تفسیر روایات «معرفه الله بالله» در نگاه کلینی و شیخ صدوق و علامه مجلسی (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
آرشیو
چکیده
متون دینی ضمن بیان طرق متعدد شناخت خداوند، راهی با مضمون «معرفه الله بالله» پیش روی انسان ها قرار داده اند. برای نمونه از امیرالمؤمنین (ع) نقل شده است: اعْرِفُوا اللهَ بِاللهِ ... . کلینی، صدوق و همچنین مجلسی در تفسیر این روایت مطالبی نوشته اند که به نظر می رسد با چالش هایی مواجه است. در تفسیر کلینی از این روایت، دو احتمال وجود دارد: یکی تفسیر سلبی و تنزیهی و دیگری تفسیر براساس تشبیه در عین تنزیه. صدوق درصدد است تفسیری براساس توحید افعالی و نظام طولی عالم ارائه دهد. مجلسی نیز وجوه متعددی در شرح این روایت بیان می کند و از میان آن ها بهترین وجه را بیان ادله ای می داند که به سبب آن معرفت حاصل می شود. برخی از این دیدگاه ها به لحاظ محتوایی دچار اشکال اند و برخی دیگر فارغ از اینکه تفسیر این روایات باشند، بیانگر مطلبی صحیح و دقیق اند، اما نمی توان آن ها را تفسیری برای این روایات به حساب آورد. این پژوهش در صدد است با روش تحلیلی توصیفی، دیدگاه این سه محدث بزرگ را در این باب تحلیل و بررسی کند. بررسی این موضوع از این جهت حائز اهمیت است که روشن شود مباحث اعتقادی و معارفی که در متون دینی شیعه بیان شده نیازمند تفقّه و ژرف اندیشی است و حتی محدثین بزرگ نیز ممکن است در این زمینه دچار خطا شوند.Interpretation of the Traditions of ‘Knowing Allah by Allah’ in Kuleyni, Sheikh Saduq and Allameh Majlesi’s View
The religious texts, while stating various ways for knowing God, have introduced a way called ‘knowing Allah by Allah’. For instance, Amir al-Muʾmenin (Imam Ali) has been quoted as saying, ‘know Allah by Allah…’ In interpreting this hadith, Kuleyni, Saduq and Majlesi have written materials that seem to face some challenges. In Kuleyni’s interpretation of this hadith, there are two possibilities: one is negative and purifying interpretation, and the other is interpretation based on similitude while purifying. Sheikh Saduq seeks to present an interpretation based on the ‘unity of divine actions’ and the longitudinal (hierarchal) system of the universe. Majlesi also states numerous expositions for this hadith and regards as the best among them the evidence leading to knowledge. Some of these views are defective in their content, and some others, disregarding the fact that they interpret these hadiths, state a correct and right point but cannot be considered as an interpretation for these hadiths. This study is seeking to use an analytical-descriptive method to investigate the views of those three great scholars of tradition in this regard. Investigating this issue is important because it clarifies the point that doctrinal discussions and items of knowledge expressed in the Shiite religious texts require scrutiny and deep thinking, and even great scholars may err in this regard.