اثبات دو فرضیّه ،از اهداف این مقاله است ؛ این که نظامی در رویکردهای قرآنی و حدیثی، از دو شیوة ساختاری بیشتر سود می جوید؛ بگونه ای که می توان گفت اصالت سبک نظامی در امر تأثیر پذیری در نگاه کُلّی، موارد زیر است: یکی این که از شیوة الهامی بنیادی بسیار سود جسته است؛ بگونه ای که باید گفت در میان انواع تأثیر پذیری این شیوه ، اصالت سبکی اوست. دوم این که با توجّه به تناسب واژگان متأثّراز قرآن وحدیث،به ترکیب روی می آورد و از حیث آماری اصالت سبک او در این رویکرد ساختاری، کاربرد ترکیبات اضافی است که ربط بین مضاف و مضاف الیه ها برگرفته از قرآن و حدیث است. نکات مزبور با استناد به شواهدی که بعضاً از نگاه شارحان دورمانده است. تشریح شده است.