آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۷

چکیده

در چند دهه اخیر، در جهت کشف قابلیت های دین اسلام در عرصه های گوناگون از جمله اقتصاد و استخراج و تبیین هرچه شفاف تر معرفت اقتصاد اسلامی، کوشش های بسیاری شده است اما هنوز ابعاد فراوانی از معرفت اقتصاد اسلامی ناشناخته یا در خصوص آن ها اختلاف نظر است. ماهیت و چیستی اقتصاد اسلامی از آن جمله می باشد. در این مقاله سعی شده است ضمن بررسی نظرات منتخبی از اندیشمندان حوزه اقتصاد اسلامی در خصوص چیستی و ماهیت این معرفت و با تبیین نوع ارتباط و مفاهیم مربوط به نظام و نظریه پردازی علمی به جمع بندی آرای آنان پرداخته و به این پرسش که "اقتصاد اسلامی چیست؟" و "چه نسبتی با تئوری های اقتصادی دارد؟" پاسخ داده شود. نتیجه آن شد که اقوال و عقاید محققان درباره هویت این معرفت در سه دسته کلی جای می گیرد؛ دسته اول شامل کسانی می باشد که تالیفاتشان در زمره احکام اقتصادی است، گروه دوم شامل آن هائی است که معتقدند اقتصاد اسلامی علم است و دسته سوم، شامل افرادی است که معتقد به ایجاد و برقراری نظام اقتصاد اسلامی هستند. مقاله حاضر با ارزیابی نظرات گروه اول و دوم درباره ماهیت اقتصاد اسلامی، نگرش گروه سوم را با اقامه ادله ای می پذیرد. ضمنا اثبات می کند نمی توان واژه علم به معنای پوزیتیویستی آن را به اقتصاد اسلامی نسبت داد و تبیین علمی از اقتصاد اسلامی به دست نمی آید مگر نظام اقتصادی اسلام کشف و ایجاد و در صحنه عمل پیاده شود.

A contemplation on the Islamic economy nature and its relation with economics theories

In the last decades, many efforts have been made in order to explore Islam#8217;s abilities in various fields such as economics, and to elucidate and explain the knowledge of Islamic economics. However, many dimension of the knowledge of Islamic economics is not known yet, or there is disagreement about them; such as the nature and quiddity of Islamic economics. Therefore, in this paper, it has been tried to wrap-up the comments of scholars to answer to these question: #8216;what is Islamic economics?#8217; and #8216;what relation it has with the theory of economics?#8217; through reviewing the thoughts of a selection of Islamic economics scholars about the nature and quiddity of Islamic economics and by explaining the relationship and the concept of the system and scientific theory. The result is that views and the opinions of researchers about its nature fall into three general categories; the first group includes seven of them that their essays is among economic judgments, the second group consists of eight individuals who believe that Islamic economics is a science, and the third category consists of six people who believe that Islamic economics is a system. This paper rejects the opinions of the first and the second group about the nature of Islamic economics and accepts the third group attitude by adducing evidences. In addition, it proves the term science cannot be attributed to the Islamic economics and scientific explanation of Islamic economics cannot be achieved unless the Islamic economic system be discovered and implemented in practice

تبلیغات