مسئولیّت کیفری از نظرگاه اخلاق فضیلت (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
ریشه های فلسفه حقوق کیفری فضیلت گرا را باید در فلسفه اخلاق فضیلت پیگیری نمود. نظریه پردازان این نحله فکری بر این باورند که مفهوم توصیفی جرم بر اساس مفاهیم سه گانه اخلاق فضیلت(رذیلت، ناخودداری و خودداری) شکل می گیرد؛ یعنی این مفاهیم اخلاقی بر «اساس»و«درجه» مسئولیّت کیفری تأثیرگذار هستند. پرسش این است که بر اساس مفاهیم فضیلت محور، حوزه «مسئولیّت کیفری» چگونه تبیین می شود؟ برخی از فضیلت گرایان معتقدند که «منش» شرط لازم مسئولیت کیفری است؛ در مقابل، بعضی دیگر از فیلسوفان حقوق کیفری در زمینه مسئولیت کیفری بر عنصر «رفتار» تأکید می کنند. این نوشتار با روش تحلیلی-انتقادی، نخست تأثیر مفاهیم سه گانه اخلاق فضیلت بر مفهوم جرم را بررسی کرده و سپس دلایلی علیه این موضع عرضه نموده است. همچنین این تحقیق استدلال می کند که ابعاد خطای اخلاقی سه گانه(رذیلت، ناخودداری و خودداری) به عنوان یک «شرط لازم» در مفهوم «توصیفی» جرم تأثیری ندارند و حوزه جرم انگاری و اساس مسئولیت کیفری را نمی توان صرفاً بر اساس مفاهیم منشی طراحی نمود.Criminal Liability from the Perspective of Virtue Ethics
The philosophy of virtue ethics can serve as the foundation for a virtue-based criminal law. Proponents of this perspective assert that the descriptive concept of crime is derived from three key principles of virtue ethics (vice, akrasia, and enkratia). These moral constructs influence both the "foundation" and "extent" of criminal responsibility. The primary question, then, is how the scope of "criminal responsibility" is articulated based on these virtue ethics principles, and whether criminal responsibility is "character-based" or "conduct-based." Some virtue ethicists argue that "character" is a prerequisite for criminal responsibility, whereas other philosophers of criminal law emphasize the element of "conduct" in determining criminal liability. Adopting an analytical-critical method, this article aims to assess the influence of these three virtue ethics concepts on the notion of crime, before presenting counterarguments to this position. The article argues that those three aforementioned dimensions of moral wrongdoing i.e. vice, akrasia, and enkratia do not function as a "necessary condition" within the "descriptive" concept of crime. Consequently, the realm of criminalization and the foundation of criminal responsibility cannot be solely formulated based on ethical concepts.