آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۶

چکیده

محمّد شیرین مغربی، مشهور به شمس مغربی، یکی از شاعران بزرگ عارف در نیمه دوم قرن هشتم و اوایل قرن نهم هجری است. شهرت اصلی وی به سبب تبلیغ و تفسیر اندیشه‌های ابن عربی است. اشعار شمس هر چند که در ساحت معنای نخستین خود بسیار روشن و گویا هستند، در دلالت معنا یا معانی ثانویه خود فوق‌العاده پیچیده، مبهم و نمادین به نظر می‌رسند. این ابهام از آنجا ناشی می‌شود که وی با توجّه به محدودیّت ساختاری غزل، امکان توضیح کامل اندیشه‌ها و واژگان خاص خود را ندارد و از بسیاری واژه‌ها با بار نمادین فرهنگی، شخصی و فرارونده بهره گرفته است. نگارنده با توجّه به همین نکته، در مقاله حاضر سعی نموده یکی از نمادهای مورد علاقه وی، یعنی آفتاب و وابسته‌های آن را، با توجّه به گستردگی کاربرد آنها در دیوان اشعار شمس بررسی نماید. این واژه کاربرد نمادین خود را از تخلّص شاعر به شمس مغربی گرفته تا تبیین مهمترین اندیشه‌های مربوط به وحدت وجود، پیوسته نشان می‌دهد. در این گفتار سعی شده تا با تأویل واژه شمس و واژگان مربوط به آن، راه برای درک دقیق‌تر گوشه‌هایی از نکته‌های ناگفته در متن غزلیات هموار شود و نشان داده شود که چگونه می‌توان فضای خالی بین خواننده و متن را پر نمود. تکنیک و روش مطالعه در مقاله حاضر عبارت است از تحلیل محتوا، توصیف و طبقه‌بندی کاربردها و معانی نمادین این واژه، نویسنده برای دستیابی به اهداف اصلی خود، برخی از معانی نمادین آفتاب را که با وضوح و روشنی بیشتری توسط شاعر ارائه شده، به عنوان کلیدی برای درک موارد کاملا مبهم مورد استفاده قرار داده است.

تبلیغات