نگرشى به رسالت حوزه ها در زمینه عقاید
آرشیو
چکیده
متن
سخن از عقاید یعنى بیان سنگین ترین و همگانى ترین بار رسالت انبیاء.انبیاءالاهى که برانگیخته شدند در دعوت به سوى حق ازاصول یکسان در تلیغ رسالت پیروى مى نمودند و نخستین سخن خود رااز دعوت به توحید شروع 1 و با مطرح کردن توحید شالوده نظام الاهى را پایه ریزى مى نمودند.
ازاینرو گسترش بعد عقیدتى بعثت هاى انبیاءاز حیاتى ترین و مشکل ترین مسائل تاریخ مذهب بشمار مى آید زیرا دورى از شناختن عقائد و تفسیر صحیح آن موجب پیدایش و پیشرفت مکتبهاى کفر و شرک و نفاق شده است و در نهایت زمینه سازاسارت انسان در بند حاکمیت کفر زمان !
واین خود گویاى عمق حساسیت و سنگینى این مسئولیت است .
واینک حوزه هاى علمیه - بعنوان مهد تربیت و رشد علماء و دانشمندان متعهد و آگاه - حاملان این بار سنگین و پرارج رسالتند. چرا که بان پر محتوا و عمیق امام صادق[ ع[ :[ العلماء ورثه الانبیاء]... 2 و گفتارهائى مشابه آن از پیامبراسلام[ ص] وائمه هدى[ ع] این امر مهم را به عهده عالمان دین گذاشته و مسئولیت هدایت وارشاد انسانها را به عهده آنا واگذار نموده است .
على[ ع] مى فرماید:
[مااخذالله على اهل الجهل ان یتعلموا حتى اخد على اهل العلم ان یعلموا] 3
[خداونداز نادانان عهد و پیمان نگرفت که یاد گیرند و بیاموزند مگراینکه از دانایان عهد و پیمان گرفت که آموزش دهند].
[ ان العلماء ورثه الانبیاء]... نه یک شعار تنهااست و نه یک امتیاز بلکه اعلان رسالت و مسئولیتى عظیم بشمار مى آید واگر جهت امتیازى هم داشته باشد در پرتو عمل به این مسئولیت خواهد بود.
حساسیت زمان :
امروزه که اسلام پس از چهارده قرن در چهره یک نظام ه الاهى واداره کننده تمام ابعاد زندگى بشر مطرح شده و توانسته است همه معیارهاى مادى جهان را در هم ریزد دراین رابطه با سه گروه برخورد جدى دارد:
1-انسانهاى بیدار و به تنگ آمده از مکتبها وایسمهاى خودجوش و بى محتوا که تشنه آب زلال حقیقتند و با شنیدن نداى حیات بخش اسلام کعبه آمال خود را در فضاى نورانى این نواى آزادى بخش وانسان ساز مى بینند مهمترین خواسته آنان ازانقلاب اسلامى گسترش و تداوم روابط فرهنگى اسلامى است .
2- طیف عظیم ازانسانها که تحتث تاثیر شعارهاى ظاهر فریب مکتبها وایسمهاى الحادى قرار گرفته و مجذوب آنها شده اند. و یا به سنتهاى غلط پیشینیان وادیان تحریف شده خو گرفته اند و بدین جهت را هرسیدن به حقایق از آنان سلب شده و روح حقیقت جویشان را سرپوشى از غبار جهل و بى خبرى فرا گرفته است که باید چون پیامبران به زدایش آن از اندیشه ها وافکار پرداخت . 4
3- حزب شیطان ملاء مترفین مستکبرین و کسانى که در طول تاریخ سدراه انبیاء و پیامهاى روح بخش و حیات آفرین آنان بوده اند 5 .
این شیاطین و یارانشان با ضربه هائى که امروزازاسلام خورده اندساکت و بیکار نخواهند نشست .اینان با تمامى امکاناتى که درسطح جهان و مزدورانى که در مناطق مختلف دارند در خاموش کردن و یا به انحراف کشاندن این نداى توحیدى تلاش خواهند کرد. بى جهت نیست که یکباره موج اسلام خواهى در کشورهاى به اصطلاح اسلامى برخواسته و مجریان فرمان استکبار جهان به یارى آخوندهاى دربارى مى خواهند به قوانین اسلام عمل کنند!
اکنون اگر حوزه هئا علمیه در معرفى اسلام حقیقتى سهل انگارى کرده و در راه انجام این مسئولیت از خود سستى نشان دهند به یقین دشمنان سوگند خورده و ضربه دیده اسلام بیدار بوده و در پى فرصت روزشمارى مى کنند. تصویر بارسنگین این
رسالت یادآور سخن امام على[ ع] است که مى فرماید:
[من نام عن عدوه نبته المکائد]: 6
آن کس که از دشمن غافل شود دسیسه هاى وى او را بیدار کند.
امروزه از محاصره اقتصادى و سیاسى و نظامى دشمن ترس و واهمه اى نیست . هراس و وحشت آن زمانى است که دشمن ما را محاصره اعتقادى وایدئولوژیک نموده و توان آن یابد که این تلاش عظیم اسلامى را حرکتى طائفه اى و موضعى قلمداد کند.
استاد شهید[ مطهرى] براین نکته هشدارمان داده و مى گوید:
[ ...مااگر مکتب مستقل خودمان راارائه نکنیم حتى بااینکه رژیم را ساقط کرده ایم حتى بااین فرض که استقلال سیاسى واستقلال اقتصادى را بدست آوریم اگر به استقلال فرهنگى دست نیابیم شکست خواهیم خورد و نخواهیم توانست انقلاب را به ثمر برسانیم . ما باید نشان بدهیم جهانبینى اسلامى نه با جهانبینى غرب منطبق است و نه با جهانبینى شرق و به هیچ کدامشان وابسته و محتاج نیست] .
با توجه به این نکته حساس حربه قوى در مقابل هجوم همه جانبه دشمنان پرداختن به شناخت و معرفى اصول زیربنائى اسلام مى باشد که در فرض موفقیت فطرتهاى پاک و وجدانهاى بیدار جهانیان پذیراى آن خواهند بود. وانجام این مهم از عهده علماء و حوزه هاى علمیه بر مى آید و سزاواراست که در راستاى انجام این مسئولیت مهم حوزه هاى علمیه بیشترین همت خود را صرف امور ذیل بنمایند:
1 شناخت معارف اسلامى 2 حفاظت و نگاهبان از مرزهاى عقیدتى .
الف : شناخت معارف اسلامى :
دراین زمینه بایداعتراف کنیم که در سالهاى اخیر حوزه هاى علمیه قصورهایى داشته و گاه تقدم[ فرع] بر[ اصل] را در عمل مشاهده مى کنیم . نظرى اجمالى به وضعیت درسى حوزه ها و کتابهاى منتشره در آن به وضوح ازاین واقعیت تلخ حکایتها دارد مى بینیم که چگونه مساله اى از مسائل اصول فقه که خود جنبه مقدمى براى فقه دارد مدتها مورد تجزیه و تحلیل قرار مى گیرد اما در زمینه هاى مسائل اعتقادى واصولى اسلام بررسى هاى تفصیلى انجام نیافته و چندان بدان اهمیت داده نمى شود. دروس معارف اسلامى در حاشیه فقه واصول وادبیات است واگربگوئیم از غریب ترین دروس حوزه هاى ما بشمار مى آید بیجا نگفته ایم . واقعیت این است که آن پویائى و رشدى که اصول فقه نموده اصول دین نکرده است . بااینکه عدالت اقتضا مى کرد که در مرحله پیشین و یا به موازات مسائل اعتقادى مورد تجزیه و تحلیل قرار مى گرفت . چرا که [ اعتقادات] اصل واساس است و علوم دیگر جنبه مقدمه دارند.از اینرو استاد شهید مطهرى[ ره] مى گوید:
[بدون شک بعضى از علوم هدف است مثل معارف ربوبى و خداشناسى و معاد.ازاینها که بگذریم سایر علوم وسیله اند نه هدف یعنى هر علمى از آن جهت لازم و مفیداست که مقدمه و وسیله انجام یک عمل و یک وظیفه است . همه علوم دینى باستثناء معارف الاهى از قبیل علم اخلاق و فقه و حدیث همینطورند یعنى همه وسیله اند نه هدف تا چه رسد به مقدمات ادبى و منطق معمولى که در مدارس دینى خوانده مى شود]... 8
بنابراین تجدید نظر در برنامه هاى درسى حوزه ها بویژه نسبت به شناخت معراف اسلامى و توجه لازم نسبت به آن از ضروریات است . در غیر این صورت حوزه هاى علمیه درانجام رسالت بزرگ خود موفق نخواهند شد. علاوه براین وظیفه خطیر آگاهى و شناخت دقیق از کتابها و عقائد دیگران و نقد و بررسى آنها و نشان دادن باطلها و نادرستیهاى آنان از وطائف مهم عالمان دین است . دانشمندان اسلامى بایداز عقائد و فلسفه ها و مکتبهاى گوناگون آگاه باشند و سپس به روشن کردن اذهان مردم بپردازند.انسان اگر شناختى صحیح از مکاتب دیگران داشت و به گونه اى عمیق از حقایق اسلام آگاه بود نادرستى و بى اهمیتى آن مکاتب را درک مى کند و آنگاه مى تواند معتقدان آن را تحت تاثیراندیشه هاى اسلامى قرار دهد.
ب : تعلیم عقائد:
ارشاد و هدایت انسانها بسوى توحید و عبودیت خداوند متعال علمى است پیامبر گونه وازارزشمندترین اعمال دراسلام بشمار مى آید. در بیان اهمیت تعلیم و تبلیغ همین بس که خداوند متعال حاملان این رسالت مهم رااین گونه ستوده است :
[...ومن احسن قوالا ممن دعاالى الله و عمل صالحا]... 9 :
کیست نیکوتر در سخن از آنکه بسوى خدا بخواند و کردار نیک انجام دهد.
مرحوم طبرسى ذیل این آیه در تفسیر[ مجمع البیان] مى نویسد:[...این آیه شریفه دعوت به دین خدا رااز بزرگترین طاعات و مهمترین واجبات شمرده است]... 10 .
و رسول اکرم[ ص] درارج و منزلت هدایت - بهنگام اعزام على[ ع] به یمن -
خطاب به وى فرمودند:
[یا على لاتقاتل احدا حتى تدعوه الى الاسلام وایم الله لان یهدى الله بیدک رجلا خیر لک مما طلعت علیه الشمس و لک ولاوه یا على] 11
[با کسى پیکار مکن مگر آنکه نخست او را به اسلام فراخوانى . بخداى سوگند!اگر خداوند به دست تو یک انسان را هدایت کند براى تواز آنچه آفتاب بر آن مى تابد و تو حاکم آن باشى برتراست].
و سیره عملى امامان هدایت و شاهدى است براین واقعیت .
در جنگ جمل بادیه نشینىبرخاست و سئوال نمود:[یاامیرالمومنین آیا مى گوئى خدا یکى است] ؟ مردم براو هجوم آورده و گفتند:[در شرائط جنگى که هنگام تفرقه حواس و تشتت فکراست چه اى این پرسش است] ؟ حضرت فرمود:[ او را واگذارید آنچه او طلب مى کند همان است که ما براى آن بااین گروه جنگ مى کنیم یعنى ما براى توحید شمشیر مى زنیم سپس جواب او را داده و نگاه مشغول جنگ شد].
گر چه سخن دراین باره فراوان است ولى مهمتراز همه دانستن شیوه تبلیغ و تببین معارف اسلامى در عصر حاضراست و ما وارث سلف صالحى هستیم که به مقتضاى زمان و با توجه به جو فکرى حاکم بر جامعه خویش در تبیین و تعلیم و نشر معارف اسلامى همت گماشته اند به گونه اى که سرآمد روزگار و مایه افتخاراسلام بوده اند. واینک ایم مهم به دوش مااست تا ما چگونه عمل کنیم
ما بر آنیم که انشاءلله در فرصت هاى دیگر در نوشتارى جداگانه اصول کلى آن را بااستفاده از آیات و روایات بیان کنیم .ازاینرو به این مختصر بسنده مى کنیم .
ج : پاسدارى و حفاظت از مرزهاى عقیدتى
همواره یکى از شیوه هاىمبارزه شیاطین با مکتب انبیاءاین بوده است که سعى مى کردنداز طریق وارد کردن بدعتها و تحریفها در دین خدا و القاء شبهه ها دراندیشه پیروان انبیاء آنان رااز مسیر رسولان الهى منحرف سازند. قرآن کریم در موارد متعدد با یادآورى این شیوه و پیامدهاى آن به مسلمانان هشدار کامل داده است .
[وقد کان فریق منهم یسمعون کلام الله ثم یحرفونه من بعد ما عقلوه و هم یعلمون] : 13
[ گروهى از آنان کلام خدا را شنیدند سپس با آنکه محتواى سخن حق را دریافته بودند به تحریف آن پرداختند].
و درمقابل هواداران حق بوده اند که با هشیارى در سنگر دفاع از مرزهاى عقیدتى از هجوم پیروان باطل جلوگیرى مى کرده اند که دراین میان ائمه هدى[ ع] بیش از همه سهیم اند.ازاینرو بخش مهمى از زندگى پر بارشان را جلسه هاى مناظره با ملحدان و مخالفان عقیدتى و پاسخ گوئى به شبهه هاى وارد براسلام 14 و یا تربیت شاگردانى همچون هشام بن الحکم ها و هشام بن سالم ها و مومن طاق ها و ... تشکیل مى داده است .
و دراین خصوص نقل شده است که امام صادق( ع ) در جلسات مناظره و بحث شاگردان خود شرکت مى جست و آنان را دراین زمینه تشویق مى نمود. 16 و گاه امام[ع] از شیوه مناطره هایى که براى شاگردان خود رخ مى داد پرسش مى نمود. 17 و نسبت به هشام بن الحکم که یک افسر نوجوان دراین سنر مقدس دفاع از عقیده بود احترام ویژه اى ابراز مى داشت . بگونه اى که نقل شده روزى هشام در منى خدمت امام صادق[ ع] رسید و فضلاء و دانشمندان نامى شیعه چون عمران بن اعین شیبانى قیس بن ماصر یونس بن یعقوب مومن طاق و .. حضور داشتند و همگان از نظر سنى بزرگتراز هشام بودند.اماامام هشام را بر آنان مقدم داشته و او را بالاتراز همه نشاند.این برترى بر آنان گران آمد امام این معنى رااحساس نموده و فرمود:[ ... هذا ناصرنا بقلبه و لسانه ویده]... 18 :این ( هشام ) با تمام توان به یارى ما بر مى خیزد (با قلب زبان دست و ...)این حمایت و تشویقها جهت ارج نهادن به پاسدارى از سنگرهاى عقیدتى و دفاع از مرزهاى آنان است .
اکنون این مسئولیت مهم به حکم روایات بسیارى ازائمه هدى[ ع] به عهده عالمان دین گذاشته شده است . و در جهت اعلان این مسئولیت ویژه امام صادق[ ع] مى فرماید:
علماء شیعتنا مرابطون فى ثغرالذى یلى ابلیس و عفاریته یعمنعوهم عن الخروج على ضعفاء شیعتنا و عن ان یتسلط علیهم ابلیس و شیعته النواصب الا فمن انتصب لذلک من شیعتنا کان افضل ممن جاهدالروم والتک والخذرالف الف مره لانه یدفع عن ادیان محبینا و ذلک یدفع عن ابدانهم : 19
عالمان پیرو ما مرزبانان و سنگردارانى هستند که مراقب هجوم لشکر شیطان بر مرزهاى ایمانند و آنان رااز تلسط بر مستضعفان فکرى باز مى دارند. بدانید!از پیروان ما کسانى که براى چنین مهمى بپاخیزنداز مجاهدان روم ... هزار هزار مرتبه برترند. چرا که اینان از عقائد پیروان ما دفاع مى کنند و آنان از جسم آنها.
این روایت و روایات دیگرى همچون[ الفقهاء حصون الاسلام]... 20 مسئولیت حفاظت و پاسدارى دین را بر علماءاسلام نهاده است . هم چنانکه یک سرباز سلحشور از سنگر پاسدارى از مرزهاى خاکى اسلام در مقابل هجوم و یورش دشمن سدى آهنین ایجاد مى کند واجازه نفوذ به بیگانگاه نمى دهد دانشمندان دین نیز بایداینچنین باشند و با هوشیارى و آگاهى کامل از دسیسه هاى دشمنان چون دژى محکم و پولادین مرزهاى ایمان واعتقادات اسلامى را حفظ نمایند. و تاریخ اسلام ازافتخارات عالمان و مرزبانان حقیقى اسلام انباشته است که آثار گرانبهائى را در این سنگر بر جاى گذاشته اند.
نویسنده[ ریحانه الادب] در سبب تالیف الذریعه مى نویسد:
[علت تالیف اذریعه کار جرجى زیدان مورخ معروف بود.او بدون غرض و یا با غرض در کتاب مشهور خود[ تاریخ آداب اللغه العربیه] که تاریخ ادبیات عرب است در 4 جلد درباره شیعه سخنى بدین مضمون گفت:[ شیعه طایفه اى بود کوچک و آثار قابل اعتنائى نداشت واکنون شیعه اى در دنیا وجود ندارد].این شد که شیخ آقا بزرگ و دو همردیف و دوست علمى اش سید حسن صدر و شیخ محمد حسین کاشف الغطاء هم پیمان شدند تا هر یک در باب معرفى شیعه و فرهنگ غنى تشیع کارى را بر عهده گیرند و سخن این نویسنده جاهل یا مغرض را به دهنش باز پس بکوبند. قرار شد علامه سیدحسن صدر درباره حرکات علمى شیعه و نشاندادن سهم آنان در تاسیس و تکمیل علوم اسلامى تحقیق کند. ثمره کاراو کتاب[ تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام] شد.اما علامه شیخ محمد حسین کاشف الغطاء قرار شد کتاب[ تاریخ آداب اللغه العربیه] جرجى زیدان را نقد کند. و اشتباهات وى را باز گوید. واین کار را کرد و نقدى جامع و علمى بر هر چهار جلد کتاب جرجى زیدان نوشت و مطالب مشتبه را به اصول اصلى آنها بازگردانید و مولف را به اشتباهات و خطاهایش حتى خطاهائى املائى متوجه کرد.اما شیخ آقا بزرگ از میان این سه یار علمى متعهد شد فهرستى براى تالیفات شیعه بنویسد که ثمره کاراو کاب [ الذریعه] شد. 21
آرى این نمونه اى است از صدها در تاریخ غنى و پربار و تلاش روحانیت متعهداسلام و آنچه انگیزه این تلاشهاى ثمر بخش در روند پاسدارى از مرزهاى عقیدتى اسلام و مذهب شده است درسى است که روح تعالیم قرآن و سنت نشات گرفته که مسئولیت حفاظت از مکتب (تحریف و تاویل ...) را به عهده عالمان در دین قرار داده است . در رابطه با این مسئولیت است که امام صادق[ ع] از رسول خدا[ ص] نقل مى کند که :
[یحمل هذاالدین فى کل قرن عدول ینفون عنه تاویل المبطلین و تحریف الغالین وانتحال الجاهلین]... 22 :
[ در هر برهه اى از زمان کسانى عادل بار مسئولیت این دین را بر دوش کشیده و تاویل اهل باطل و تحریف افراط گرایان نادان رااز آن دور مى نمایند].
امروز که نهضت اسلامى اوج گرفته و تمامى مکاتب الحادى را تحت الشعاع خویش قرار داده است پیروان مکتبهاى دیگر بیشترین تلاش خویش را مصروف وارد کردن اندیشه هاى بیگانه مى نمایند و در تحریف حقائق اسلامى با بى اثر کردن و یا کم اثر نمودن این حرکت الهى مى کوشند. در مقابله با این اهداف شوم بیگانگان و دین سازان و منحرفان مسئولیت حوزه هاى علمیه و مرزبانان و عالمان اسلامى افزون مى گردد.
پاورقى ها
1. یا قوم اعبدواالله ما لکم من اله غیره... بعنوان سرآغاز دعوت پیامبران چون : نوح هود و ... در مواردى از قرآن تکرار شده است :اعراف .59 و 65 هود.61 مومنون .23.
2. کافى ج 23.1 بحار ج 922 و 151.
3. نهج البلاغه حکمت 478 صبحى صالح و فیض الاسلام حکمت 470.
5. قال الملاالذین الستکبروا من قومه لنخرجنک یا شعیب والذین
امنوا من قریتنااو لتعودن فى ملتنا... گروهى از قوم شعیب که از حکم خدا سرکشى کردند به پیامبر خود گفتند: ما تو و پیروانت رااز شهر خویش بیرون مى کنیم مگر آنکه به کیش ما برگردید اعراف .76 و 87 نوح .7 فرقان .21 هود .4 : .27.... ویثیروا لهم دفائن العقول ... تا پیامبران گنجینه هاى خردها را براى آنان برانگیزانند نهج البلاغه
صبحى صالح خطبه 1.43.
6. الحیاه ج 1.185.
7. پیرامون انقلاب اسلامى چاپ دوم انتشارات صدرا.164.
8. بیست گفتار .223 چاپ صدرا.
9. فصلت .33
10. و فى هذه الایه دلاله على ان ادعاءالى الدین من اعظم الطاعات واجل الواجبات ...
11. بحار ج 100.34.
12. بحار ج 3.206.
13. بقره .75.
14. هر یک ازائمه هدى ع و رسول اکرم ص در زمینه هاى مختلف ویژه اعتقادات داراى مناظرات واحتجاجات متعددى بودند که در کتاب احتجاج طبرسى و بحار و ... موجوداست .
15. بحار ج 10.295.
16. احتجاج ج 2.125 و 123.
17. همان مدرک .
18بحار ج 10.295.
19. احتجاج طبرسى ج 2.155.
20.کافى ج 1.38.
21. ریحانه الادب ج 1.22.
22. الحیاه ج 2.291.