آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

متن

مساله پیامبر اسرائیلى از زمانهاى گذشته مورد گفتگو و حمله و دفاع و پرس وجو بوده است . در سرتاسر تاریخ تفکر غربى، پیامبران کتاب مقدس، به عنوان اشخاص بى‏همتایى شناخته شده‏اند که ظهور ناگهانى آنها در اسرائیل باستانى، تاثیرى بر بسط و گسترش یهودیت و مسیحت داشته است. این پیامبران نوآوران و مبدعان اخلاقى و معنوى در نظر گرفته شده‏اند که نظراتشان الهیات یهودى و مسیحى را شکل داده است. مخصوصا در مسیحیت، این انبیا به عنوان وحى آورندگان و الهام یافتگان آینده شاخته شده‏اند که مکاشفات و غیب‏گوییهاى آنها بیانگر ظهور مسیح گردیده است.
این شناخت و عقیده همواره با انتقاد و حملات دانشمندان رو به رو شده است از دیدگاه آنها نبوت فقط مربوط به پیش گویى مسیح نبوده است، بلکه پیامبران داراى اشکال و صور مختلف بوده‏اند. گاهى آنان آفرینندگان صورتى کاملا عقلانى ویا انسانهاى جذبه‏اى که اعمالشان غیر قابل کنترل است و یا ماموران مذهبى با وظایف منظمى در آیین پرستش اسرائیلى، یا به عنوان مشاوران (رایزنان) سیاسى زیرک ، یا به عنوان مکاتب عرفانى مستقل و یا به عنوان رهبران سنن مذهبى اسرائیل بوده‏اند. (1)
در حقیقت دوره نبوت اسرائیلى نشان دهنده‏ى تمدنى است که در بنى اسرائیل بنیانگذارى شد. در این سلسله بزرگ از نام بردن ابراهیم به عنوان نبى (2) یا پدر (3) و موسى به عنوان سرمشق و نمونه پیامبران تردید نشده است.البته بعدها به هنگام استقرار در کنعان است که پیامبرى استمرار پیدا مى‏کند (4) و این تداوم پیامبرى به مسیحیت منجر مى‏شود. فهور مى‏نویسد: «روح نبوت، نمک دین است و در این روح، ما وحدت حقیقى عهد عتیق را درک مى‏نماییم‏». (5)
نبوت ابراهیمى یک حرکت پویا و مردمى بود و مهمترین خصیصه نبوت مردمى، قیام بر علیه بندگى و بردگى انسانها و کوشش در راه رستگارى همراه با آزادى و رهایى واقعى آنهاست. پیامبران اسرائیلى چنان سخن گفته‏اند که گویى خود خداست که سخن مى‏گوید و شاید در حال جذبه و خلسه (6) و یا در حالت‏بیخودى متحیر و غرق رؤیا (7) و گاه با لمس آتش سوزان. (8)
هر کوششى براى فهم دقیق این حالات پیامبران طبعا ناقص خواهد بود، زیرا این تجارب مافوق طبیعى پیامبران،تجاربى است که ماهیتا خصوصى و شخصى بوده و قابل رسیدگى و مداقه عمومى نمى‏باشد. انبیا نیز راجع به ماهیت وحى که درک کرده‏اند بسیار کم سخن گفته‏اند، چیزى بیشتر از رؤیاى اولیه‏ى که دیده‏اند یا کلماتى که شنیده‏اند، توصیف نمى‏کنند ولى متون کتاب مقدس پیامهایى که انبیا در طول مواجه‏شان با خدا، دریافت کرده‏اند را بیان مى‏دارند.
بنابراین تجربه پیامبرانه مطابق با فهم یهودى، تجربه‏اى است که براى افراد به هنگام برخوردارى از روح الهى، رخ مى‏دهد و کلماتى را که پیامبران در این حالت دریافت کرده‏اند، کلمات انسانى و بشرى نیست، بلکه به منزله سخنان الهى است و پیامبران فقط واسطه‏هایى هستند که سخنان الهى به واسطه‏ى آنها به این جهان نازل مى‏شود و در این هنگام آنها احساس مى‏کردند که چاره‏اى ندارند جز این که پیام خدا را ابلاغ کنند و همان‏طور که در مورد اشعیا کلمه الهى به منزله یک «اخگر سوزاننده‏» قلمداد شده است که بر زبانش واقع شده تا این که آن را ابلاغ نماید. (9)
جامعه اسرائیلى از آن روى حجیت و اقتدار پیامبران اصیل را پذیرفت که آنها برخوردار از یهوه،خداى اسرائیل بوده‏اند و پیامبران دروغین جدى گرفته نشده‏اند و در سفر تثنیه مرگ تاوان جرم پیامبرانى است که به نام خدایان دیگر سخن گفته‏اند. (10)
از طرفى دیگر حجیت پیامبر به سنت کلامى مورد قبول اسرائیل وابسته بوده است و از آنجا که سنن کلامى اسرائیل در هر نقطه‏اى متفاوت بود، یک پیامبر داراى شخصیت و قدرت در سنت‏خویش بود اما در جاى دیگر از حجیت و اقتدار برخوردار نبود. مثلا عاموس نبى ساکن یهودا، نابودى پادشاهى افرائیمى را پیشگویى کرده است ولى «امصیا» کاهن «بیت‏ئیل‏»عاموس را متهم به خیانت کرده و از او مى‏خواهد که به یهودا باز گردد و براى آنان در عبادتگاه پادشاه و مقر سلطنت او نبوت نکند. (11) یا ارمیا نبى سقوط اورشلیم را پیشگویى کرده و از نظر ماموران و درباریان که اورشلیم را جایگاه واقعى ابدى خدا داشته، سخنانش خیانت آمیز و او را مستحق مرگ دانسته‏اند. (12) لذا او اقتدار پیامبرانه نداشته و او را دیوانه خوانده‏اند. (13)
از طرفى دیگر پیامبران مقتدر، افرادى بودند که کلماتشان همیشه روى داده است. این نکته مخصوصا در مورد پیامبرانى صدق مى‏کند که «شبیه موسى‏» بودند. اینان ارتباط بیشترى با خدا داشتند تا پیامبران معمولى و الهاماتشان بیشتر قابل اطمینان بود و در کتاب مقدس تحقق الهاماتشان و اخبار غیبى‏شان همواره مورد اشاره قرار گرفته است. (14) مشخصه خاص این نبى‏ها این است که اولا به یک خداى تنها متکى هستند و براى یک قوم رسالت‏خاص دارند. آنها فقط در یک مرحله‏ى معین و براى یک سؤال مشخص به پیش‏گویى و پیش بینى نمى‏پردازند; بلکه آنها از جانب یهوه رسالت‏یافته‏اند که قوم او را هدایت نموده و به اجراى دستورات یهوه تشویق کنند; و در صورت لزوم آنها را از انحراف بازداشته و نظر یهوه و اخطار او را اعلام نمایند; این نبى‏ها نیز با یهوه تماس گرفته و از او راهنمایى طلب مى‏کنند. کارى که نیز قضات و شاهان عمل نموده‏اند و به خصوص داوود بارها با یهوه تماس مستقیم برقرار ساخته است و خداوند که مالک و وارث این قوم است، خود نیز دخالت کرده و از طریق انبیا دستورات لازم حیات امت‏خویش را بیان مى‏کند. (15)
خصوصیت این نبى‏هاى صاحب نام یهوه این است که اغلب با هیئت‏حاکمه درافتادند و با نظام اجتماعى و اخلاقى جامعه مخالفت ورزیدند و آنها واقعا طالب اصلاح و تحول جامعه بوده‏اند، موسى در برابر فرعون قد علم مى‏کند و مردم را از بار بردگى او آزاد مى‏سازد و ده فرمان خدا را که همه جنبه‏هاى اجتماعى و انسانى را دارد، به آنها ابلاغ مى‏کند. عاموس، میکا، ارمیا، اشعیا سعى مى‏کنند راه موسى را بپیمایند و با هیئتهاى حاکمه به مبارزه برخیزند.
از طرف دیگر در کتاب مقدس به صراحت گناهان و زشتیها را به پیامبر نسبت مى‏دهد. اخلاقى که تورات از انبیاى بنى‏اسرائیل بازگو مى‏کند، احیانا دروغ و نیرنگ، تجاوز و خدعه، حتى زنا در آن دیده مى‏شود که این موارد عصمت عملى انبیا را خدشه‏دار مى‏سازد (16) و یا روى‏آورى سلیمان علیه السلام به بت‏پرستى که علاوه بر خدشه‏دار شدن عصمت عملى، عصمت اعتقادى او را نیز جریحه‏دار مى‏کند. (17)
در مرکز ساختار اجتماعى، پیامبرانى بودند که به عنوان «پیامبران مرکزى‏» یا «نبى‏هاى دربارى‏» شناسایى شده‏اند، آنها فعالیت‏هایشان را در قلمرو سلطنتى انجام مى‏دادند و به خاطر موقعیت اجتماعیشان از حیثیت و احترام بسیارى برخوردار شده بودند و توسط رهبران اسرائیلى، مقتدر و داراى حجیت‏بوده‏اند نظیر غمیا و غزرا و هزقل، که غمیا شراب‏دار و ساقى «خشایارشا» پادشاه ایران است و از جانب او مامور ساختن معبد اورشلیم مى‏گردد و بالاخره از طرف پادشاه به فرماندارى یودا منصوب مى‏شود. (18)
در رسالت نبى‏هاى دربارى یا روحانیت پس از تبعید بنى‏اسرائیل به بابل، در شمار مهمترین وظایف مؤمنین تجدید ساختن معبد، اجراى خدمات شعائرى ، تقدیم قربانى شایسته یهود و برقرار داشتن جشنهاى مذهبى و مراعات دقیق حدود و قوانین و شعایر مذهبى... ذکر شده است و به عنوان مهمترین نوآورى و دستور اجتماعى عدم امتزاج با اقوام دیگر مطرح گردیده است. اغلب این نبى‏هاى پس از تبعید داراى رسالت‏شخصى نیستند و کتبى که به آنها نسبت داده مى‏شود جزوه‏هاى کوچکى است که گاهى از یکى دو صفحه تجاوز نمى‏کند. (19)
شیوه و مرام آنها، این بوده که به حفظ اخلاقیات عمومى و به حفظ و ابقاى ترتیب موجود جامعه علاقمند بودند و به طور کلى با تغییرات ریشه‏اى که موجب تزلزل و بى‏ثباتى جامعه شود، مخالف بوده‏اند. در حالى که پیامبران حاشیه‏اى از اصلاحات اساسى و ریشه‏اى در ساختار اجتماعى حمایت مى‏کرده‏اند و هدفشان تجدید ارزشهاى اجتماعى و مذهبى قدیمى بوده است که جامعه فعلى آن را طرد مى‏نموده است; هرگاه تقاضاهایشان را صریحا عنوان مى‏کردند، دشمنان جامعه محسوب شده و به آنها تهمت نبوت کاذب مى‏زدند. (20)
انبیاى پس از تبعید از نبوت زبانى (شفاهى) روى گردانیده و روى به نوشتن آوردند. نویسندگان واقعى رسالات کتاب مقدس همین نبى‏هاى بعد از تبعیدند که نبى‏هاى کاهن مشربند.
در بابل و اورشلیم کاهنان و کاتبان و ربانیون و احبار در زمینه‏ى امور ادبى کوشش بلیغ مى‏کردند که کلمات انبیاى متاخر و کتب ایشان را به نسخه‏هاى متعدد تحریر کنند و در میان مردم پخش مى‏کردند و صحف انبیا مانند ملاکى نبى و عوبدیا و حزقیال و حجى و زکریا و اشعیا را عینا استنساخ کردند و همچنین کتب انبیاى قدیمى را نوشتند. (21)
تعلیمات انبیا، گفتار و رفتار ایشان در میان قوم خودشان و در دوره‏هاى بعد حتى در میان اقوام و ملل دیگر تاثیر عمیقى داشت. این تعلیمات مایه‏ى اصلى آموزش عیسویان قرار گرفت. تعلیمات آنها مایه وحدت و همبستگى جامعه یهود واقع گشت‏به صورتى که قصد از بعثت انبیا در کتاب مقدس اصلاح شؤون جامعه و اطاعت از خداوند قلمداد شده است و سرانجام وعده‏ى روزى که دنیا روى آرامش را ببیند و مسیح موعود ظهور کند.
پى‏نوشت‏ها:
1. آشتیانى، جلال الدین، تحقیقى در دین یهود، تهران، نشر دانش، چاپ دوم، 1368.
2. پیدایش‏20: 7.
3. مزمور 105:6.
4. تثنیه‏18:1519.
5. تحقیقى در دین یهود، ص 334.
6. حزقیال‏4:13.
7. حزقیال‏3:15.
8. اشعیا6:67.
9. همان.
10. تثنیه‏18:20. اطلاق واژه نبى در قرآن فقط بر افرادى است که از جانب خدا برگزیده شده‏اند و وحى را به مردم مى‏رسانند ولى در کتاب مقدس این واژه اعم است و بر افراد مختلف از جمله اشخاص فریبکار که براى هواهاى نفسانى و یا مقاصد دیگر نبوت مى‏کردند، شامل مى‏شود.
11.عاموس‏7: 913.
12. ارمیا 26.
13. ارمیا26: 28 24.
14. اعداد12: 18 1; تثنیه‏18: 22 15.
15. تحقیقى در دین یهود، ص 332.
16. پیدایش 9:12 به بعد; 38 30; 25: 34 25; 31: 11و12و20; باب 27; 35: 22; 49: 4; تثنیه‏21و 17; اعداد 20: 12; 27: 14; اول پادشاهان باب 11; باب 13 دوم پادشاهان‏23: 13; تثنیه 32: 115.
17. اول پادشاهان باب 11.
18. تحقیقى در دین یهود ص 339.
19. همان، ص 336.
20. The Encycolpedia of religion Vol 12,p21.
21.تاریخ جامع ادیان، ص 540.

تبلیغات