ایرانیان باستان و سپس اشکانیان و ساسانیان، به تصنیف و نگهداری افسانه هایی پرداختند که در زبان عربی سابقه نداشت و اعراب پس از ترجمه این آثار به زبان خود، داستانهای دیگری نیز به همان گونه ساختند. این مقاله، در دو بخش به شرح چند افسانه، که در دوره های نخستین، از فارسی به عربی رفته است می پردازد: بخش اول، افسانه های عمومی که مسائل عام مردمی را، اعم از آیین و تمدن مطرح می کنند و تاریخ مشخصی ندارند؛ مانند «هزار افسان»، «کلیله و دمنه»، «مزدک نامه» و «بلوهر و بوذاسف» و بخش دوم، افسانه های تاریخی که موضوع آنها سرگذشت یکی از بزرگان تاریخ و یا ذکر وقایع تاریخی به صورت داستان است؛ مانند «بهرام چوبین»، «شهربراز و پرویز»، «رستم و اسفندیار»، «انوشیروان»، «بهرام و نرسی» و «دارا و بت زرین». این افسانه ها، یکی از عناصر موثر در بلوغ تمدن مشترک پارسیان و اعراب بوده اند.