انضباط معنوی
آرشیو
چکیده
هر ظاهرى را باطنى و هر صورت را معنایى است؛ انضباط معنوى روح و جان انضباط نظامى است و رابطه این دو همانند پوست و مغز و روح و جسم است که با یکدیگر همبستگى و پیوستگى دارند. متون دینى هم به رعایت و حفظِ هر دو جنبه ظاهر و باطن تأکید دارد. این مقاله در صدد تبیین آن است که انضباط نظامى یک دستور العمل خشک و بى روح نیست، بلکه نفخه معنویت در او دمیده شده و دریایى از فضائل و کرامت انسانى در وراى بندها و الفاظ آیین نامه انضباطى موج مى زند و صورتى است که معنا به آن زیبایى و حرکت مى بخشد. از این رو سازمانى مقتدر و مستحکم است که پشتوانه معنوى و اخلاقى مقررات و آیین نامه را احیا و تقویت نماید و هنجارهاى دینى را در جان کارکنان نهادینه سازد.متن
تعریف
«انضباط» به معنى سعى تمام در حفظ چیزى؛ سامان گرفتن، پیوستگى، عدم هرج و مرج و پیروى کامل از دستورات نظامى و آراستگى ظاهر، و معادل انگلیسى آن واژه دیسیپلین (DISIPLIN) به معنى مرید و مقلد است.
معنوى منسوب به معنا و معنا در لغت، باطن و واقعیت در مقابل صورت و ظاهر است .
در امور نظامى مقابل مادیات به معنى روحیات است؛ رَفَعَ المَعنَویّاتِ الجُنُود؛ یعنى روحیه سربازان را تقویت کرد.
منظور از معنویت در این متن ارزش هاى والاى اسلامى و انسانى است که با موفقیت مأموریت هاى نیروهاى مسلح جمهورى اسلامى ارتباط نزدیک دارد. ایمان، توکل، تقوى، شجاعت، صبر، صداقت، ولایتمدارى، ایثار، وفاى به عهد، اطاعت پذیرى عاشقانه، اخلاص از جمله مصادیق امور معنوى است.
انضباط معنوى
در حوزه ادبیات نوین نویسندگان و گویندگان با واژه انضباط، ترکیبات بدیعى در حوزه هاى مختلف رایج کرده اند، از جمله: «انضباط علمى»، «انضباط اقتصادى»، «انضباط اخلاقى»، «انضباط خانواده»، «انضباط فردى»، «انضباط اجتماعى»و «انضباط نظامى». مقصود هر کدام از این ترکیبات نیز در حوزه و قلمرو تخصصى خود براى مخاطبانشان تقریبا مشخص است.
اما نگاه و جهت دهى ما در این مقاله با مقصود سایر واژه ها و ترکیبات تفاوت مى کند؛ این مقاله به توصیف و تبیین «معنویت در انضباط» مى پردازد که از نظر ادبى «اضافه مقلوب» نام دارد و ماده 7 و 8 آیین نامه انضباطى نیروهاى مسلح که انگیزه اصلى تدوین مقاله است؛ ما را در تعریف این عنوان و دلیل همسایگى واژه «انضباط» با «معنویت» و «اضافه مقلوب» بودن آن یارى مى رساند و قلمرو بحث براى مخاطبان عزیز روشن مى شود.
«ماده 7 ـ انضباط داراى دو جنبه است: الف ـ جنبه معنوى ب ـ جنبه ظاهرى
ماده 8 ـ جنبه معنوى انضباط:
جنبه معنوى انضباط در اثر ایمان و اعتقاد به خدا و مبانى دین مبین اسلام و انجام فرائض دینى و پایبند بودن به احکام و ارزش هاى اخلاق اسلامى، احساس مسئولیت معنوى در قبال نظام حکومت اسلامى، میهن و ملت ایثارگر ایران، قانون و وظایف محوله، اعتقاد به منطقى و عادلانه بودن مقررات و اعتقاد (یا اعتماد) به فرماندهان، رؤسا و مدیران و همکاران در پرسنل به وجود مى آید. به طورى که اگر تمام نظارت ها برداشته شود جنبه معنوى انضباط همچنان پا بر جا و برقرار مى ماند. جنبه معنوى انضباط، پایه و اساس تربیت نیروهاى مسلح مکتبى، فداکار و وظیفه شناس را تشکیل مى دهد.»
بنابراین، نظم و انضباط قفس آهنینى نیست که اراده و اختیار را از انسان سلب کند و او را از جهان معنویت تهى سازد، بلکه نهرهایى سرچشمه گرفته از آموزه هاى دینى و معنوى است که نهال هاى تشنه کام را از زلال جام خود سیراب مى کند.
تأثیر متقابل انضباط ظاهرى و معنوى
هدف مکتب حیاتبخش اسلام، ارتقاء سطح معرفت دینى و تعالى انسان هاست و براى رسیدن به این مقصود برنامه هاى جامع و دقیقى را براى عبور از مسیر پر نشیب و فراز دستیابى به کمال پیش بینى کرده تا انسان بتواند با پاى اعتقادات دینى و ره توشه فضایل اخلاقى به قله انسانیت صعود کند. بنابراین با سامان یافتن امور معرفتى و اخلاقى و معنوى طبیعتا رفتارهاى بیرونى و ظاهرى هم منظم مى شوند.
عمارت آیین نامه انضباطى نیروهاى مسلح بر پایه هاى مستحکم باورهاى دینى استوار شده و همان گونه که عمل به مؤلفه هاى معنوى و تقویت اعتقادات، در نظم ظاهرى جلوه مى کند؛ عبور از پله هاى نظم ظاهرى هم دستیابى به عمارت رفیع مقامات معنوى را مسیر مى سازد. پس، توقع دیندارى و تقوا از یک مجموعه نظامى و آموزشى امر باطلى نیست و نه تنها انضباط نظامى و ادارى هیچ تضادى با امور معنوى و اخلاقى ندارد، بلکه ارزشمندى و قداست آموزش، انضباط و سازماندهى و مدیریت نظامى بر معیار رعایت تقوا، پرورش اعتقادات، تواضع و روح برادرى است.
در دوران دفاع مقدس این تعامل و تأثیر متقابل به طور کامل خود را نمایان ساخت و ثابت شد که مى توان ـ و باید ـ همزمان با کسب دانش و فن آورى نظامى، به تحکیم پایه هاى اعتقادات دینى و آراسته شدن به فضایل اخلاقى همت گماشت و با ایجاد یک ترکیب زیبا و آرمانى، در میدان کارزار شگفتى آفرید.
امام خمینى(ره) نیز یگان هایى را شایسته آمادگى دفاعى حفاظت از کشور و دستاوردهاى انقلاب مى دانستند که توانسته باشند علاوه بر آراستگى ظاهرى، به نظم معنوى و باطنى هم خود را مجهز کرده باشند.
در نظام حاکمیت دینى اکثر عناوین و مسئولیت ها از اعتبار دینى و پشتوانه معنوى برخوردارند؛ به عنوان مثال اطاعت از فرمانده در نیروهاى مسلح اسلامى لازم و واجب است، زیرا از نظر سلسله مراتب فرماندهى به رأس هرم مدیریت نظام یعنى ولى فقیه متصل مى گردد. پس اعتقاد به ولایت فقیه و نظام ولایى است که نیروها را به اطاعت از دستورات فرماندهان و مسئولان ترغیب مى کند.
در نتیجه رفتار منظم و دقیق یک نظامى نشانگر انگیزه عمیق و معنوى اوست و صفاى باطن و آراستگى جان به فضایل است که او را در محیط کار مظهر تلاش و نظم مى سازد. پس معتقدترین و مؤمن ترین فرد نظامى، با انضباط ترین و منظم ترین انسان است.
امام خمینى(ره) موفقیت هاى معنوى نیروهاى مسلح را مرهون رعایت آیین نامه و سلسله مراتب و اطاعت پذیرى مى دانستند. و معتقد بودند که: «آن کس که جهات معنوى خودش را تقویت کرد، آن کس در جهات طبیعى هم قوى مى شود.
معنویت و انقلاب اسلامى
از جمله عواملى که انقلاب اسلامى و دینى را پدید آورد توجه به باطن معنوى انسان و حقیقت الهى جهان بود. از این رو شجره طیبه انقلاب اسلامى ریشه در معنویت و آموزه هاى دینى دارد؛ هر چند مستشرقین و نظریه پردازان غربى که اندیشه هایشان بیرون از حوزه دین آب مى خورد، سعى مى کنند با مقایسه این انقلاب با سایر انقلابها به تحلیل و شناخت آن دست یابند، اما از درک عمق معنوى آن عاجزند، زیرا آنچه که انقلاب اسلامى را از سایر انقلاب هاى جهان متمایز مى سازد نقش دین، معنویت و فضایل اخلاقى است که در تار و پود آن تنیده شده است.
در پرتو معنویت گرایى، هویت دینى و ماهیت اصیل فرهنگى ملت احیا شد و این سیر تکاملى انقلاب، جامعه اى را بنا نهاد که همه ارکانش بر معنویت و اخلاق و فضایل انسانى تکیه دارد.
امام خمینى، احیاگر اسلام ناب در عصر انزواى دین و پرچمدار معنویت در دوران هجوم اندیشه هاى مادى و معمار بزرگ نظام اسلامى، این حادثه عظیم تاریخى را یک انقلاب درونى، معنوى و روحى معرفى مى کند که امواج گسترده فضایل آن جهان بشریت را در نوردید. ایشان بر این باور بود که نور الهى در کشور جلوه گر شد و با دست معنوى و غیبى الهى، تحولى عمیق روحى و انقلابى در درون ملت ایران پدید آمد و انسان هاى مادى و تک بعدى به اسوه هاى جامع اخلاقى و معنوى تبدیل شدند و با قدرت دین و سلاح معنویت بر حاکمان به ظاهر قدرتمند و دیکتاتور ستمشاهى پیروز شدند و این معجزه بزرگ ترین دستاورد انقلاب اسلامى است.
الگوى این انقلاب سیره سیاسى الهى پیامبر اسلام(ص) و ائمه معصومین(ع) بود و تمام حوزه ها و قلمروهایى که با متن انقلاب و نظام اسلامى ارتباط داشت در حوزه دین و معنویت انسان تفسیر و نهادینه مى گردید.
همبستگى، فداکارى، شهادت طلبى، آرمان گرایى، اسلام خواهى نهال هایى بود که در دل و اندیشه مردم جوانه زده بود. با احیاى ارزش ها و ترویج آموزه هاى دینى و رشد معنویت، نیروهاى مسلح جایگاه و هویت حقیقى، دینى خود را بازیافت، سپاه پاسداران انقلاب اسلامى از بطن آرمان هاى دینى و اسلامى مردم پا به عرصه انقلاب گذاشت و مأموریت خطیر حراست از دستاوردهاى انقلاب را به دوش گرفت، از همین رو حفظ و استمرار این جنبش پویا، تمسک به آموزه هاى دینى و استمرار راه معنویت انقلاب است.
تفاوت اصلى جامعه دینى نیز با سایر جوامع غیر دینى (لائیک یا سکولار) نهادینه شدن هنجارهاى اخلاقى و معنوى در آن جامعه است، اما برخى جوامع پیشرفته به شیوه هاى پلیسى یا تهدید و فریب، مردم را به رعایت قوانین و پذیرش هنجارهاى مورد قبول حاکمان وادار مى سازند.
شاخصه ها و مبانى انضباط معنوى
انضباط در نیروهاى مسلح کارایى و اثر بخشى خود را با قید «معنویت» مى یابد. بنابراین، مى بایست برنامه ها و سیستم گزینش و آموزش بر معیار و محور پرورش روح و تقویت بنیه معنوى نظامیان سازماندهى شود تا شایستگى ها و قدرت نظامى و فکرى معنوى یک نظامى مسلمان و مدافع ارزش هاى انقلاب تجلى یابد.
انضباط معنوى بر مبانى و شاخصه هایى استوار است و مهم ترین آنها که تحقق آن در نیروهاى مسلح مى تواند یک نیروى آرمانى براى دستیابى به اهداف متعالى نظام اسلامى به وجود آورد، به قرار زیر هستند:
1. ایمان آگاهانه و راسخ به خداوند تبارک و تعالى به گونه اى که همه امور را به دست خداوند بداند و به وعده هاى او براى امداد الهى به مؤمنان ایمان بیاورد و پاداش آخرت را باور داشته باشد.
2. به نبوت پیامبر(ص) و امامت امامان(ع) و عصمت ایشان اعتقاد داشته باشد و ذوات مقدسه را مجراى فیض الهى و حاکمان راستین بشریت بداند، قول و فعل و تقریرشان را حجت بشمارد.
3. ولایت فقیه را استمرار ولایت و حکومت انبیاء و ائمه بداند و التزام عملى به فرامین و دستورات او داشته باشد و اطاعت از فرماندهان و مدیران را در راستاى تبعیت از ولى فقیه تفسیر کند.
4. ثبات قدم در اعتقادات؛ در حوادث و رویدادهاى سخت و پرنشیب و فراز جنگ و صلح، پیروزى یا اسارت بتواند اعتقادات دینى خود را حفظ کند و شرایط متفاوت مأموریت ها تزلزلى در ایمان او پدید نیاورد و نسبت به انجام فرائض دینى التزام عملى داشته باشد.
5. اعتقاد به مبانى نظام جمهورى اسلامى؛ حاکمیت را در این نظام قوانین الهى بداند و پذیرفته باشد که نظام ولایى همان مردم سالارى دینى و عدالتخواه است که بر پایه ارزش ها و کرامت انسانى برقرار گردیده است و خود را نسبت به اجراى قوانین و مقررات این نظام متعهد بداند.
6. عالم هستى را محضر حق تعالى دانستن؛ مؤمنان و نیروهاى مسلح اسلامى در هر گوشه اى از رده هاى نیروهاى مسلح خدمت مى کنند باید این باور در آنان تقویت شود که همه در محضر الهى هستند و تمام افعال و اعمالشان را خداوند نظارت مى کند و طبق نص آیات و متون دینى خداوند همواره نگهبان و مراقب است. و علاوه بر آن اعمال شیعیان به محضر پیامبر(ص) و امام زمان(عج) عرضه مى شود. همان گونه که امام خمینى(ره) مى فرماید:
اسلام باطن و ظاهر همه را دارد، مى بیند خداى تبارک و تعالى، محیط باطن و ظاهر است.
همچنین در جمع فرماندهان و مسئولان سپاه آنان را به این نکته مهم تذکر مى دهد که:
هرلحظه اى که در لحظات چشم شما برخلاف آن چیزى که دستور است واقع بشود، در حضور خداست و ثبت است و در روایت هم هست که اینها هفته اى دو مرتبه اعمال عرضه مى شود بر ولى امر،بر امام زمان(ع)،توجه داشته باشید که در کارهایتان جورى نباشیدکه وقتى عرضه شد بر امام زمان ـ سلام اللّه علیه ـ خداى نخواسته آزرده بشود.
روحیه رزمى و انگیزه هاى نظامى از چشم انداز انضباط معنوى
انضباط ظاهرى نظامى در جنگ و صلح میان تمام نیروهاى مسلح جهان یکسان است وجه تمایز نیروهاى نظامى مسلمان در حاکمیت دینى با نظامیان سایر حکومت ها انگیزه هاى آنان در رزم و دفاع است.
شاخصه هاى ما در انضباط معنوى بر مبناى یک نگرش درون دینى، متأثر از معرفت دینى و جهان بینى الهى است. و از این دریچه نگاهى اجمالى به وضعیت روحى و انگیزه نیروهاى نظامى در حاکمیت هاى غیر اسلامى و دینى مى اندازیم.
نیروهاى نظامى که در حاکمیت هاى مختلف حتى به نام کشور اسلامى در سیستم هاى مختلف سیاسى نظامى تریبت و سازماندهى مى شوند به چند دسته تقسیم مى شوند:
1. نظامیانى که مجرى طرح هاى جاه طلبى سلطه گران و استعمار فرانو هستند؛ سیاستمداران چنین حکومتهایى با بهره گیرى از جنگ روانى، فریب افکار عمومى، سانسور شدید، تهدید و تطمیع نیروهاى خود را در مناطق مختلف جهان براى تحقق مطامع مادى و سطله طلبى خود مستقر مى کنند (مانند نظامیان آمریکایى و ناتو)؛
2. نظامیانى که سیستم آموزش و پرورش آنان مبتنى بر نژاد برتر قرار دارد و براى تحقق آن از هر ابزارى استفاده مى کنند و به هیچ اصول انسانى پاى بند نیستند (نظامیان رژیم صهیونیستى و یا آلمانى ها در جنگ جهانى)؛
3. نظامیانى که در خدمت نظام هاى سلطنتى و حکومت هاى وابسته هستند و به حفظ حکومت پادشاهى مى اندیشند (کشورهاى وابسته و جهان سوم)؛
4. نظامیانى که حفظ مرزهاى جغرافیایى و حب وطن انگیزه اصلى آنان براى خدمت در نیروهاى مسلح است (کشورهاى به ظاهر مستقل).
البته دفاع دربرابر هرمتجاوزى یک امر ضرورى و بدیهى است که وجه اشتراک میان تمام نیروهاى مسلح جهان است.ولى شیوه هاى انضباط درارتش هاى جهان متفاوت است.
در جنگ جهانى دوم فرماندهان نظامى شوروى و آلمانى براى بازداشتن افراد از ترک خدمت به انضباطى سخت توسل جستند. فردریک کبیر در ارتش آمریکا سیستم انضباطى بسیار ماهرانه داشت و بیشتر بر این نظر بود که لازم است نیروها از رهبران خود بیشتر بترسند تا از دشمنان خود. پس از جنگ جهانى دوم توجه به مسائل روحى روانى نیروهاى نظامى بیشتر شد حتى در برخى از فرهنگنامه هاى نظامى عوامل حقوقى و اخلاقى را علت ترک نکردن محل خدمت سربازان و نیروهاى نظامى در دوران خطرات بزرگ یا عملیات رزمى سخت برشمرده اند. ناپلئون نیز نسبت به عامل انسانى فرماندهى جنگ حساس بود و مى گفت: «یک انسان خود را به خاطر چند سکه نیم پنى با کسب اندکى تشخص به کشتن نمى دهد، شما باید با روح فرد صحبت کنید تا او را تهییج کنید.
از آن پس بحث روان شناسى و تقویت روحیه رزمى و مقابله با «استرس» درنیروهاى نظامى و ارتش هاى جهان به موقعیت ممتازى دست یافت و یکى از ارکان مهم در جنگ و دفاع محسوب شد؛ زیرا غلبه جسمى و ظاهرى، افعال انسانها را به کنترل در مى آورد و به ناچار افراد را مطیع مى کند، اما جاذبه و کشش معنوى با دل ها تماس دارد و افراد را معتقد و معنوى تربیت مى کند. از این رو دولتهاى بزرگ و جوامع زنده امروز به مسأله دینى و معنوى و تبلیغى اهمیت مى دهند، چون مى دانند کاربرد و تأثیر گذارى آن بیشتر از سلاح هاى جنگى است.
در دوران هاى گذشته ارتش ایران هم، امر روحى و معنوى نیروها در جنگ نقش مؤثرى داشته است. چنان که مى گویند در آغاز دوران شاهنشاهى صفویه، انضباط در ارتش بیشتر جنبه معنوى داشت و علت آن علاقه و وابستگى شدید سپاهیان به شخص شاه اسماعیل صفوى بود. او را مرشد کامل خود مى دانستند و تا حد پرستش او را دوست داشتند؛ به گونه اى که زره نپوشیده و با سینه هاى عریان به میدان جنگ گام مى نهادند و فریاد «یا شیخ» آنان به آسمان بلند بود و به برکت این عشق، جانبازى و اطاعت محض در اجراى فرمان هاى شاه، شاه اسماعیل توانست به آسانى بر حریفان قدرتمند خویش همچون «الوند میرزا» و «سلطان مراد» چیره شود.
در نیروهاى مسلح و ارتش هاى جهان سلاح هاى پیشرفته و تکنولوژى نظامى حرف اول را مى زند و پس از آن روحیه افراد و انگیزه هاى درونى نقش آفرینى مى کند. از این رو این گونه نظامیان از حضور در معرکه هاى سخت نبرد وحشت دارند و اگر هم تمرینات مختلفى براى تحمل شرایط بسیار سخت را داشته باشند، انگیزه آنان دنیایى و باطل است. همانند مرتاضان هندى که با ریاضات سخت و مستمر، روح خود را تقویت مى کنند، کارهاى خارق العاده انجام مى دهند و به یک سلسله امور پنهانى پى مى برند و یا حوادث آینده را پیش بینى مى نمایند. اما این رهیافت و دستاورد، مقطعى و مربوط به همین امور دنیایى است و پس از مرگ هیچ بهره و نصیبى نمى برند. پس نگرش انضباط معنوى انگیزه دینى و «آن جهانى» است و این معیار فاصله نیروهاى مسلح جمهورى اسلامى را با سایر ارتش ها زیاد مى کند.
از نگاه امام خمینى ظاهر فعالیتها و رفتارهاى انسانها در عرصه هاى مختلف یکسان است، اما ملاک اصلى در این فعالیت ها انگیزه، معنا و روح عمل است که افراد را از یکدیگر متمایز مى سازد. ایشان در وصف سربازان گمنام اسلام و تفاوت انگیزه معنوى آنان با سایر سربازان گمنام ادیان و کشورهاى مختلف مى فرماید:
فرق است بین سرباز گمنامى که قدرتهاى مادى دنیا به آن فخر مى فروشند و بین سربازان گمنامى که پرورده اسلام و مکتب توحید است، که انگیزه آنان تحصیل قدرت و اکثراً ستمکارى است و انگیزه اینان خدا و طلب حق است. و در شرح مختصر حدیث شریف «ضَربَةُ عَلِىٍّ یَومَ الخَندَقِ اَفضَلُ مِن عِبادَةِ الثَّقَلِین» قلب لبریزاز عشق و توحید الهى حضرت(ع) را ملاک افضلیت عمل در مقایسه با عبادت جن و انس تفسیر مى نماید.
انضباط معنوى در دفاع مقدس
دوران دفاع مقدس مکمل و استمرار بخش معنویت انقلاب اسلامى و اوج تجلى فضیلت هاى فراموش شده دینى و کرامتهاى والاى انسانى بود. جوهره معنوى دریاى انسان ها در این عرصه نمایان شد، برجسته ترین معیارها و شاخصه هایى که در این مقاله از آن سخن به میان آمده در تابلو رنگارنگ هشت سال دفاع مقدس با قلم معنوى رزمندگان شجاع ایران اسلامى به تصویر کشیده شد.
آراستگى به فضایل و ارزش ها و اعتقادات دینى و انگیزه هاى معنوى رزمندگان با کمترین تجهیزات نظامى؛ در برابر طرح هاى نظامى دشمنان و استکبار جهانى پیروزى هاى اعجاب آورى را به ارمغان آورد که شگفتى صاحبنظران و متفکران نظامى جهان را برانگیخت و بدین سان لوح زرینى بر افتخارات ملت ایران افزوده شد.
امام به عنوان نخستین فقیه جامع الشرایطى که درجایگاه رفیع و حساس فرماندهى کل نیروهاى مسلح قرار داشت «معنویت» را معیار اصلى پیروزى در دفاع مقدس مى دانست:
زدن و پیروز شدن و فتح کردن و همه این ها اگر آن بُعد معنوى اش نباشد همه اش شکست است.
و با نگاه معنوى و الهى خود تحول روحى معنوى و قلوب سرشار از ایمان، اخلاص و روحیه شهادت طلبى رزمندگان را «فتح الفتوح» نامید.
راه کارهاى تحقق انضباط معنوى
انسان داراى دو جنبه ظاهرى و معنوى است. ظاهر او همانند سایر موجودات مادى و حیوانى است، اما از نظر معنوى عصاره همه موجودات عالم و دریچه جهان مادى به دنیاى معنویت است.
به تعبیر زیباى حضرت على(ع)، انسان موجود ضعیف و کوچکى نیست بلکه جهان بزرگ معنویت در وجود او پیچیده شده است.
هدف بعثت انبیا و کتاب هاى الهى شکوفایى استعدادهاى نهفته معنوى و کنترل غرایز نفسانى است تا انسانها عوامل مادى را براى تکامل معنویت به خدمت گیرند.
پس راه اصلاح جامعه حرکت در مسیر مستقیم مکتب انبیاى الهى است و انقلاب و نظام اسلامى نیز تلاش براى حرکت در همین راه را دارد.
معنویت برجسته ترین شاخصه هویت سپاه و مهم ترین رکن ساختارى، مولود مبارک انقلاب اسلامى است. اکنون که دوران جابه جایى نسل هاست. براى پیشگیرى از گسست فرهنگى نسل اول با سوم و معطر ساختن فضاى جامعه با رایحه دل انگیز فرهنگ و معنویت دوران دفاع مقدس شایسته است راه کارهاى مناسبى را براى ترویج معنویت دینى به کار بست. امام در جمع فرماندهان سپاه بر این نکته تأکید داشتند که: «آن چیزى که از شما پاسدارها و سایر رفقاى خودتان و همه پاسدارهاى ایران من توقع دارم این است که آن جهات لطیف اسلامى را حفظ کنید. انسان اگر چنانچه آن جهت روحانیت اسلام را آن جهت معنویت اسلام را حفظ بکند. یک آدم مى شود صدتا، یک آدم مى شود هزار تا.» مقام معظم رهبرى نیز به مسئولان سپاه توصیه کردند که:
«بنیه معنوى سپاه را تقویت کنید» «هیچ چیز به قدر معنویت انسان را حفظ نمى کند»
راه کارهاى تحقق انضباط معنوى را در دو بخش مى توان بررسى و ارائه نمود:
الف ـ بایسته هاى معنوى فردى و عمومى
1. پاى بندى به ارزشهاى دینى و اخلاقى (حسن خلق، صداقت، شرح صدر، حلم، عفت و پاکدامنى، تحمل در مشکلات، اخلاص در نیت و عمل، اعتماد به الطاف الهى، ساده زیستى، تواضع و فروتنى، انتقادپذیرى، همدلى و محبت، صمیمت، امانتدارى، مواسات، مواخات، شجاعت، غیرت دینى، شهادت طلبى،....)
2. انس با قرآن (تلاوت، تدبر، آشنایى با مفاهیم و تفاسیر)
3. ذکر الهى (یاد خداوند در همه حال، عالم را محضر حق دانستن، پرهیز از معصیت و مکروهات... و مناجات، تهجد، تضرع و ابتهال، تقید به انجام فرائض و نوافل در وقت فضیلت)
4. در همه احوال، در محیط کار، خانواده و اجتماع مراقبه و محاسبه نفس به عمل آوردن.
5. یادگیرى سیر و سلوک و ریاضات شرعى و دینى (آشنایى با مباحث اخلاقى و عرفانى) مطالعه کتاب هاى اخلاق و سیر و سلوک دینى که علماى معاصر به خصوص امام خمینى نگاشته اند بیشتر مى تواند افراد را به اهمیت، فضیلت و اثرات و راه کارهاى کسب این فضایل آشنا کند.
6. ارتباط با عالمان و اسوه هاى اخلاقى و حضور در محضر پر فیض آنان.
7. مطالعه و شرح و حال سیره اسوه هاى معنوى معاصر که در عرصه فرهنگ و مدیریت در رفتارهاى معنوى و اخلاقى به درجات و مقامات معنوى رسیده اند (سیره امام، شهید مطهرى، شهید بهشتى و سرداران سرافراز دفاع مقدس).
8. حفظ شعائر اسلامى، سفربه اماکن متبرکه، شرکت در جلسات اخلاقى،تفسیر ودعا.
ب ـ بایسته هاى معنوى مدیریتى
براى تقویت و نهادینه شدن هنجارهاى اخلاقى و دینى در یک سازمان، رأس هرم مدیریت آن باید از توانایى ارائه الگوى برتر و ممکن انضباط معنوى برخوردار باشد، عدم توانایى در ارائه الگوى کارآمد و ضعف انضباط معنوى و عملکردهاى ناصواب و یا فقدان برخى شاخصه هاى اخلاقى فرهنگى خطر تغییر رنگ بدعت ها و تخلفات تشکیلاتى و تبدیل آن به ارزش هاى دینى را جدى مى سازد.
بدیهى است که رفتار و تصمیمات یک مسئول، الگوى افراد قرار مى گیرد و به تعبیر زیباى امیر بیان(ع) «مردم از نظر سیره اخلاقى و اجتماعى» به فرمانروایان خود شبیه ترند تا پدرانشان». بنابراین شایسته است که فرماندهان در زمینه هاى فرهنگى، اخلاقى و نظامى و مدیریتى ضابطه گرا و سرمشق باشند و قبل از هر چیز مدیر و فرمانده نفس اماره خود و پیشگام در حرکت براى صعود به قله هاى رفیع سلسله جبال کمالات انسانى باشند. اگر مسیر صعب العبور و صخره هاى سخت خود سازى و لبه هاى پرتگاه دره هاى خودخواهى را به سلامت گذرانده باشند، مى توانند راهنماى صادقى براى نجات دیگران باشند. از این رو بایسته است آنان روح خود را به فضایل بیارایند و زنگارهاى رذایل را بزدایند و قبل از نظارت و کنترل بر دیگران، خود تربیت شوند و رفتارشان براى دیگران درس مقامات معنوى باشد.
فضایل معنوى و اخلاقى داراى مراتبى است که فرماندهان مدیران و متولیان فرهنگى و امور عقیدتى و سیاسى موفق مى کوشند به بالاترین درجه آن برسند، عقربه قطب نماى رفتارهاى مسئول همواره باید سمت و سوى کعبه معنویت را نشان دهد و مغناطیس وجودش دل ها را به سوى معارف و انضباط معنوى جذب نماید.
استفاده از ابزار تنبیه و بازداشت قانونى سازمان قضایى نیروهاى مسلح آخرین داروى علاج بیمارى هاى رفتارى و اصلاح کژتابى ها و ناهنجارى هاى سازمانى است.
تکیه گاه مدیریت اسلامى معنویت است و شایسته است که ریشه درخت قدرت حاکمیت و مدیریت نیروهاى مسلح جمهورى اسلامى به خصوص سپاه پاسداران از زلال کوثر همیشه جارى معنویت و اخلاق سیراب گردد و نیروها هر روز شاهد شکوفایى و رشد شاخ و برگ قداست و معطر شدن فضاى محیط کار باشند. متون دینى هم به مؤلفه هاى معنوى فرماندهان و مدیران تکیه دارد و رمز موفقیت فرماندهان صدر اسلام و دفاع مقدس تبلور ابعاد روحى و معنوى آنان است.
در این میان نمى توان از نقش آفرینى آموزشى و تبلیغى روحانیون به سادگى گذشت. شأن و منزلت این بزرگواران به گونه اى است که توانایى آن را دارند تا لطیفه ربانى معنویت و اخلاق را که در دل جوانان جوانه زده است با موعظه هاى دلنشین آبیارى کنند و آن را درختى تنومند سازند. به سفارش مقام معظم رهبرى گوش بسپارند و در تعیین جهت گیرى هاى آموزشى به تقویت روح دیانت توجه کنند و ارزیابى عملکردها را براساس معیار رفتارهاى معنوى بسنجند. علاوه بر آن عملکردهاى خودشان هم صحیح باشد و عملا پاى بند به اخلاق و رفتار اسلامى باشند.
برجسته ترین راه کارهاى مدیریتى را که عینیت بخشیدن به آن ها گسترش دهنده معنویت است، در چند عبارت خلاصه مى کنیم:
1. جایگاه مسئولیت ها را منصب خدمتگزارى بدانند و رفتارها آمرانه و تحکم آمیز نباشد؛
2. شایسته سالارى، پاسخگو بودن، ضابطه گرایى و ارزشیابى مناسب داشتن، الفباى مدیریت است؛
3. عملکرد صحیح، تأثیر مثبت در محیط کار دارد و رفتارها را به سوى فضایل سوق مى دهد.
4. ضرورى است نسبت به مسائل مدیریتى، با حفظ اصول و مبانى ارزش ها و کرامت انسانى، وسعت نگرش داشت؛
5. ایجاد محیط صمیمى همراه با رفاقت دینى به جاى رقابت ناسالم و محبت و علاقه به دیگران و ایجاد انگیزه دینى بسیار لازم است؛
6. نقاط ضعف دیگران با الگودهى، حلم و بزرگوارى پوشانده و رفع شود؛
7. برنامه ریزى ها و تصمیم گیرى ها بر مبناى دوراندیشى و رشد ارزش هاى والاى انسانى باشد و از واکنش هاى شتابزده و مقطعى پرهیز شود.
آثار و نتایج انضباط معنوى
تقویت جنبه معنوى انضباط در نیروهاى مسلح، اثرات مفید و مثبت خود را دست کم در چهار حوزه نشان مى دهد؛ روح و روان، مدیریت، فرهنگ جامعه و امور دفاعى.
الف ـ آثار و نتایج روحى و رفتارى:
1. رضایت شغلى و تکلیف نگرى و مأموریت ها را عبادت تلقى کردن، اطاعت پذیرى از مسئولان.
2. آرامش روحى، نشاط و امید به آینده؛
3.صداقت، همدلى، برادرى، ایجاد فضاى محبت،احترام متقابل ورعایت حقوق دیگران؛
4. افزایش تسلط برهواهاى نفسانى وتقویت اراده و کاهش تخلفات ادارى و سازمانى از سوى نیروها؛
5. آشنایى با معارف دینى و ریاضات شرعى و تقویت ارتباط با معبود.
ب ـ آثار مدیریتى و سازمانى:
1. ایجاد صمیمت برادرانه بین مسئول و نیروها؛
2. دقت در تصمیم گیرى ها و توجه به بازتاب اخلاقى معنوى آن؛
3. خلاقیت و نوآورى در مدیریت؛
4. موفقیت بیشتر در مأموریتها؛
5. بهره ورى بهینه از فرصت هاى شغلى و مدیریتى؛
6. تحول آفرینى در سازمان وقابل پیش بینى بودن نتایج و برنامه هاى ابلاغى؛
7. سالم سازى محیط، الگودهى، ترویج ارزشها.
ج ـ آثار اجتماعى و برون سازمانى:
1. تأثیر گذارى بر فرهنگ جامعه
2. تقویت حیثیت و موقعیت و شأن اجتماعى فرهنگى نیروهاى مسلح. امام خمینى بر تقویت انضباط معنوى و تأثیر اجتماعى و مردمى آن تأکید داشتند:
شما نمى خواهید با زور موفقیت پیدا کنید، شما مى خواهید با اخلاق خوب و کردار خوب با مردم رفتار کنید تا پیش خدا و خلق خدا آبرومند باشید و مردم را از خودتان بدانید اگر تفنگ و اسلحه هم در دست شماست، با اخلاق مردم را خاضع کنید و خضوع قلبى میزان است، و اگر بتوانید قلب مردم را همراه خود کنید، این چیزى است که پیش خداوند دوام و ثبات دارد.
د ـ آثار دفاعى و نظامى:
1. افزایش توان رزم در نبردهاى کلاسیک یا جنگ هاى نامتقارن؛
2. ایجاد قدرت بازدارندگى از تهاجم دشمن (دشمنان معمولا از رویارویى با نیروهاى مسلح با انگیزه قوى ایمانى خوددارى مى کنند)؛
3. تأثیر گذارى اقتدار معنوى و سیاسى نظامى در معادلات منطقه از نظر نظامى؛
4. خنثى سازى طرحها و برنامه هاى جنگ روانى دشمن؛
5. مسدود شدن توان جاسوسى دشمن در بهره گیرى از نیروهاى داخلى.
اسوه هاى انضباط معنوى
به تجربه ثابت شده است که در تحلیل و تفسیر مباحث اخلاقى و اعتقادى پس از تبیین موضوع، ارائه الگو و مصداق هایى که صفات اخلاقى در آنان تجلى یافته است، مخاطبان را از دائره مفهوم گرایى ذهنى، نظریه پردازى و تئورى سازى رها مى سازد و جذّابیت و کاربردى شدن موضوعات خود را نشان مى دهد، و انگیزه اى در مخاطبان به وجود مى آورد تا پاى همت در راه نهند و به فضیلت هاى متعالى دست یابند و خود را همطراز اسوه ها نمایند. همان گونه که حضرت على علیه السلام مى فرماید: «بدرستى که کم پیش مى آید کسى خود را همسان قومى سازد و به آستانه یگانگى با آن قوم درنیاید.»
در این قسمت ابتدا به معرفى برخى از اسوه هاى انضباطى صدر اسلام و سپس به اسوه هاى دفاع مقدس اشاره مى نماییم.
اسوه هاى صدر اسلام
انضباط در صدر اسلام بر پایه ایمان به خدا و رسول و عدالت او، اطاعت محض از فرامین پیامبر، مسئولیت پذیرى و قدرت رویارویى با خطرها استوار بود. رزمندگان صدر اسلام خود را به قدرت و سلاح معنوى مجهز ساخته بودند؛ در صورتى که در برخى نبردها مانند جنگ بدر نیروهاى دشمن سه برابر و در جنگ احد پنج برابر نیروهاى اسلام بودند، اما رزمندگان با قدرت معنوى و الهى در مقابل سپاه انبوه دشمن مى ایستادند، برخى بدون زره در مقابل دشمن حضور مى یافتند و بعضى با وجود کمى سن با دشمن مى جنگیدند. در واقعه صلح حدیبیه هم هر چند در ابتدا براى برخى از اصحاب و یاران این پیمان تلخ بود، اما تسلیم تصمیم پیامبر بودند و به عدالت او ایمان داشتند.
از نمونه هاى بارز انضباط معنوى لشکریان صدر اسلام، آمادگى و اطاعت پذیرى رزمندگان خسته و مجروح و سوگوار بر شهیدان جنگ احد بود که دستور فرماندهى را اطاعت کردند و در غزوه «حمراء الاسد» براى تعقیب دشمن حاضر شدند و از رویارویى با دشمن تخلف نورزیدند. قرآن کریم براى آنان پاداش بزرگى را یادآور مى شود.
اکنون مختصرى از انضباط معنوى برخى از سرداران سرافراز صدر اسلام را یادآور مى شویم.
1 ـ عبدالله بن رواحه (اطاعت پذیرى، شهادت طلبى، یاد خدا)
در اطاعت پذیرى از رسول اکرم(ص) درخشندگى فوق العاده اى داشت ومأموریت هاى مختلفى را به فرمان پیامبر انجام داد. اهل مناجات و راز و نیاز با خدا بود و با الهام از نور وجود پیامبر توانسته بود گوهر وجود خویش را با سرمایه عظیم ذکر و یاد خدا عجین سازد و همواره در صحنه هاى مختلف به یاد خدا باشد. روحیه شهادت طلبى و عشق به لقاء الله در اشعارى که در جنگ با رومیان در نبرد موته سروده کاملاً آشکار است.
2 ـ زید بن حارثه (استقامت، اطاعت پذیرى)
پیامبر او را به هیچ نبردى نمى فرستاد مگر آنکه فرماندهى را به او مى سپرد، در نبردهاى سخت استقامت و پایدارى داشت. هنگامى که در نبرد احد تعدادى از مسلمانان به طمع جمع آورى غنائم سنگرهاى نبرد را ترک کردند و دشمن به سوى پیامبر اسلام هجوم آورد زید بن حارثه از جمله تیراندازانى بود که به تشویق پیامبر در اطراف ایشان حضور داشت و از جان مبارک حضرت تا پاى جان محافظت کرد. زید تنها صحابه رسول خداست که فرزند خوانده او بود و نامش در قرآن آمده است.
3 ـ عمار یاسر (عشق به اهل بیت، شجاعت، اخلاص و رضایت الهى)
عمار از خانواده مقاومت و شهادت و داراى بصیرتى محکم بود، عشق و محبت فراوان نسبت به پیامبر و اهل بیت او را در زمره وفاداران به حضرت على بعد از پیامبر قرار داد. در جنگ جمل به همراه مالک اشتر شتر عایشه را «پى» کرد و مرکز فرماندهى بیعت شکنان را با شجاعت منهدم نمود، با درایت و شجاعت هوشمندانه فتنه جمل را پایان داد و در جنگ صفین در میان نیروهاى اسلام خطبه اى خواند که توصیف گر اخلاص او در جنگ و راضى به رضایت الهى بود و خود را براى هر پیشامدى آماده کرده بود.
4 ـ مقداد (اطاعت پذیرى عاشقانه، شجاعت)
یکى از برجسته ترین یاران پیامبر و حضرت على بود، هنگامى که پیامبر با یارانش مشورت مى کرد، مقداد برخاست و گفت:
اى رسول خدا هر آنچه را خدا امر کرده اجرا کن که همراه توایم! به خدایى که تو را به حق برانگیخته اگر فرمان دهى در میان آتش رویم یا خود را در خار مغیلان زنیم،، فرمانت را به جان و دل پذیراییم! مقداد در اجراى دستور پیامبر براى رهایى جنازه شهیدى از شهداى اسلام که کفّار او را به دار آویخته بودند، شجاعتى بى نظیر از خود نشان داد که مورد مباهات خداوند قرار گرفت.
5 ـ ابو ایوب انصارى (اطاعت پذیرى، تقویت روحیه همرزمان)
در جنگ جمل که براى برخى رزمندگان شبهه ایجاد شده بود، با قرائت خطبه اى اطاعت خود را از حضرت على(ع) اعلام نمود و از تضعیف حضرت در میان یارانش پیشگیرى و روحیه همرزمان را براى جنگ تقویت کرد.
6 ـ ابوهیثم بن تیهان (اطاعت پذیرى، اعتماد به فرمانده و شوق به جهاد)
از نخستین افراد گروه انصار بود که به اسلام گروید و در زمره یاران صمیمى و با وفاى پیامبر(ص) و حضرت على(ع) بود. در تمام جنگ هاى صدر اسلام و نبردهاى جمل و صفین حضور داشت و در مبارزه با دشمنان خدا هرگز احساس ضعف و خستگى نمى کرد و در هر زمان به نداى جهاد در راه خدا از عمق جان لبیک مى گفت. حضرت على(ع) ابوهیثم را در شمار مردانى یاد مى کند که «وظیفه الهى خویش را با ژرف اندیشى اجرا مى کردند، سنت را زنده و بدعت را میراندند. آرى، آنان به جهاد دعوت شدند، پس با دل و جان پذیرایش گشتند و با اعتمادى که به رهبر خود داشتند، حرکتش را پى گرفتند.
7 ـ مالک اشتر نخعى (اسوه جامع انضباط معنوى)
مالک، فرمانده عالى رتبه سپاه حضرت على(ع)، جنگاورى کارآزموده بود که همه خصلت ها و فضایل اخلاقى و انضباط معنوى در وجود او گرد آمده بود. شجاعت، اطاعت پذیرى، استقامت در نبرد، شهادت طلبى، بصیرت، حلم و بردبارى، اطمینان قلب، پارسایى، عبادت و مناجات، پرهیزکارى، ساده زیستى، سخاوتمندى و فراگیرى دانش از او فرمانده و مدیرى لایق و شایسته ساخته بود، در تمام جنگ ها فرماندهى لشکر را به عهده داشت. پس از شهادت مالک، حضرت على جملات و تعبیرات بسیار زیبا و عالى در وصف او بیان داشت که براى دیگر یارانش چنین واژه هایى را به کار نبرده است.
اسوه هاى انضباط معنوى در دفاع مقدس
دوران دفاع مقدس عرصه تقابل اسلام و کفر بود، یک سوى جبهه طرح و نقشه هاى استکبار جهانى بود که دائماً به توسعه تجهیزات نظامى مى اندیشید و ماشین جنگى ارتش بعث را تقویت مى کرد تا نظام اسلامى را به شکست بکشاند. آمارها و جداول مقایسه نیرو و تجهیزات دو سپاه ایران و عراق بیانگر تفاوت در امکانات و تجهیزات نظامى رزمندگان اسلام و لشکریان بعث است. و در سوى دیگر جبهه نیروهایى بودند که قلوب آنان سرشار از ایمان به خدا، و ارزش هاى دینى بود و رمز موفقیت پیروزى هاى رزمندگان و حفظ دستاوردهاى انقلاب و دفاع مقدس در معنویت رزمندگان نهفته است.
اکنون به برخى از شهدا که اسوه هاى انضباط معنوى در دفاع مقدس بودند، اشاره مى نماییم.
1 ـ یوسف کلاهدوز
نسبت به محیط کار و همکاران مسئولیت پذیرى داشت، بیشتر روزها روزه مى گرفت، مقید به اداى نماز در اول وقت فضیلت بود، اهل تهجد و نیاز شبانه به درگاه الهى بود با قرآن انس داشت، قناعت را پیشه خود ساخته بود و از اسراف دورى مى کرد پیروزى رزمندگان در عملیات ها را مرهون دعا، توسل و تضرع پارسایان شب و شیران روز مى دانست.
در جلسه توجیهى عملیات ثامن الائمه (شکست حصر آبادان) با شجاعت و صلابت به فرماندهان قرارگاه خطاب مى کند که با توکل بر خدا مى توان طلسم صدام را شکست، زیرا او معتقد بود که فرمان امام مبنى بر شکستن حصر آبادان از منبع غیبى و الهى الهام مى گیرد و تمام تلاش خود را بر اجراى فرمان امام متمرکز ساخت.
اهل غیبت گفتن یا شنیدن نبود و اگر در جلسات مسئولان یا عمومى گزارش ها به سمت غیبت افراد متمایل مى شد، سخنان گوینده را قطع مى کرد و تأکید داشت که باید رعایت آداب واخلاق اسلامى بر فضاى محیط کار و مأموریت هاى سپاه حکمفرما باشد.
2 ـ صیاد شیرازى
نخستین فرمانده جوان و حزب اللهى نیروى زمینى ارتش پس از انقلاب بود. از نظر تجربه، تدبیر، شجاعت، اخلاص و توکل در فرماندهى نمونه بود. او با همه وجود در خدمت دفاع مقدس بود. براى او ارتش و سپاه تفاوت نداشت؛ هدفش خدا و پیروزى بر دشمن بود. به مسائل معنوى خیلى اهمیت مى داد، سعى مى کرد بنیه معنوى خود و همکاران نزدیکش را تقویت کند. با علما و اهل معرفت معاشرت داشت و در جلسات ایشان احادیث ائمه معصومین را براى تقویت روحیه معنوى یادداشت مى کرد و علاقه زیادى به حضرت آیت الله بهاءالدینى داشت و از هر فرصتى براى استفاده از محضر ایشان بهره مى جست. با الهام از سیره عملى امام به نماز اول وقت مقید بود و جلسات فرماندهان را به گونه اى برنامه ریزى مى کرد که در اول وقت فضیلت نماز پایان یابد و اگر تا وقت اداى فریضه جلسه ادامه داشت آن را موقتاً تعطیل و پس از اقامه نماز مذاکرات جلسه ادامه مى یافت. معتقد بود که این روحیه و انضباط معنوى برکات عظیمى در تصمیم گیرى هاى فرماندهان قرارگاه عملیاتى دارد. در وصف شهید بهشتى نیز آمده است که هنگام رسیدن فضیلت نماز جلسات مهم یا فعالیت مدیریتى خویش را تعطیل مى کرد و پس از انجام فریضه نماز تلاش ها یا گفتگوى خود را ادامه مى داد.
3 ـ عباس بابایى
دیانت، تقوا، ساده زیستى، خطرپذیرى در مأموریت هاى سخت هوایى برون مرزى و پیشقدم بودن در فعالیت ها و مأموریت هاى درون سازمانى یا عام المنفعه، برجسته ترین ویژگى هاى او بود. اهل تهجد و راز و نیاز نیمه شب بود و در بیابان هاى اطراف قرارگاه رعد صورت خود را روى خاک ها مى گذاشت و با معبود خود مناجات مى کرد، به مشکلات و مسائل روحى و معیشتى نیروهاى تحت امر توجه ویژه اى داشت، حقوق بیت المال را رعایت مى کرد، نسبت به همکاران و حتى سربازان تواضع داشت و همانند دیگران از غذاى عمومى پادگان تناول مى کرد.
4 ـ مهدى باکرى
همواره مراقب احوال رزمندگان بود، اطاعت از فرماندهان قرارگاه را بر خود واجب مى دانست، با همه یکسان رفتار مى کرد و در رعایت مقررات و قوانین سپاه بین خود و برادرش حمید و دیگران هیچ تفاوتى قائل نبود. حقوق بیت المال را کاملاً رعایت مى کرد. در توکل به عنایات الهى و شجاعت در نبرد بى نظیر بود. و در مواقع و پیش آمدهاى سخت شخصاً به میدان مى آمد و در یکى از عملیات ها، خود هدایت بلدوزر را در زیر آتش شدید و پرحجم آتشبارهاى دشمن به عهده گرفت تا خاکریز خط مقدم را احداث نماید و این خطرپذیرى او باعث شگفتى رزمندگان شد.
5 ـ حسین خرازى
این فرمانده جوان لشکر اسلام، نمونه شجاعت و صلابت بود، نمازش با گریه و شور و حال همراه مى شد، در مراسم دعا، زیارت عاشورا و عزادارى هاى رزمندگان حضور مى یافت. علاوه بر مدیریت قوى و کنترل و نظارت نیروها، ارتباط دینى و معنوى با نیروها داشت و در جمع برادران رزمنده به بحث هاى دینى و عرفانى مى پرداخت و همگان را به مطالعه احکام دینى و اعتقادات مذهبى دعوت مى کرد.
جمع بندى
در نیروهاى مسلح جمهورى اسلامى و سپاه پاسداران همسان با آموزش هاى علمى و فن آورى نظامى، کارکنان باید به سرچشمه معنویت و اعتقادات دینى متصل باشند تا هیچ گاه شکوفه هاى اخلاق و فضایل معنوى آنان پژمرده نگردد. فرماندهان و سیاست گذاران به گونه اى برنامه ریزى کنند که سلحشوران نظام اسلامى تحت هر شرایطى اقتدار معنوى خود را حفظ کنند و سیاست هاى تشویق و تنبیه را بر محور قداست و معنویت سپاه تنظیم نمایند.
آسیب شناسى امور فرهنگى و معنوى سپاه و دلیل کاهش انگیزه هاى دینى باید با روش هاى دقیق علمى و کاربردى شناسایى شود و راه کارهاى عملى پیشگیرى از آسیب ها به اجرا درآید.
در دورانى که ارتش دنیا گرایى با سلاح ابتذال و اباحه گرى بنیان اعتقادى و معنوى را مورد شبیخون قرار داده است، حفظ معنویت و انضباط معنوى اساسى ترین مأموریت فرماندهان است.
در نبردهاى آینده و جنگ هاى نامتقارن، ابتکار عمل از یگان ها و نیروهایى خواهد بود که داراى انگیزه هاى قوى دینى و معنوى باشند و فن آورى نظامى و تکنولوژى تسلیحاتى را در خدمت انضباط معنوى به کار گیرند.