علم هیأت قدیم که به دلیل شهرت بطلمیوس، با نام هیأت بطلمیوسی نیز از آن یاد می شود، از دو بخش هیأت ریاضی و هیأت فیزیک تشکیل شده است. در بخش هیأت فیزیک، طرح مباحثی مانند: امتناع خرق و التیام افلاک، ماهیت فسادناپذیری و جاودانگی افلاک، فرورفتگی و محکم شدن کواکب در افلاک باعث شده بود تا معجزات کیهانی مانند معراج، ردّ الشمس و شقّ القمر به چالش کشیده شود. بنابراین ضروری بود که مکاتب کلامی و متکلمان مسلمان، دیدگاه خود درباره تطبیق یا عدم تطبیق دیدگاه این هیأت با آموزه های اسلامی درباره معجزات کیهانی را اعلام کنند. پژوهشِ حاضر با تبارشناسی میان رشته ای و با رویکردی تاریخی به روابط دو علم هیأت قدیم و کلام اسلامی پرداخته و با روش توصیفی-تحلیلی به تبیین چگونگی مواجهه متکلمان امامیه با فرضیه هیأت بطلمیوسی درباره معجزات کیهانی، پرداخته است و به این نتیجه دست یازیده است که متکلمان امامیه با توجه به رویکرد فلسفی یا غیر فلسفی خود در برابر این چالش، یکی از چهار نوع مواجهه را یعنی «سکوت»، «قبول چالش و دفاع از عقاید دینی»، «جمع بین آموزه های علم کلام و هیأت با تصرف در مباحث علم هیأت» و در نهایت «جمع بین آموزه های علم کلام و هیأت بدون تصرف در دیگری» برگزیده اند.