محمدقاسم الیاسی
مطالب
فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۹ مورد از کل ۹ مورد.
مبانی نظری هستی شناسی حکمت سیاسی متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
نویسنده:
محمدمهدی گرجیان محمدقاسم الیاسی
حوزه های تخصصی:
مبانی نظری حکمت سیاسی متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
نویسنده:
حمید پارسانیا محمدقاسم الیاسی
حوزه های تخصصی:
بررسی تطبیقی برهان فطرت(مقاله ترویجی حوزه)
نویسنده:
محمدقاسم الیاسی
حوزه های تخصصی:
برهان فطرت بر اثبات خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
استکمال جوهری نفس انسانی از منظر ملاصدرا(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
نویسنده:
محمد محمدرضایی محمدقاسم الیاسی
کلید واژه ها: نفس استکمال استکمال جوهری نفس انسانی ویژگی های نفس انسانی
حوزه های تخصصی:
تحول درونی و خودشکوفایی ذاتی انسان، یا بتعبیر صدرالمتألهین «استکمال جوهری نفس انسانی»، از مهمترین بحثهای انسانشناسی فلسفی و از نوآوریهای صدرا، در بستر حکمت متعالیه است. این مسئله گره بسیاری از مسائل فلسفی، دینی و انسانشناسی را میگشاید.
از اینرو، این مقاله کوشیده است «استکمال جوهری نفس انسان» از آغاز حدوث تا رسیدن به غایت کمال وجودی را بررسی و تحلیل کند. بر این اساس رهیافتها و فرضیه های «بازیابی کمالات پیشین»، «ارتقاء روحی انسان» و «فعلیت یافتن نفس و تغییر عرضی» بعنوان فرضیه های احتمالی و رقیب و «استکمال جوهری نفس انسانی» بعنوان فرضیه اصلی تحقیق، مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته است.
این مقاله با کمک مبانی نظری مانند: اصالت وجود، تشکیکی بودن وجود، حرکت جوهری اشتدادی، جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء، تجرد و وحدت نفس با قوا و صورتهای ادراکی، به اثبات استکمال جوهری نفس انسانی پرداخته است.
نفس انسانی، جوهری است «جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» و با حرکت جوهری اشتدادی دم بدم به کمالات وجودی خود دست مییابد. نفس در این فرایند استکمال ذاتی، با کسب قوا، ادراکات و ملکات، بتدریج چهره جوهری خود را تکوّن و تکامل میبخشید و در امتداد تشکیکی بودن وجود، قوای بیشتر، کمالات شدیدتر و ملکات پایدارتری را تحصیل میکند. نفس با تمام قوای خود، اتحاد یافته و برخی قوای آن همگام با نفس تجرد یافته و تمام قوا از شئونات و مراتب آن بشمار میآید.
رابطه اخلاق و سیاست از دیدگاه حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
نویسنده:
محمدقاسم الیاسی
کلید واژه ها: حکمت متعالیه اخلاق سیاست حکمت سیاسی متعالیه
حوزه های تخصصی:
در تفکر معاصر، وقتی سخن از رابطه اخلاق و سیاست به میان می آید، ممکن است پرسش های متعددی مطرح شود: آیا میان اخلاق و سیاست، نسبت «عینیت- تعامل» برقرار است؟ آیا اخلاق، تابع و ابزار سیاست خواهد بود؟ آیا سیاست و اخلاق با همدیگر تضاد دارند یا دو حوزه کاملاً متمایز و جدای از دیگری هستند. با تامل در اندیشه ملاصدرا و مبانی نظری اخلاق و سیاست در حکمت متعالیه می توان تنها به پرسش های این که سیاست، خادم و تابع اخلاق باشد، یا میان اخلاق و سیاست، «وحدت-تعامل» برقرار باشد، پاسخ مثبت داد. از این رو، این نوشتار، متکفل بررسی همین دو پرسش است. به نظر می رسد صدر المتالهین، در خصوص نسبت میان اخلاق و سیاست، تنها دو فرضیه «غایی-ابزاری» و «وحدت-تعامل» را از میان فرضیه های متعدد و رایج، برگزیده است. و میان اخلاق و سیاست متعارفه و متعالیه، با طرح اسفار اربعه بر محوریت توحید، پیوندی ناگسستنی ایجاد کرده است.
رابطه شریعت و سیاست از دیدگاه حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
نویسنده:
محمدقاسم الیاسی
کلید واژه ها: حکمت متعالیه شریعت سیاست
حوزه های تخصصی:
از دیرباز، رابطه شریعت و سیاست، دغدغه فیلسوفان و دین پژوهان بوده است. صدرالمتالهین نیز علی رغم تصور صوفی مسلکان و دنیا گرایان - که قائل به جدایی دنیا از آخرت هستند، به خوبی توانسته بین اینها پیوند ایجاد کند و بر این اساس، رابطه شریعت و سیاست را ناگسستنی
سعادت حقیقی از دیدگاه ملاصدرا(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
نویسنده:
محمد محمدرضایی محمدقاسم الیاسی
کلید واژه ها: سعادت جایگاه سعادت از دیدگاه صدرا سعادت حقیقی از دیدگاه صدرا
حوزه های تخصصی:
از دیر باز « سعادت حقیقی» در کنار کمال، خیر و لذت های انسان مورد گفتمان حکیمان و فیلسوفان بوده است. به خاطر گستردگی این مفاهیم، به ویژه سعادت حقیقی، رویکردها و دیدگاه-های گوناگونی در باره آن وجود داشته و تاکنون هیچ ملاک مورد توافق همگانی ارائه نشده است. بدین روی، در این مقاله کوشش شد، تا زوایای ناپیدای سعادت حقیقی آشکار و لایه های گوناگون آن در عرصه های مختلف دنیا و آخرت از منظر صدرا معرفی شود. بر این اساس، رهیافت ها و فرضیه های «سعادت مادی و حسی» «سعادت روحانی» و «سعادت باطنی و نشاط درونی» به عنوان فرضیه های احتمالی و رقیب و «سعادت جامع نگر» با رویکرد خاص صدرایی، به عنوان «خود شکوفایی عقلی و سعادت حقیقی» فرضیه اصلی تحقیق، مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته است.
در این مقاله با کمک مبانی نظری مانند: اصالـه الوجود، تشکیکی بودن وجود، جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء بودن نفس، حرکت جوهری و اختیار انسان، رابطه دنیا و آخرت، اتحاد نفس با قوا، و اتحاد عاقل و معقول به راحتی امتیاز دیدگاه صدرالمتالهین با حکیمان دیگر در رهیافت جامع نگر روشن گردیده و سعادت حقیقی تثبیت شده است.
بنابراین، از دیدگاه صدرا، سعادت یا حقیقی یا غیر حقیقی است؛ این دو یا دنیوی یا اخروی می باشند؛ این چهارتا، یا وابسته به حواس ظاهری، باطنی و قوای تحریکی است، یا معلول عقل نظری و عقل عملی است؛ سعادت حقیقی انسان مربوط به عقل انسان به دلیل اتم بودن، اقوی، الزم، اشد و اکثر بودن آن است. هرکدام این سعادت عقل نظری و عملی یا حداقلی یا حد متوسطی یا حداکثری هستند.