چکیده

آشکارسازی از نظر آماری، فرآیندی است برای نمایان ساختن تغییرات معنی داری که نتوان آن ها را به تغییرات طبیعی مربوط دانست. بخش کشاورزی وابستگی شدیدی به پارامترهای اقلیمی دما و بارش دارد بنابراین با شدت و سرعت بیشتری نسبت به تغییرپذیری های اقلیمی واکنش نشان می دهد. تغییرات اقلیمی می تواند در مدت زمان طولانی بر نوع کشت و کشاورزی یک منطقه نیز تأثیر بگذارد. برای اینکه بتوان کمیت و کیفیت تولیدات کشاورزی را در استان گلستان افزایش داد، نیازمند مطالعه پیشینه اقلیمی در استان گلستان و رژیم های بارش و دمای آن طی دوره زمانی طولانی (حداقل 25 سال) هستیم تا بتوانیم روند تغییرات را بررسی کنیم. بنابراین برای بدست آوردن تیپ های کشت زمستانه و تابستانه مناسب برای استان گلستان از روش منکندال و پاپاداکیست بر روی داده های اماری ایستگاه های هواشناسی استان استفاده گردید.برای این منظور داده های اقلیمی مورد استفاده در این پژوهش شامل داده های میانگین حداقل، حداکثر و متوسط دمای ماهانه، میانگین حداقل و حداکثر مطلق دمای ماهانه، متوسط سالانه دما و بارش 9 ایستگاه استان گلستان در بازه زمانی (2018-1990) است که از سازمان هواشناسی کشور تهیه گردید. نتایج حاصل از تحلیل های آماری نشان داد که تغییرات بارزی در نوع الگوی کشت منطقه طی دوره زمانی مورد مطالعه (2017-1990) صورت نگرفته که دلیل این رویداد با توجه به آستانه های دمایی تعریف شده مدل پاپاداکیس قابل توجیه است. به عنوان مثال الگوی غالب زمستانه جو دو سر بود که لازمه کشت محصول این است که میانگین حداکثر دمای سردترین ماه سال بیش از ۱۰ درجه سلسیوس باشد از آنجایی که آستانه ی دمایی مذکور در طول دوره آماری در منطقه مشاهده گردید، بنابراین نوع کشت در این مدت ثابت بوده که با توجه به شرایط روند افزایشی دما، در آینده نیز کشت این محصول وجود خواهد داشت. همچنین حاکمیت دماهای حداکثر بالای ۲۰ و ۲۵ درجه سلسیوس در منطقه و طولانی بودن فصل عاری از یخبندان، دلیلی برای ثابت بودن تیپ های غالب تابستانه در این استان می باشد.

Statistical Analysis of Climate Change Effects on Cropping Patterns in Golestan Province: A 25-Year Study

Statistical detection is a method to reveal significant changes that cannot be attributed to natural variations. The agricultural sector heavily relies on climatic parameters such as temperature and precipitation, thus demonstrating a higher degree of responsiveness to climate change with increased intensity and speed. Climate change can also influence the cropping patterns and agriculture of a region over a long period. To enhance the quantity and quality of agricultural production in Golestan Province, it is necessary to study the climatic background and precipitation and temperature regimes over a long period (at least 25 years) to examine the trend of changes. Therefore, the Mondal and Papadakis methods were utilized on statistical data from meteorological stations in the province to obtain suitable winter and summer cropping types for Golestan Province. The climatic data used in this research includes monthly average minimum, maximum, and mean temperatures, monthly average absolute minimum and maximum temperatures, and annual average temperature and precipitation from 9 meteorological stations in Golestan Province within the time range of 1990-2018, obtained from the National Meteorological Organization. The results of statistical analysis showed no significant changes in the cropping pattern of the region during the study period (1990-2017), which can be justified by the defined temperature thresholds of the Papadakis model. For instance, the dominant winter cropping pattern was dual-headed barley, which requires the average maximum temperature of the coldest month to be above 10 degrees Celsius, a threshold observed in the region during the statistical period, thus indicating the continued cultivation of this crop in the future. Additionally, the prevalence of maximum temperatures above 20 and 25 degrees Celsius in the region and the prolonged absence of frost during the season are reasons for the stability of dominant summer cropping types in this province.

تبلیغات