علت شناسی پدیده کودک آزاری
آرشیو
چکیده
متن
کودکان زیباترین شکوفههای هستی اند، که خداوند آنان را به انسانها مرحمت میکند، اما متاسفانه امروزه یکی از بزرگترین معضلات جوامع انسانی ناسپاسی در برابر این نعمت بی منت الهی است. آری کودک آزاری از جرایمی است که قلب هر انسانی را می آزارد! متاسفانه گاه بی توجهی جوامع، منجر به جنایاتی علیه کودکان معصوم و بی پناه میشود، که عمق وجود شنوندگان را آتش می زند، البته عوامل متعددی دست به دست هم داده اند تا ما روز به روز شاهد افزایش کودک آزادی در ایران و جهان باشیم. از این رو ضروری است تا به بررسی و تحقیق بیشتری پیرامون این پدیده شوم پرداخته شود. در این نوشته، ما در صدد بررسی عوامل پدید آورنده کودک آزادی هستم، امید است که این ناچیز گامی در جهت التیام درد کودکانی باشد، که جز گریه راه دفاعی ندارند.
مفهوم شناسی
ماده دوم قانون حمایت از کودکان و نوجوانان (مصوب 1381) در تعریف گونه ای از کودک آزادی میگوید: «هر نوع اذیت و آزار کودکان و نوجوانان که موجب شود به آنان صدمه جسمانی یا روانی و اخلاقی وارد شود و سلامت جسم یا روان آنان را به مخاطره اندازد، ممنوع است».
نویسنده ای در تعریف کلی از کودک آزادی میگوید: «کودک آزادی، عبارت است از هرگونه فعل یا ترک فعلی که باعث آزار روحی، جسمی و ایجادآثار ماندگار در وجود یک طفل شود، البته برخی از این آثار میتواند مخفی باشد، مثل ممانعت از حاضر شدن در کلاس درس، محروم کردن او از غذا ،حبس در حمام یا زیر زمین و... »
در تعریف مناسبی از این پدیده میتوان گفت: «کودک آزادی عبارت است از هرگونه صدمه و آزار جسمی، روحی و یا اخلاقی کودکان یا نوجوانان که بر خلاف قانون بوده، سلامت جسمانی یا روانی ایشان را به خطر اندازد».
عوامل پدید آورنده کودک آزاری
عوامل پدید آورنده کودک آزاری را میتوان به چند دسته تقسیم کرد، که عبارتنداز:
الف. عوامل ناشی از وضعیت کودک1. ضعف و ناتوانی جسمی کودک
یکی از عوامل کودک آزاری، ناشی از ناتوانی کودک در اداره زندگی خود و وابستگی او به پدر و مادر است، که این امر به صورت ویژه در کودکان نارس، عقب مانده و معلول، امری است که موجب جرات پیدا کردن کودک آزار میشود. به طور نسبی کودکانی که دچار مشکلات پایداری از این قبیل اند، بیش از دیگر کودکان، قربانی کودک آزاری شده اند.
2. مشکلات روانی کودک
یکی از عوامل آزار کودکان از سوی والدین، شیطنتها و رفتارهای ناهنجاری است که کودکان از خود بروز می دهند، که گاه این بی قراریها ناشی از بیش فعالی کودک است. بیش فعالی از آن دسته مشکلاتی رفتاری است که نیازمند برنامه های خاص تربیتی و گاه درمانی است. نا آگاهی والدین نیز سبب میشود تا این مشکل بحرانی شده، منتهی به کودک آزاری شود. البته مشکلات روانی دیگری، چون اضطراب، شب ادراری، پرخاشگری و... از مشکلاتی است که نیاز به برنامه تربیتی و درمانی دارد. اما متاسفانه گاه به دلیل بی توجهی و یا ناآگاهی والدین نسبت به درمان صحیح، این مشکلات همچنان باقی مانده و موجب برانگیخته شدن خشونت علیه ایشان میشود. به عنوان مثال والدین، کودک مبتلا به شب اداری را روی بخاری برقی مینشاندند، تا او را تنبیه کنند.
3. نامشروع بودن کودک
یکی از عوامل وقوع کودک آزاری، نامشروع بودن کودک است. مادری که صاحب فرزند نامشروع میشود، عموما نگرش دیگری به کودک خود دارد و همواره او را مدرکی برای عمل خلاف خود میبیند. به ویژه اگر تنها بوده و از خانواده و محیط جامعه طرد شده باشد. لذا همواره به کودک خود با چشمی دیگر مینگرد. براساس روایتی از امام صادق(ع) یکی از علل حرمت زنا، به دنیا آمدن فرزند نامشروع است، که محروم از عوامل خانوادگی خواهد شد ، لذا صرف عدم جلوگیری از باردار شدن زانیه توسط زانی گناهی دیگر است.
ب. عوامل ناشی از مشکلات اجتماعی 1. فقر اقتصادی
به طور کلی، فقر از عوامل مؤثر در گسترش بسیاری از جرایم است. لذا روایات وارده از ائمه معصومین (ع) آمده است: «کان الفقر ان یکون کفرا» فقر سبب میشود تا کودکان از دسترسی به نیازهای اساسی خود؛ مانند آموزش، بهداشت، تغذیه و... محروم شوند، یا والدین به دلیل فشارهای مالی با رفتارهایی، چون پرخاشگری، خشونت، بیتوجهی و... کودکان را مورد آزار قرار دهند.
دبیر انجمن حمایت از کودکان بد سرپرست سازمان بهزیستی استان اصفهان درگفت و گو با ایرنا با اشاره به این که کودکان رده چهار تا هفت سال بیش از دیگر ردهها در معرض کودک آزاری قرار دارند، گفت: این گروه سنی با 30 درصد، گروه از بدو تولد تا سه سالگی و نیز از هشت تا 11 سالگی هر یک با 26 درصد و گروه 12 تا 15 سال با 15 درصد، بیشترین گروه سنی تحت کودک آزاریها قلمداد میشوند. این دسته از کودک آزاریها در خانوادههای فقیر از نظر اقتصادی و فرهنگی بیشتر است. در سال 84 از میان آمار کودک آزاری، سوء استفاده از کودکان در تکدی گری و ممانعت از تحصیل 3/8 درصد، بوده است. البته مواردی که در برگیرنده کار اجباری کودکان است، در شمار آمار ذکر نمیشود که با احتساب آنان، کودک آزاری ناشی از فقرخانوادهها آمار بلند بالایی خواهد بود. در کلیه کشورهای جهان، علت اصلی قاچاق کودکان نیز در فقر اقتصادی خانواده ها نهفته است.
2. مشکلات فرهنگی
برخی از مشکلات فرهنگی، منجر به کودک آزاری میشوند، که از جمله آنها میتوان به سنتهای غلط فرهنگی در برخی قومیتها اشاره کرد؛ سنتهایی چون وانی در پاکستان و کابین در کردستان و برخی مناطق اهواز و خوزستان. این سنت، یکی رسم قدیمی است که در آن با ازدواج بین دو قبیله، جنگهای خونین ناشی از قتل یکی از دو گروه متوقف میشود. عروس در این رسم محکوم به تحمل خشونتهایی است که از طرف خانواده همسرش به او تحمیل میشود. برخی از سنتها نیز ناشی از رسوم غلط امروزی است؛
سنتهایی چون تجمل گرایی، مدگرایی، عریان پوشی، سیری ناپذیری انتظارات اعضای خانواده، بی توجهی به پوشش مناسب دربرابر ناپدری و نابرادری و سایر خویشان، هر یک موجب به وجود آمدن تنشهایی در خانواده ها میشود که یکی از قربانیان این تنشها کودکان هستند.
از سوی دیگر، ترویج بی رویه مطالب مستهجن از طریق موبایل، ماهواره و رایانه ها، مرزهای اخلاقی را کم رنگ کرده وموجب آسیب پذیرتر شدن دختران در خانوادهها (به ویژه در برابر ناپدری و نابرادری و یا گاه در خانوادههای اباحه گر توسط پدران و برادران) میگردد. بسیاری از کودک آزارهای جنسی، ناشی از عوامل مذکور است. بنابر آمار انجمن حمایت از کودکان در سال 84، 6/3 درصد از کودک آزاریها (و یا به عبارتی، دومین نوع کودک آزاری)، آزارهای جنسی بوده، که به نظر می رسد به دلیل تابو بودن و ملاحظه های والدین و شرم کودک، بسیاری از آنها گزارش نمیشود. بسیاری از کودکان آسیب دیده، جرات بازگشت به منزل را نداشته و از ترس پدر، نا پدری و نابرادری، همواره در رنج و عذاب بوده و به مراکز مددکاری پناهنده میشوند. این فضای ملتهب به ویژه در کشورهای غربی به اوج خود می رسد، تا آنجا که سوء استفاده از کودکان درمسیر هرزه نگاری و اعمالی منافی عفت، به شکل تجاری درآمده است.
ذهنیتهای غلط حاکم در میان برخی خانوادهها (به ویژه خانواده های با فرهنگ ضعیف) نیز از دیگر عوامل منجر به کودک آزاری است. برخی از والدین، تربیت کودک را منحصربه تنبیه بدنی بی حد و حصر می دانند. یکی از دلایل وقوع بیشترین آمار کودک آزاری، یعنی کودک آزاریهای جسمی و روحی در این است که والدین نمی دانند که اعمال سخت گیرانه و بی رحمانه ایشان کودک آزاری است و گمان دارند که در جهت تربیت کودک گام بر می دارند. در حالی که امروزه ثابت شده است که تنبیه بدنی، یکی از مخربترین روشهای تربیتی است. به گفته روان شناسان تداوم این خشونتها میتواند به ترس، اضطراب وپرخاشگری در کودک، پنهان کاری، شب ادراری، عدم اعتماد به نفس و عدم قدرت ارتباط با دیگران شود، به طوری که اکثر کودکان و نوجوانان بزهکار، از خشونتهای خانگی رنج برده اند. البته عدم درک و آگاهی درست از تنبیه بدنی مجاز به قانون و فقه اسلامی نیز به جای خود، مؤثر است؛ چرا که از دیدگاه تربیت اسلامی، تنبیه بدنی آخرین شیوه تربیتی است وحد متعارف آن، عدم وجوب دیه؛ یعنی سرخ شدن پوست است . لذا تنبیه بدنی مجاز صرفا تلنگوری کوچک به کودک است، نه آزار جسمی و روحی او.
«کودک آزاری» مربوط به طبقه خاصی نمیشود و فقر فرهنگی به اندازه فقراقتصادی میتواند در آن خطر آفرین باشد، به نحوی که مسئله کودک آزاری در بین افراد تحصیل کرده و با بضاعت مالی خوب هم دیده میشود. به گفته دبیر انجمن حمایت از کودکان بی سرپرست سازمان بهزیستی استان اصفهان در گفت و گو با ایرنا، در میان پروندههای کودک آزاری، سطح تحصیلات 30 درصد از آزار دهندگان مشخص نیست. اما والدین با سطح دیپلم با 26 درصد، سیکل و ابتدایی هر یک با 19 درصد و بی سواد با 3 درصد بیشترین گروه تحصیلی کودک آزاران بوده اند.
وی در ادامه می افزاید در قشر کم سواد و بی سواد به دلایل مختلف گزارش کودک آزاریها کمتر است.
به طور کلی، ضعف تبلیغات فرهنگی در جهت آموزش صحیح اطلاعات تربیتی، عمدهترین مشکل فرهنگی است، که به انحرافات فرهنگی و تربیتی خانوادهها، به سوی کودک آزاری می انجامد.
3. نقص یا ابهاماتی قانونی
یکی از عوامل اجتماعی - سیاسی کودک آزاری در برخی کشورها، فقدان قوانین حمایتی از کودکان است. در ایران با تلاشهای خوب قانونگذاران و با تکیه بر اصول اسلامی، قوانین خوبی وضع شده، اما با این وجود هم چنان نواقص و ابهامات قانونی محسوس و مؤثر است. قانون حمایت از کودکان و موادی از قانون مدنی و قانون مجازات اسلامی و آئین دادرسی، گرچه تا حدودی خلاء قانونی را پر کرده است. اما مبتلا به ابهامات و نواقصی است که دست دستگاه قضایی و مراکز مددکاری را بسته است. دو موضوع برجسته در این زمینه، عدم شفاف سازی کودک آزاری جسمی و روحی و ارتباط آن با تنبیه بدنی است؛ چرا که قوانین حدمتعارف تنبیه مدنی را تعریف نکرده، ضمن این که قانون میتوانست به اولویت بندی راهکارهای مناسب تربیتی نیز بپردازد.
از سوی دیگر، ضعف سیستم گزارش دهی و کشف جرم در حوزه کودک آزاری، ضرورت اهتمام بیشتر قانونگذاران در جهت ارائه راهکارهای قانونی بیش از پیش میطلبد. ضمن این که مجازاتها و اقدامات تامینی مناسب با کودک آزاری نیز خود بحثی مهم است؛ چرا که به راحتی نمیتوان در همه موارد حکم به عزل سرپرست خانواده ای به سبب آزار کودک داد؛ زیرا بخشی از این پدیده ها، ناشی از نا آگاهی، ضعف اقتصادی و عواملی از این دست اند، که با صرف مجازات زندان یا جریمه نقدی قابل جبران نیست. چنان که جدا کردن فرزند از خانواده نیز زیان بار بوده، تاثیر منفی دیگری بر کودک دارد. لذا باید روشهای آموزشی و مهارتهای تربیتی والدین را افزایش داد و تا آنجا که ممکن است از مجازات هایی که خود عوارض جبران ناپذیری بر نهاد خانواده دارد، خودداری کرد.
4. مشکلات محیط آموزشی
مهمترین محیط آموزشی کودکان مدارس است. مدرسه، جایی است که کودک زمان بسیار زیادی از عمر خود را در آن میگذارند. بنابراین مشکلاتی که در مدرسه برای دانش آموزان ایجاد میشود، مانند انتظار بیش از حد، ندیدن تفاوتها، اضطراب، ترس ناشی از رقابتهای شدید، تبعیض، تنبیه بدنی، تحقیر، توهین و... سبب آزارهای جسمی و روانی کودکان میشود. به گفته برخی از محققین، سیستم ناکارآمد ارزش گذاری در مدارس و شیوههای تنبیهی نامناسب از عواملی است که سبب مشکلات پیش گفته میگردد. البته بخشی از چنین مشکلاتی به ناتوانیهای تربیتی معلمین باز میگردد. بنا به آمار انجمن حمایت از حقوق کودکان، 6/3 درصد از کودک آزاریها در سال 84 توسط مدیران و معلمان بوده است.
معلمانی که تنبیه بدنی یا توهین و تحقیر بی رویه را در دستور کار خود قرار می دهند، به نتایج زود بازده آموزشی و کنترل پلیس بیشتر بها می دهند. در کلاسهایی که معلم آن در تنبیه بدنی دست کار آمدی دارد، خیال وی از منظر اطلاعات علمی نیز راحت است؛ زیرا دانش آموزان، جرات سؤال کردن از چنین معلمانی ندارند و سکوت ناشی از نظم پادگانی در کلاسهای درس این معلمان، فرصت کافی برای انجام کارهای شخصی و مطالعه روزنامه و... نیمه پایانی جلسه نود دقیقه ای، در اختیار آنها قرار می دهند. تنبیه بدنی بر خلاف تصور ظاهر، از اقتدار معلم ناشی نمیشود و بر عکس از ضعف علمی و کلاس داری وی نشات میگیرد، بنابراین معلمانی که با سواد و صبورند از اقتدار بیشتری در میان دانش آموزان برخوردارند.
از سوی دیگر تغییر نگاه نظام سیاسی نسبت به مدیریت اداره آموزش و پرورش و تغییر نگرش جامعه از نقش مصرفی بودن به نقل تولید بودن نظام آموزشی، به تقویت این باور کمک خواهد کرد، که افراد متعهد و متدین، با ضریب هوشی و تحصیلات علمی بالا به لحاظ گستردگی دامنه فضای عملکردی، تاثیرگذاری بیشتری را میتوانند در سیستم آموزشی ایفا کنند.
5. فقدان نظارت کارشناسانه برمراکز نگهداری کودکان و حمایت از آنها
در صد نسبتا بالایی از کودک آزاریها، به مؤسسات نگهداری کننده از کودکان باز میگردد. بنا به آمار دبیر انجمن حمایت از کودکان 7/5 درصد از کودک آزاران، از مؤسسات نگهداری کننده کودک بوده اند. با ریشه یابی این پدیده در مراکز بهزیستی، روشن میشود که یکی از دلایل عمده چنین اموری از سویی، کمبود امکانات و حمایتهای لازم، و از سوی دیگر ناتوانیهای تربیتی مربیان و مسئولین این مراکز و فقدان نظارت کافی نسبت به این مراکز بوده که، منجر به وقوع حوادثی تلخ در مراکز حفظ و نگهداری کودکان بی سرپرست میشود.
پس از حادثه کودک آزاری در یک مرکز بهزیستی در زنجان، رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی در گفت و گو با فارس گفت: «احتمال تکرار حوادث مشابه کودک آزاری زنجان در مراکز دیگر بهزیستی نیز وجود دارد. حادثه کودک آزاری در زنجان معلوم نداشتن نیروهای کافی در بهزیستی است، حتی در یک خانواده که 2 فرزند دارد نیز امکان کودک آزاری وجود دارد، حال تصور کنید در یک مرکز شبانه روزی نگهداری کودکان، که حداقل 50 کودک در آن هستند و فقط یک مادریار وجود دارد، معلوم است که باید عصبی شود و رفتار مناسبی با بچهها نداشته باشد، زیرا وی نیز خسته میشود و اگر برای کارهای شخصی از مرکز بیرون برود، مادریار دیگری نیست که جایگزین او شود».
6. ضعف باورهای دینی
بزرگترین عامل وقوع کودک آزاری را میتوان در ضعف باورهای کودک آزاران دانست؛ زیرا کسی که معتقد به مکافات عمل در دنیا و عالم آخرت باشد، هیچ گاه به خود جرات ظلم کردن به کودکان بی پناه را نمی دهد؛ چرا که بر اساس حدیثی نبوی، خداوند متعال میفرمایند: «اشتد غضبی علی من ظلم احدا لا یجد ناصرا غیری ؛ خشم من بر ظلم کننده به کسی که هیچ پناهی غیر از من ندارد، شعله ور است». به ویژه کودک آزاری های جنسی که مجازاتهای سنگین آن نشانگر قباحت بسیار آن است. اباحه گری و بی توجهی به معیارهای دینی، عمدهترین کودک آزاری جنسی، به ویژه از سوی والدین کودک است.
ج. عوامل ناشی از وضعیت والدین 1. فقدان مهارتهای تربیتی
بزرگترین عامل کودک آزاریهای جسمی، عدم مهارت و ناتوانی والدین در برابر کنترل رفتار کودکانه کودک است. برخی از والدین، نزدیکترین راه برای اصلاح رفتارهای کودک خود را تنبیه بدنی میبینند، که با تکرار از سوی والدین، کودک کم کم بدان عادت میکند، در این شرایط برخی والدین ناشیانه به سختتر کردن تنبیه بدنی و روانی خود رو می آورند و تا آن جا پیش می روند، که از در لجبازی با کودک معصوم و خام، صدمات جبران ناپذیری به کودک وارد می آورند. در این میان، ناتوانی مادران در کنترل و هدایت رفتار کودکان نقش پر رنگتری دارد. از این رو، ضروری است تا مادران بیشتر در صدد تربیت و مهار رفتار ناهنجار کودک خود با یادگیری روشهای صحیح تربیت فرزند باشند. اگر مادر فضای خانه را به درستی مدیریت کند، کار به جایی نخواهد کشید، که پدر خسته و کلافه از کار، متوسل به رفتارهای آزار گرانه شود. حتی مادر میتوان پدر را نیز به شیوه های مناسب و جدید تربیتی آگاه نموده. مانع از خشونت او علیه کودک معصوم شود.گرچه وظایف پدر به جای خود باقی است. به طور کلی والدین باید با جدیت در صدد تربیت صحیح کودک با استفاده از روشهای مناسب باشند و صرفا در صدد بزرگ کردن جسم و پر کردن شک او نباشند. طبق آمار ارائه شده از سوی دبیر انجمن حمایت از کودکان بد سرپرست سازمان بهزیستی استان اصفهان، در سال 85 از میان پرونده های موجود، در این انجمن موارد کودک آزادی عاطفی 19 درصد، جسمی 15 درصد، جنسی 7 درصد، غفلت 11 درصد، جسمی و غفلت 11 درصد، عاطفی و غفلت 3 درصد، جسمی و عاطفی و غفلت 30 درصد موارد کودک آزاری را شامل میشود. چنان که مشاهده میشود، بخش اعظمی از موارد کودک آزاری در اثر کودک آزاری همراه با آزار جسمی و عاطفی و ناشی از غفلت والدین است اموری که به یقین با وجود مهارت های تربیتی والدین قابل پیشگیری است.
2. اشتغال مادر
یکی از عوامل آزار کودک از سوی مادر و کمبودهای عاطفی کودکان اشتغال پاره وقت و یا تمام وقت مادر است. متاسفانه برخی از مادران پیش از این که به فکر رسیدگی به مشکلات و نیازهای تربیتی کودک باشند، به فکر پر کردن جیب خود برای رفاه بیشتراند. برخی مادران پیش از این که خود را مادر بدانند، خود را کارگر سرمایه داران می دانند. کودکی که در روز فقط چند ساعت در کنار مادری خسته وبی حوصله، که وظایف گوناگون خانه اش عقب افتاده است به سر میبرد، بسیار مورد غفلت، بی توجهی، کمبود عاطفی، انحرافات اخلاقی، قرار گرفته و گاه مورد آزار مادر بیحوصله و پر مشغله قرار میگیرد، که اغلب چنین کودکانی، غالب ساعتهای عمر خود را زیرنظر مربیان مهد کودکی که مشخص نیست تا چه اندازه احساسات و نیازهای کودک را درک میکنند، میگذرانند و کمتر طعم محبتهای مادرانه را احساس میکنند.
3. فشارهای مالی
عمده کودکانی که قربانی کودک آزاری میشوند، تحت فشارهای مالی هستند. فقر سبب میشود تا کودکان از دسترسی به نیازهای اساسی خود؛ مانند آموزش، بهداشت، تغذیه، و... محروم شوند یا والدین به دلیل فشارهای مالی با رفتارهایی؛ چون پرخاشگری، خشونت، بی توجهی و... کودکان را مورد آزار قرار دهند. فشار مالی سبب میشود تا والدین سعی کنند محدودیتهای بیشتری برای فرزندان خود قرار دهند. این امر سبب اعتراض کودک و پرخاشگریهای او میشود، که کشمکش میان ایشان، گاه منتهی به کودک آزاری میشود.
دکتر منصور ایزدپناه (روانشناس) در این خصوص میگوید: مهمترین عاملی که منجر به کودک آزاری میشود، فقر اقتصادی و فرهنگی است. اکثر کودکانی که ازمعضل کودک آزاری رنج میبرند در خانوادههای پر جمعیت، فقیر و مهاجر قرار دارند، که گاه پدر یا مادرشان معتد هستند.
از سوی دیگر، کار کودکان و سوء استفادههای جسمی و جنسی نیز در بسیاری از موارد ناشی از فقر است. براساس آماری از کودکان در تهران، کار اجباری را باید یکی از شایعترین موارد کودک آزاری در ایران دانست. براساس تحقیقی که توسط انجمن حمایت از حقوق کودکان با همکار دانشگاه بهزیستی و توان بخشی ایران در تهران روی585 کودک خیابانی انجام شده، نشان می دهد، که علاوه بر افزایش 23 درصدی این کودکان در منطقه تجریش تهران و 81 درصدی آنها در میدان رسالت این شهر، 48 درصد از آنان 6 تا 12 سال سن دارند. این تحقیق همچنین مشخص کرده است که 16 درصد از این کودکان زیر 16 سال سن دارند و 30 درصد شان بین 12 تا 18 سال سن دارند. دادههای این تحقیق بیانگر آن است که 54 درصد از کودکان کار، تنها درتهران درآمد 30 تا سقف 50 هزار تومانی ماهانه خود را که حاصل 6 تا 10 ساعت کار سخت روزانه است، صرف خانواده میکنند. فقر اقتصادی، بی عدالتی اجتماعی، بیکاری، فاصله طبقاتی زیاد و درآمد کم خانواده در ایران از مهمترین عللی است که منجر به وجود آمدن پدیده کودکان خیابانی و کار اجباری آنان میشود.
البته این عامل، عاملی است که اکثرکشورهایی که به طور جدی گرفتار معضر کودک آزاری هستند، جاری است. بنا به گزارشی، بسیاری از والدین یمنی برای امرار معاش خود ناچارند کودک خود را به دست قاچاقچیان بسپارند. بر طبق گزارشها، از دهه 90 مقارن با اولین درگیری در خلیج فارس که کارگران یمنی از عربستان به کشورشان رانده شدند، آمار قاچاق کودکان یمنی به این کشور افزایش یافته است. امات الرحمان مددکار اجتماعی و کارشناس امور خانواده در گفت و گو یا خبرگزاری IPSاعلام کرد: «به دلیل فقر زیاد و بیکاری، خانوادههای یمنی کودکانشان را به دست قاچاقچیها میسپارند و متاسفانه این کار غیر انسانی را با رضایت کامل انجام می دهند. گزارشات حاکی از آن است که بسیاری از خانوادهها از طریق کودک دور از وطنشان امرار معاش میکنند. در آمد کودکان از راههایی چون گدایی، نقل و انتقال مواد مخدر و یا انجام کارهای بسیار سخت تامین میشود.»
بنا به اظهارات الرحمان، بزرگترین ترس هر خانواده اخراج فرزندشان از عربستان و در نتیجه قطع درآمد خانواده است. وزارت امور اجتماعی اعلام کرد، که این کودکان از طریق قاچاقچیان، گاردهای مرزی و مامورین عربستان مورد سود جویی و اعمال خشونت قرار میگیرند. آنها تحت فشار خشونت، گرسنگی و سوء استفاده جنسی هستند.
4. اعتیاد
اعتیاد والدین به دلیل خصوصیاتی که در ایشان ایجاد میکند، مانند پرخاشگری، بی مسئولیتی، کاهش عاطفه و... سبب میشود تا کودکان مورد آزار، بیشتر مورد سوء استفاده قرار گیرند. وجود بیش از 2 میلیون معتاد در کشوری که 60 درصد از 95 درصد آنها، پدر خانواده هستند، منجر شده تا اغلب آنها به دلیل مصرف مواد مخدر، تعادل روانی خود را از دست داده و زن و فرزندان خود را مورد آزار واذیت و انواع خشونتهای خانوادگی قرار دهند. غالب پروندههای کودک آزاری در ایران در مورد کودکانی تشکیل شده که والدین معتاد داشته اند. اعتیاد، به ویژه در خانوادههای فقیر، تواناییهای تربیتی والدین را ساقط کرده و ایشان را در شرایطی قرار می دهد، که همواره به خود زحمت فکر در عمق اعمال خویش را نمی دهند و آسانترین و سریعترین راه را برای سرکوب فرزند در پیش میگیرند. ایشان به دلیل نیاز مالی مرتکب سوء استفاده از کودک در اموری؛ چون فحشاء، تکدیگری، نقل و انتقال مواد مخدر میشوند. در حداقل موارد نیز کودک را مجبور به کارهای سخت مینمایند.
5. طلاق
بزرگترین قربانیان طلاق، کودکانی معصومی هستند، که از مهر مادری یا لطف پدری محرومند. بخش مهمی از موارد کودک آزادی به کودکانی اختصاص دارد، که گرفتار تک سرپرستی یا سرپرست نامناسب پس از طلاق هستند. در مواردی مشاهده شده که نامادری یا نا پدری در اثر غفلت یا بی توجهی والدین اصلی، کودک را مورد آزار جسمی و یا جنسی قرار داده اند.
6. بیماری روانی و جسمی
آمار نشان داده، کودکانی که والدین آنان دچار بیماریهای روانی و یا جسمانی هستند، بیشتر در معرض کودک آزاری هستند. در مواردی، کودک آزاری جسمی به سبب مشکلات روانی و گاه جسمانی بوده است. در صورتی که والدین به بیماریهای روانی مبتلا شوند، با رفتارهایی؛ مانند تند خویی، خشونت، ناسازگاری، بی توجهی و... که ناشی از بیماریهای روانی آنهاست سبب آزار کودکان میشوند.
7. اختلافات خانوادگی
یکی از قربانیان مشاجرات شدید و طولانی والدین، کودکان بی گناهی هستند که در خلال این مشاجرات صدمه عاطفی و روانی میبینند. گاه در خلال مشاجرات والدین، کودکان ابزار تلافی قرار میگیرند که بر آسیبهای ایشان می افزاید. اضطراب حاصل از این فضا کودک را تحت فشار شدید روانی قرار می دهد و در نهایت ممکن است ایشان را به مشکلات رفتاری و اختلالات روانی دچار کند. براساس پژوهشهای دفتر پژوهش دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی بر روی 77 هزار و 855 دانش آموز پسر پایه دوم مقطع راهنمایی مدارس دولتی 200 درصد دانش آموزان در معرض آزارهای جسمی قرار دارند. 20 درصد والدین این کودکان با یکدیگر مشاجره و درگیری دارند که آزار عاطفی و جسمی را در پی دارد. 27 درصد دانش آموزان اظهار کرده اند که زندگی بر تنشی دارند.
نتیجه گیری
عوامل مؤثر در پدیده کودک آزاری به سه گروه قابل تقسیم هستند. گروهی ناشی از وضعیت جسمی کودک، مشکلات رفتاری و روانی کودک، نامشروع بودن کودک، ناخواسته بودن کودک، گروهی دیگر عوامل ناشی از جامعه و مشکلات آن است؛ مانند فقر اقتصادی، کمبودها و مشکلات فرهنگی، نواقص و ابهامات قانونی، مشکلات محیطهای آموزشی، فقدان نظارت کارشناسانه بر مراکز نگهداری کودکان و حمایت از آنها، ضعف باورهای دینی. گروهی نیز ناشی از وضعیت والدین و سرپرستان است ؛ مانند فقدان مهارتهای تربیتی والدین و سرپرستان قانونی، اشتغال مادر و ضعفهای تربیتی او، فشارهای اقتصادی و مالی، اعتیاد، طلاق، بیماری روانی و جسمی و نیز اختلافات خانوادگی .
در حقیقت بسیاری از عوامل در نتیجه کمبودهای فرهنگی و ضعفهای اخلاقی است، که نیاز به برنامه ریزیهای بیشتر فرهنگی و ترویج باورها و رفتارهای درست اخلاقی دارد. بخش دیگری از عوامل در نتیجه فقر و مشکلات اقتصادی است.
مفهوم شناسی
ماده دوم قانون حمایت از کودکان و نوجوانان (مصوب 1381) در تعریف گونه ای از کودک آزادی میگوید: «هر نوع اذیت و آزار کودکان و نوجوانان که موجب شود به آنان صدمه جسمانی یا روانی و اخلاقی وارد شود و سلامت جسم یا روان آنان را به مخاطره اندازد، ممنوع است».
نویسنده ای در تعریف کلی از کودک آزادی میگوید: «کودک آزادی، عبارت است از هرگونه فعل یا ترک فعلی که باعث آزار روحی، جسمی و ایجادآثار ماندگار در وجود یک طفل شود، البته برخی از این آثار میتواند مخفی باشد، مثل ممانعت از حاضر شدن در کلاس درس، محروم کردن او از غذا ،حبس در حمام یا زیر زمین و... »
در تعریف مناسبی از این پدیده میتوان گفت: «کودک آزادی عبارت است از هرگونه صدمه و آزار جسمی، روحی و یا اخلاقی کودکان یا نوجوانان که بر خلاف قانون بوده، سلامت جسمانی یا روانی ایشان را به خطر اندازد».
عوامل پدید آورنده کودک آزاری
عوامل پدید آورنده کودک آزاری را میتوان به چند دسته تقسیم کرد، که عبارتنداز:
الف. عوامل ناشی از وضعیت کودک1. ضعف و ناتوانی جسمی کودک
یکی از عوامل کودک آزاری، ناشی از ناتوانی کودک در اداره زندگی خود و وابستگی او به پدر و مادر است، که این امر به صورت ویژه در کودکان نارس، عقب مانده و معلول، امری است که موجب جرات پیدا کردن کودک آزار میشود. به طور نسبی کودکانی که دچار مشکلات پایداری از این قبیل اند، بیش از دیگر کودکان، قربانی کودک آزاری شده اند.
2. مشکلات روانی کودک
یکی از عوامل آزار کودکان از سوی والدین، شیطنتها و رفتارهای ناهنجاری است که کودکان از خود بروز می دهند، که گاه این بی قراریها ناشی از بیش فعالی کودک است. بیش فعالی از آن دسته مشکلاتی رفتاری است که نیازمند برنامه های خاص تربیتی و گاه درمانی است. نا آگاهی والدین نیز سبب میشود تا این مشکل بحرانی شده، منتهی به کودک آزاری شود. البته مشکلات روانی دیگری، چون اضطراب، شب ادراری، پرخاشگری و... از مشکلاتی است که نیاز به برنامه تربیتی و درمانی دارد. اما متاسفانه گاه به دلیل بی توجهی و یا ناآگاهی والدین نسبت به درمان صحیح، این مشکلات همچنان باقی مانده و موجب برانگیخته شدن خشونت علیه ایشان میشود. به عنوان مثال والدین، کودک مبتلا به شب اداری را روی بخاری برقی مینشاندند، تا او را تنبیه کنند.
3. نامشروع بودن کودک
یکی از عوامل وقوع کودک آزاری، نامشروع بودن کودک است. مادری که صاحب فرزند نامشروع میشود، عموما نگرش دیگری به کودک خود دارد و همواره او را مدرکی برای عمل خلاف خود میبیند. به ویژه اگر تنها بوده و از خانواده و محیط جامعه طرد شده باشد. لذا همواره به کودک خود با چشمی دیگر مینگرد. براساس روایتی از امام صادق(ع) یکی از علل حرمت زنا، به دنیا آمدن فرزند نامشروع است، که محروم از عوامل خانوادگی خواهد شد ، لذا صرف عدم جلوگیری از باردار شدن زانیه توسط زانی گناهی دیگر است.
ب. عوامل ناشی از مشکلات اجتماعی 1. فقر اقتصادی
به طور کلی، فقر از عوامل مؤثر در گسترش بسیاری از جرایم است. لذا روایات وارده از ائمه معصومین (ع) آمده است: «کان الفقر ان یکون کفرا» فقر سبب میشود تا کودکان از دسترسی به نیازهای اساسی خود؛ مانند آموزش، بهداشت، تغذیه و... محروم شوند، یا والدین به دلیل فشارهای مالی با رفتارهایی، چون پرخاشگری، خشونت، بیتوجهی و... کودکان را مورد آزار قرار دهند.
دبیر انجمن حمایت از کودکان بد سرپرست سازمان بهزیستی استان اصفهان درگفت و گو با ایرنا با اشاره به این که کودکان رده چهار تا هفت سال بیش از دیگر ردهها در معرض کودک آزاری قرار دارند، گفت: این گروه سنی با 30 درصد، گروه از بدو تولد تا سه سالگی و نیز از هشت تا 11 سالگی هر یک با 26 درصد و گروه 12 تا 15 سال با 15 درصد، بیشترین گروه سنی تحت کودک آزاریها قلمداد میشوند. این دسته از کودک آزاریها در خانوادههای فقیر از نظر اقتصادی و فرهنگی بیشتر است. در سال 84 از میان آمار کودک آزاری، سوء استفاده از کودکان در تکدی گری و ممانعت از تحصیل 3/8 درصد، بوده است. البته مواردی که در برگیرنده کار اجباری کودکان است، در شمار آمار ذکر نمیشود که با احتساب آنان، کودک آزاری ناشی از فقرخانوادهها آمار بلند بالایی خواهد بود. در کلیه کشورهای جهان، علت اصلی قاچاق کودکان نیز در فقر اقتصادی خانواده ها نهفته است.
2. مشکلات فرهنگی
برخی از مشکلات فرهنگی، منجر به کودک آزاری میشوند، که از جمله آنها میتوان به سنتهای غلط فرهنگی در برخی قومیتها اشاره کرد؛ سنتهایی چون وانی در پاکستان و کابین در کردستان و برخی مناطق اهواز و خوزستان. این سنت، یکی رسم قدیمی است که در آن با ازدواج بین دو قبیله، جنگهای خونین ناشی از قتل یکی از دو گروه متوقف میشود. عروس در این رسم محکوم به تحمل خشونتهایی است که از طرف خانواده همسرش به او تحمیل میشود. برخی از سنتها نیز ناشی از رسوم غلط امروزی است؛
سنتهایی چون تجمل گرایی، مدگرایی، عریان پوشی، سیری ناپذیری انتظارات اعضای خانواده، بی توجهی به پوشش مناسب دربرابر ناپدری و نابرادری و سایر خویشان، هر یک موجب به وجود آمدن تنشهایی در خانواده ها میشود که یکی از قربانیان این تنشها کودکان هستند.
از سوی دیگر، ترویج بی رویه مطالب مستهجن از طریق موبایل، ماهواره و رایانه ها، مرزهای اخلاقی را کم رنگ کرده وموجب آسیب پذیرتر شدن دختران در خانوادهها (به ویژه در برابر ناپدری و نابرادری و یا گاه در خانوادههای اباحه گر توسط پدران و برادران) میگردد. بسیاری از کودک آزارهای جنسی، ناشی از عوامل مذکور است. بنابر آمار انجمن حمایت از کودکان در سال 84، 6/3 درصد از کودک آزاریها (و یا به عبارتی، دومین نوع کودک آزاری)، آزارهای جنسی بوده، که به نظر می رسد به دلیل تابو بودن و ملاحظه های والدین و شرم کودک، بسیاری از آنها گزارش نمیشود. بسیاری از کودکان آسیب دیده، جرات بازگشت به منزل را نداشته و از ترس پدر، نا پدری و نابرادری، همواره در رنج و عذاب بوده و به مراکز مددکاری پناهنده میشوند. این فضای ملتهب به ویژه در کشورهای غربی به اوج خود می رسد، تا آنجا که سوء استفاده از کودکان درمسیر هرزه نگاری و اعمالی منافی عفت، به شکل تجاری درآمده است.
ذهنیتهای غلط حاکم در میان برخی خانوادهها (به ویژه خانواده های با فرهنگ ضعیف) نیز از دیگر عوامل منجر به کودک آزاری است. برخی از والدین، تربیت کودک را منحصربه تنبیه بدنی بی حد و حصر می دانند. یکی از دلایل وقوع بیشترین آمار کودک آزاری، یعنی کودک آزاریهای جسمی و روحی در این است که والدین نمی دانند که اعمال سخت گیرانه و بی رحمانه ایشان کودک آزاری است و گمان دارند که در جهت تربیت کودک گام بر می دارند. در حالی که امروزه ثابت شده است که تنبیه بدنی، یکی از مخربترین روشهای تربیتی است. به گفته روان شناسان تداوم این خشونتها میتواند به ترس، اضطراب وپرخاشگری در کودک، پنهان کاری، شب ادراری، عدم اعتماد به نفس و عدم قدرت ارتباط با دیگران شود، به طوری که اکثر کودکان و نوجوانان بزهکار، از خشونتهای خانگی رنج برده اند. البته عدم درک و آگاهی درست از تنبیه بدنی مجاز به قانون و فقه اسلامی نیز به جای خود، مؤثر است؛ چرا که از دیدگاه تربیت اسلامی، تنبیه بدنی آخرین شیوه تربیتی است وحد متعارف آن، عدم وجوب دیه؛ یعنی سرخ شدن پوست است . لذا تنبیه بدنی مجاز صرفا تلنگوری کوچک به کودک است، نه آزار جسمی و روحی او.
«کودک آزاری» مربوط به طبقه خاصی نمیشود و فقر فرهنگی به اندازه فقراقتصادی میتواند در آن خطر آفرین باشد، به نحوی که مسئله کودک آزاری در بین افراد تحصیل کرده و با بضاعت مالی خوب هم دیده میشود. به گفته دبیر انجمن حمایت از کودکان بی سرپرست سازمان بهزیستی استان اصفهان در گفت و گو با ایرنا، در میان پروندههای کودک آزاری، سطح تحصیلات 30 درصد از آزار دهندگان مشخص نیست. اما والدین با سطح دیپلم با 26 درصد، سیکل و ابتدایی هر یک با 19 درصد و بی سواد با 3 درصد بیشترین گروه تحصیلی کودک آزاران بوده اند.
وی در ادامه می افزاید در قشر کم سواد و بی سواد به دلایل مختلف گزارش کودک آزاریها کمتر است.
به طور کلی، ضعف تبلیغات فرهنگی در جهت آموزش صحیح اطلاعات تربیتی، عمدهترین مشکل فرهنگی است، که به انحرافات فرهنگی و تربیتی خانوادهها، به سوی کودک آزاری می انجامد.
3. نقص یا ابهاماتی قانونی
یکی از عوامل اجتماعی - سیاسی کودک آزاری در برخی کشورها، فقدان قوانین حمایتی از کودکان است. در ایران با تلاشهای خوب قانونگذاران و با تکیه بر اصول اسلامی، قوانین خوبی وضع شده، اما با این وجود هم چنان نواقص و ابهامات قانونی محسوس و مؤثر است. قانون حمایت از کودکان و موادی از قانون مدنی و قانون مجازات اسلامی و آئین دادرسی، گرچه تا حدودی خلاء قانونی را پر کرده است. اما مبتلا به ابهامات و نواقصی است که دست دستگاه قضایی و مراکز مددکاری را بسته است. دو موضوع برجسته در این زمینه، عدم شفاف سازی کودک آزاری جسمی و روحی و ارتباط آن با تنبیه بدنی است؛ چرا که قوانین حدمتعارف تنبیه مدنی را تعریف نکرده، ضمن این که قانون میتوانست به اولویت بندی راهکارهای مناسب تربیتی نیز بپردازد.
از سوی دیگر، ضعف سیستم گزارش دهی و کشف جرم در حوزه کودک آزاری، ضرورت اهتمام بیشتر قانونگذاران در جهت ارائه راهکارهای قانونی بیش از پیش میطلبد. ضمن این که مجازاتها و اقدامات تامینی مناسب با کودک آزاری نیز خود بحثی مهم است؛ چرا که به راحتی نمیتوان در همه موارد حکم به عزل سرپرست خانواده ای به سبب آزار کودک داد؛ زیرا بخشی از این پدیده ها، ناشی از نا آگاهی، ضعف اقتصادی و عواملی از این دست اند، که با صرف مجازات زندان یا جریمه نقدی قابل جبران نیست. چنان که جدا کردن فرزند از خانواده نیز زیان بار بوده، تاثیر منفی دیگری بر کودک دارد. لذا باید روشهای آموزشی و مهارتهای تربیتی والدین را افزایش داد و تا آنجا که ممکن است از مجازات هایی که خود عوارض جبران ناپذیری بر نهاد خانواده دارد، خودداری کرد.
4. مشکلات محیط آموزشی
مهمترین محیط آموزشی کودکان مدارس است. مدرسه، جایی است که کودک زمان بسیار زیادی از عمر خود را در آن میگذارند. بنابراین مشکلاتی که در مدرسه برای دانش آموزان ایجاد میشود، مانند انتظار بیش از حد، ندیدن تفاوتها، اضطراب، ترس ناشی از رقابتهای شدید، تبعیض، تنبیه بدنی، تحقیر، توهین و... سبب آزارهای جسمی و روانی کودکان میشود. به گفته برخی از محققین، سیستم ناکارآمد ارزش گذاری در مدارس و شیوههای تنبیهی نامناسب از عواملی است که سبب مشکلات پیش گفته میگردد. البته بخشی از چنین مشکلاتی به ناتوانیهای تربیتی معلمین باز میگردد. بنا به آمار انجمن حمایت از حقوق کودکان، 6/3 درصد از کودک آزاریها در سال 84 توسط مدیران و معلمان بوده است.
معلمانی که تنبیه بدنی یا توهین و تحقیر بی رویه را در دستور کار خود قرار می دهند، به نتایج زود بازده آموزشی و کنترل پلیس بیشتر بها می دهند. در کلاسهایی که معلم آن در تنبیه بدنی دست کار آمدی دارد، خیال وی از منظر اطلاعات علمی نیز راحت است؛ زیرا دانش آموزان، جرات سؤال کردن از چنین معلمانی ندارند و سکوت ناشی از نظم پادگانی در کلاسهای درس این معلمان، فرصت کافی برای انجام کارهای شخصی و مطالعه روزنامه و... نیمه پایانی جلسه نود دقیقه ای، در اختیار آنها قرار می دهند. تنبیه بدنی بر خلاف تصور ظاهر، از اقتدار معلم ناشی نمیشود و بر عکس از ضعف علمی و کلاس داری وی نشات میگیرد، بنابراین معلمانی که با سواد و صبورند از اقتدار بیشتری در میان دانش آموزان برخوردارند.
از سوی دیگر تغییر نگاه نظام سیاسی نسبت به مدیریت اداره آموزش و پرورش و تغییر نگرش جامعه از نقش مصرفی بودن به نقل تولید بودن نظام آموزشی، به تقویت این باور کمک خواهد کرد، که افراد متعهد و متدین، با ضریب هوشی و تحصیلات علمی بالا به لحاظ گستردگی دامنه فضای عملکردی، تاثیرگذاری بیشتری را میتوانند در سیستم آموزشی ایفا کنند.
5. فقدان نظارت کارشناسانه برمراکز نگهداری کودکان و حمایت از آنها
در صد نسبتا بالایی از کودک آزاریها، به مؤسسات نگهداری کننده از کودکان باز میگردد. بنا به آمار دبیر انجمن حمایت از کودکان 7/5 درصد از کودک آزاران، از مؤسسات نگهداری کننده کودک بوده اند. با ریشه یابی این پدیده در مراکز بهزیستی، روشن میشود که یکی از دلایل عمده چنین اموری از سویی، کمبود امکانات و حمایتهای لازم، و از سوی دیگر ناتوانیهای تربیتی مربیان و مسئولین این مراکز و فقدان نظارت کافی نسبت به این مراکز بوده که، منجر به وقوع حوادثی تلخ در مراکز حفظ و نگهداری کودکان بی سرپرست میشود.
پس از حادثه کودک آزاری در یک مرکز بهزیستی در زنجان، رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی در گفت و گو با فارس گفت: «احتمال تکرار حوادث مشابه کودک آزاری زنجان در مراکز دیگر بهزیستی نیز وجود دارد. حادثه کودک آزاری در زنجان معلوم نداشتن نیروهای کافی در بهزیستی است، حتی در یک خانواده که 2 فرزند دارد نیز امکان کودک آزاری وجود دارد، حال تصور کنید در یک مرکز شبانه روزی نگهداری کودکان، که حداقل 50 کودک در آن هستند و فقط یک مادریار وجود دارد، معلوم است که باید عصبی شود و رفتار مناسبی با بچهها نداشته باشد، زیرا وی نیز خسته میشود و اگر برای کارهای شخصی از مرکز بیرون برود، مادریار دیگری نیست که جایگزین او شود».
6. ضعف باورهای دینی
بزرگترین عامل وقوع کودک آزاری را میتوان در ضعف باورهای کودک آزاران دانست؛ زیرا کسی که معتقد به مکافات عمل در دنیا و عالم آخرت باشد، هیچ گاه به خود جرات ظلم کردن به کودکان بی پناه را نمی دهد؛ چرا که بر اساس حدیثی نبوی، خداوند متعال میفرمایند: «اشتد غضبی علی من ظلم احدا لا یجد ناصرا غیری ؛ خشم من بر ظلم کننده به کسی که هیچ پناهی غیر از من ندارد، شعله ور است». به ویژه کودک آزاری های جنسی که مجازاتهای سنگین آن نشانگر قباحت بسیار آن است. اباحه گری و بی توجهی به معیارهای دینی، عمدهترین کودک آزاری جنسی، به ویژه از سوی والدین کودک است.
ج. عوامل ناشی از وضعیت والدین 1. فقدان مهارتهای تربیتی
بزرگترین عامل کودک آزاریهای جسمی، عدم مهارت و ناتوانی والدین در برابر کنترل رفتار کودکانه کودک است. برخی از والدین، نزدیکترین راه برای اصلاح رفتارهای کودک خود را تنبیه بدنی میبینند، که با تکرار از سوی والدین، کودک کم کم بدان عادت میکند، در این شرایط برخی والدین ناشیانه به سختتر کردن تنبیه بدنی و روانی خود رو می آورند و تا آن جا پیش می روند، که از در لجبازی با کودک معصوم و خام، صدمات جبران ناپذیری به کودک وارد می آورند. در این میان، ناتوانی مادران در کنترل و هدایت رفتار کودکان نقش پر رنگتری دارد. از این رو، ضروری است تا مادران بیشتر در صدد تربیت و مهار رفتار ناهنجار کودک خود با یادگیری روشهای صحیح تربیت فرزند باشند. اگر مادر فضای خانه را به درستی مدیریت کند، کار به جایی نخواهد کشید، که پدر خسته و کلافه از کار، متوسل به رفتارهای آزار گرانه شود. حتی مادر میتوان پدر را نیز به شیوه های مناسب و جدید تربیتی آگاه نموده. مانع از خشونت او علیه کودک معصوم شود.گرچه وظایف پدر به جای خود باقی است. به طور کلی والدین باید با جدیت در صدد تربیت صحیح کودک با استفاده از روشهای مناسب باشند و صرفا در صدد بزرگ کردن جسم و پر کردن شک او نباشند. طبق آمار ارائه شده از سوی دبیر انجمن حمایت از کودکان بد سرپرست سازمان بهزیستی استان اصفهان، در سال 85 از میان پرونده های موجود، در این انجمن موارد کودک آزادی عاطفی 19 درصد، جسمی 15 درصد، جنسی 7 درصد، غفلت 11 درصد، جسمی و غفلت 11 درصد، عاطفی و غفلت 3 درصد، جسمی و عاطفی و غفلت 30 درصد موارد کودک آزاری را شامل میشود. چنان که مشاهده میشود، بخش اعظمی از موارد کودک آزاری در اثر کودک آزاری همراه با آزار جسمی و عاطفی و ناشی از غفلت والدین است اموری که به یقین با وجود مهارت های تربیتی والدین قابل پیشگیری است.
2. اشتغال مادر
یکی از عوامل آزار کودک از سوی مادر و کمبودهای عاطفی کودکان اشتغال پاره وقت و یا تمام وقت مادر است. متاسفانه برخی از مادران پیش از این که به فکر رسیدگی به مشکلات و نیازهای تربیتی کودک باشند، به فکر پر کردن جیب خود برای رفاه بیشتراند. برخی مادران پیش از این که خود را مادر بدانند، خود را کارگر سرمایه داران می دانند. کودکی که در روز فقط چند ساعت در کنار مادری خسته وبی حوصله، که وظایف گوناگون خانه اش عقب افتاده است به سر میبرد، بسیار مورد غفلت، بی توجهی، کمبود عاطفی، انحرافات اخلاقی، قرار گرفته و گاه مورد آزار مادر بیحوصله و پر مشغله قرار میگیرد، که اغلب چنین کودکانی، غالب ساعتهای عمر خود را زیرنظر مربیان مهد کودکی که مشخص نیست تا چه اندازه احساسات و نیازهای کودک را درک میکنند، میگذرانند و کمتر طعم محبتهای مادرانه را احساس میکنند.
3. فشارهای مالی
عمده کودکانی که قربانی کودک آزاری میشوند، تحت فشارهای مالی هستند. فقر سبب میشود تا کودکان از دسترسی به نیازهای اساسی خود؛ مانند آموزش، بهداشت، تغذیه، و... محروم شوند یا والدین به دلیل فشارهای مالی با رفتارهایی؛ چون پرخاشگری، خشونت، بی توجهی و... کودکان را مورد آزار قرار دهند. فشار مالی سبب میشود تا والدین سعی کنند محدودیتهای بیشتری برای فرزندان خود قرار دهند. این امر سبب اعتراض کودک و پرخاشگریهای او میشود، که کشمکش میان ایشان، گاه منتهی به کودک آزاری میشود.
دکتر منصور ایزدپناه (روانشناس) در این خصوص میگوید: مهمترین عاملی که منجر به کودک آزاری میشود، فقر اقتصادی و فرهنگی است. اکثر کودکانی که ازمعضل کودک آزاری رنج میبرند در خانوادههای پر جمعیت، فقیر و مهاجر قرار دارند، که گاه پدر یا مادرشان معتد هستند.
از سوی دیگر، کار کودکان و سوء استفادههای جسمی و جنسی نیز در بسیاری از موارد ناشی از فقر است. براساس آماری از کودکان در تهران، کار اجباری را باید یکی از شایعترین موارد کودک آزاری در ایران دانست. براساس تحقیقی که توسط انجمن حمایت از حقوق کودکان با همکار دانشگاه بهزیستی و توان بخشی ایران در تهران روی585 کودک خیابانی انجام شده، نشان می دهد، که علاوه بر افزایش 23 درصدی این کودکان در منطقه تجریش تهران و 81 درصدی آنها در میدان رسالت این شهر، 48 درصد از آنان 6 تا 12 سال سن دارند. این تحقیق همچنین مشخص کرده است که 16 درصد از این کودکان زیر 16 سال سن دارند و 30 درصد شان بین 12 تا 18 سال سن دارند. دادههای این تحقیق بیانگر آن است که 54 درصد از کودکان کار، تنها درتهران درآمد 30 تا سقف 50 هزار تومانی ماهانه خود را که حاصل 6 تا 10 ساعت کار سخت روزانه است، صرف خانواده میکنند. فقر اقتصادی، بی عدالتی اجتماعی، بیکاری، فاصله طبقاتی زیاد و درآمد کم خانواده در ایران از مهمترین عللی است که منجر به وجود آمدن پدیده کودکان خیابانی و کار اجباری آنان میشود.
البته این عامل، عاملی است که اکثرکشورهایی که به طور جدی گرفتار معضر کودک آزاری هستند، جاری است. بنا به گزارشی، بسیاری از والدین یمنی برای امرار معاش خود ناچارند کودک خود را به دست قاچاقچیان بسپارند. بر طبق گزارشها، از دهه 90 مقارن با اولین درگیری در خلیج فارس که کارگران یمنی از عربستان به کشورشان رانده شدند، آمار قاچاق کودکان یمنی به این کشور افزایش یافته است. امات الرحمان مددکار اجتماعی و کارشناس امور خانواده در گفت و گو یا خبرگزاری IPSاعلام کرد: «به دلیل فقر زیاد و بیکاری، خانوادههای یمنی کودکانشان را به دست قاچاقچیها میسپارند و متاسفانه این کار غیر انسانی را با رضایت کامل انجام می دهند. گزارشات حاکی از آن است که بسیاری از خانوادهها از طریق کودک دور از وطنشان امرار معاش میکنند. در آمد کودکان از راههایی چون گدایی، نقل و انتقال مواد مخدر و یا انجام کارهای بسیار سخت تامین میشود.»
بنا به اظهارات الرحمان، بزرگترین ترس هر خانواده اخراج فرزندشان از عربستان و در نتیجه قطع درآمد خانواده است. وزارت امور اجتماعی اعلام کرد، که این کودکان از طریق قاچاقچیان، گاردهای مرزی و مامورین عربستان مورد سود جویی و اعمال خشونت قرار میگیرند. آنها تحت فشار خشونت، گرسنگی و سوء استفاده جنسی هستند.
4. اعتیاد
اعتیاد والدین به دلیل خصوصیاتی که در ایشان ایجاد میکند، مانند پرخاشگری، بی مسئولیتی، کاهش عاطفه و... سبب میشود تا کودکان مورد آزار، بیشتر مورد سوء استفاده قرار گیرند. وجود بیش از 2 میلیون معتاد در کشوری که 60 درصد از 95 درصد آنها، پدر خانواده هستند، منجر شده تا اغلب آنها به دلیل مصرف مواد مخدر، تعادل روانی خود را از دست داده و زن و فرزندان خود را مورد آزار واذیت و انواع خشونتهای خانوادگی قرار دهند. غالب پروندههای کودک آزاری در ایران در مورد کودکانی تشکیل شده که والدین معتاد داشته اند. اعتیاد، به ویژه در خانوادههای فقیر، تواناییهای تربیتی والدین را ساقط کرده و ایشان را در شرایطی قرار می دهد، که همواره به خود زحمت فکر در عمق اعمال خویش را نمی دهند و آسانترین و سریعترین راه را برای سرکوب فرزند در پیش میگیرند. ایشان به دلیل نیاز مالی مرتکب سوء استفاده از کودک در اموری؛ چون فحشاء، تکدیگری، نقل و انتقال مواد مخدر میشوند. در حداقل موارد نیز کودک را مجبور به کارهای سخت مینمایند.
5. طلاق
بزرگترین قربانیان طلاق، کودکانی معصومی هستند، که از مهر مادری یا لطف پدری محرومند. بخش مهمی از موارد کودک آزادی به کودکانی اختصاص دارد، که گرفتار تک سرپرستی یا سرپرست نامناسب پس از طلاق هستند. در مواردی مشاهده شده که نامادری یا نا پدری در اثر غفلت یا بی توجهی والدین اصلی، کودک را مورد آزار جسمی و یا جنسی قرار داده اند.
6. بیماری روانی و جسمی
آمار نشان داده، کودکانی که والدین آنان دچار بیماریهای روانی و یا جسمانی هستند، بیشتر در معرض کودک آزاری هستند. در مواردی، کودک آزاری جسمی به سبب مشکلات روانی و گاه جسمانی بوده است. در صورتی که والدین به بیماریهای روانی مبتلا شوند، با رفتارهایی؛ مانند تند خویی، خشونت، ناسازگاری، بی توجهی و... که ناشی از بیماریهای روانی آنهاست سبب آزار کودکان میشوند.
7. اختلافات خانوادگی
یکی از قربانیان مشاجرات شدید و طولانی والدین، کودکان بی گناهی هستند که در خلال این مشاجرات صدمه عاطفی و روانی میبینند. گاه در خلال مشاجرات والدین، کودکان ابزار تلافی قرار میگیرند که بر آسیبهای ایشان می افزاید. اضطراب حاصل از این فضا کودک را تحت فشار شدید روانی قرار می دهد و در نهایت ممکن است ایشان را به مشکلات رفتاری و اختلالات روانی دچار کند. براساس پژوهشهای دفتر پژوهش دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی بر روی 77 هزار و 855 دانش آموز پسر پایه دوم مقطع راهنمایی مدارس دولتی 200 درصد دانش آموزان در معرض آزارهای جسمی قرار دارند. 20 درصد والدین این کودکان با یکدیگر مشاجره و درگیری دارند که آزار عاطفی و جسمی را در پی دارد. 27 درصد دانش آموزان اظهار کرده اند که زندگی بر تنشی دارند.
نتیجه گیری
عوامل مؤثر در پدیده کودک آزاری به سه گروه قابل تقسیم هستند. گروهی ناشی از وضعیت جسمی کودک، مشکلات رفتاری و روانی کودک، نامشروع بودن کودک، ناخواسته بودن کودک، گروهی دیگر عوامل ناشی از جامعه و مشکلات آن است؛ مانند فقر اقتصادی، کمبودها و مشکلات فرهنگی، نواقص و ابهامات قانونی، مشکلات محیطهای آموزشی، فقدان نظارت کارشناسانه بر مراکز نگهداری کودکان و حمایت از آنها، ضعف باورهای دینی. گروهی نیز ناشی از وضعیت والدین و سرپرستان است ؛ مانند فقدان مهارتهای تربیتی والدین و سرپرستان قانونی، اشتغال مادر و ضعفهای تربیتی او، فشارهای اقتصادی و مالی، اعتیاد، طلاق، بیماری روانی و جسمی و نیز اختلافات خانوادگی .
در حقیقت بسیاری از عوامل در نتیجه کمبودهای فرهنگی و ضعفهای اخلاقی است، که نیاز به برنامه ریزیهای بیشتر فرهنگی و ترویج باورها و رفتارهای درست اخلاقی دارد. بخش دیگری از عوامل در نتیجه فقر و مشکلات اقتصادی است.