسطه در ابعاد آموزشی و پرورشی، همبستگی معنادار نبوده و در ابعاد اداری و نظارت و راهنمایی همبستگی معناداری دارد. بین مدیریت زمان مدیران بر حسب ویژگی های جمعیت شناختی (جنسیت و سنوات مدیریتی) تفاوت معنادار بوده و بر اساس مدرک تحصیلی بین میزان مدیریت زمان در بین مدیران تفاوت معناداری وجود نداشت. به طور کلی، یافته های پژوهش حاضر نشان میدهد که مدیران مدارس از وقت و زمان خود به نحو مطلوب استفاده نمی کنند و تنها مدیریت زمان آنان با عملکردهای اداری و نظارت و راهنمایی آنان در سطح مدارس ارتباط دارد.
۲.

نقش پیش بینی کننده سرمایه اجتماعی در سلامت اجتماعی کارکنان (مورد مطالعه: اداره های پست استان خراسان جنوبی)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲ تعداد دانلود : ۲
وجود سرمایه اجتماعی، حافظ سلامتی است. افرادی که در شبکه ای از حمایت، اعتماد عمومی، اطلاعات و هنجارها زندگی می کنند، منابعی در اختیار دارند که بر سلامت آن ها اثر می گذارد. هدف این مطالعه نقش سرمایه اجتماعی در پیش بینی سلامت اجتماعی است که از دیدگاه فوکویاما (سرمایه اجتماعی) و دیدگاه کییز (سلامت اجتماعی) به عنوان مبنای نظری استفاده شده است. رویکرد این پژوهش کمّی محور و از نوع پیمایش (توصیفی- همبستگی) است. جامعه آماری و حجم نمونه، کلیه کارکنان ادارات پست خراسان جنوبی هستند که به صورت تمام شماری، برای حجم نمونه انتخاب شده اند. ابزار جمع آوری یافته ها پرسش نامه های استانداردشده سرمایه اجتماعی ناهاپیت و گوشال (1998) و سلامت اجتماعی کییز (1998) است. ضریب آلفای کرونباخ، به ترتیب برای سرمایه اجتماعی و سلامت اجتماعی برابر با 952/0 و 646/0 به دست آمده است. تحلیل ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS ویراست 22 و نرم افزار آموس (AMOS) ویراست 24 انجام شده اند. یافته های آمار توصیفی حاکی از آن است که از نظر پاسخگویان، میانگین متغیرهای سلامت اجتماعی (2/54%) و سرمایه اجتماعی (8/50%) متوسط به دست آمده است. بر اساس فرضیه ها بین سرمایه اجتماعی و ابعاد آن (ساختاری، شناختی و ارتباطی)، جهت تحقق و تقویت سلامت اجتماعی، رابطه مثبت و معنی داری وجود داشته است (01/0>p). بر اساس نتایج بتای مدل رگرسیونی مؤلفه های ارزش ها، همکاری، روابط، شبکه ها، اعتماد و تعهد، به ترتیب به بهترین وجه، متغیر ملاک را تبیین کرده اند و مقدار ضریب همبستگی (R) سرمایه اجتماعی 447/0 به دست آمده که نشان از مؤلفه های متغیر رابطه همبستگی نه چندان قوی با سلامت اجتماعی بوده است. در نهایت نزدیک به 20% از کل تغییرات میزان سلامت اجتماعی، متأثر از نقش پیش بینی کننده سرمایه اجتماعی و مؤلفه های سازمانی آن بوده است.
۳.

بررسی وضعیت کیفیت تدریس مدرسان در نظام آموزش عالی: ضرورت توجه به تدریس تعاملی (مطالعه موردی: دانشجویان کارشناسی دانشگاه جامع علمی کاربردی خراسان جنوبی)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲ تعداد دانلود : ۲
هدف این پژوهش بررسی وضعیت کیفیت تدریس مدرسان در نظام آموزش عالی با توجه به میزان توجه به تدریس تعاملی است. برای این منظور از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. افراد نمونه به شیوه نمونه گیری هدفمند و براساس معیار اشباع نظری به تعداد 25 دانشجوی ترم ششم تا ترم هشتم کارشناسی انتخاب شدند. یافته ها نشان  داد که از نظر دانشجویان، اکثر مدرسان از روش سخنرانی و توضیحی استفاده می کنند و جزوه گویی بخش اعظم کلاس را به خود اختصاص می دهد. هم چنین علل گرایش مدرسان به این روش ها را عدم تسلط کافی اساتید، راحت طلبی، مشغله فراوان مدرسان و نیز مسائل کلاسی از قبیل فرصت کم، شلوغی و بی نظمی در کلاس می دانند. اکثر دانشجویان بر این اعتقاد بودند که در فعالیت های علمی کلاس، مشارکت داده نمی شوند. هم چنین به اعتقاد آن ها بین استاد و دانشجو در فرایند یاددهی و یادگیری، تعامل علمی وجود ندارد و صرفاً مدرسان به ارائه دروس بدون به چالش کشیدن ذهن دانشجویان می پردازند. دانشجویان استفاده از روش های فعال به منظور مشارکت دانشجو در کلاس را برای بهبود وضعیت فعلی پیشنهاد نمودند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان