چکیده

در سال 1335ﻫ.ق/1917م، جنبشی اعتراضی به رهبری شیخ محمد خیابانی، از طریق فعالیت حزب دموکرات آذربایجان و انجمن های با نفوذ دموکرات ها آذربایجان را فرا گرفت و پس از یک دوره گذار، با برپایی قیام کوتاه مدتی از 16 رجب تا 29 ذیحجه 1338 ﻫ.ق/9 آوریل تا 14 سپتامبر 1920 م، به مبارزه با حکومت مرکزی پرداخت. طی سال های اشاره شده، یکی از وجوه اشتراک های فراوان در اندیشه و اهداف جنبش، نظریه نوگرایی و پرداختن به چرایی عدم تکوین جامعه قانونمند در دوره پس از مشروطه بود. با این ملاحظه، اندیشه ورزی جنبش پیش-نیاز تحقق توسعه یافتگی را ایجاب نوعی شرایط فکری در بین آحاد جامعه و نگرش های مثبت فرهنگی برای پیشرفت و تحقق جامعه مدنی می دانست. و از آنجا که نوگرایی در قالب گسترده آن، یعنی نوسازی جامعه مطرح شد در این بین، توجه به موقعیت اقشار گوناگون جامعه و بویژه، حقوق اجتماعی و مدنی زنان به طور اجتناب ناپذیری میان نظریه پردازان جنبش به یک بحث عمومی و در عین حال، منحصر به فردی تبدیل شد. اصطلاح فمنیسم، واژه نسبتاً جدیدی در تاریخ ایران است و به نظر می رسد این واژه، نخستین بار در سال 1338 ﻫ.ق/1920م، توسط برخی روشنفکران جنبش عنوان و پیرامون آن مباحث پر دامنه ای در باب عوامل مؤثر در بهبود موقعیت زنان مورد بحث قرار گرفته است. پژوهش حاضر، به بررسی شناخت شناسی هایِ دارای دیدگاه فمنیستی در جنبش خیابانی پرداخته، نشان خواهد داد که آیا این گفتمان اصلاحی تا چه حد به پویش جمعی زنان در عرصه های سیاسی، اجتماعی منجر گردیده است.

تبلیغات