چکیده

نفوذ سیاسی و اقتصادی اتّحادیه ی اُروپا و ایالات متحده ی آمریکا در مسائل جهانی، عملاً آنها را در زمره ی مهم ترین بازیگران نظام بین الملل قرار داده است، به گونه ای که شناخت کامل بسیاری از جریانات و فرآیندهای حاکم بر روابط بین-الملل در سطوح مختلف سیاسی و اقتصادی بدون توجّه به نقش و تأثیر آنها امکان پذیر نیست. همچنین این دو بازیگر به عنوان بزرگ ترین قطب اقتصادی دنیا با بیشترین روابط تجاری دوجانبه و نیز بالاترین رقم سرمایه گذاری بین یکدیگر شناخته می شوند و همواره در تلاش اند تا مسائل و جریانات مهم جهانی را مطابق با منافع و علائق خود هدایت نمایند. از سوی دیگر، ظهور چین و نفوذ فزاینده ی آن در عرصه ی جهانی، همواره یکی از مسائلی بوده که اتّحادیه ی اُروپا و ایالات متحده ی آمریکا به آن توجه ویژه ای داشته اند. همانگونه که انقلاب کمونیستی چین، دولتی مارکسیستی را جایگزین حکومتی ناسیونالیستی کرد، اصلاحات اقتصادی «شیائوپینگ» باعث ایجاد تغییر موازنه ی قدرت در اقتصاد جهانی شد. با توجّه به موارد فوق، این مقاله درصدد است تا به این پرسش بپردازد که روابط اقتصادی اُروپا و آمریکا در قبال چین چگونه و تحت تأثیر چه متغیرهایی بوده است؟ بدین منظور در این مقاله با بررسی دقیق روابط اقتصادی میان این سه بازیگر مهم بین المللی به این نتیجه دست یافته ایم که علی رغم تمامی تفاوت ها در زمینه های تاریخی و سطح توسعه ی سیستم سیاسی-اقتصادی و همچنین اختلافات و مقاومت های چین در برابر اُروپا و آمریکا در ابعاد گوناگون، اُروپا و چین طرفین را تهدیدی جدّی نمی دانند و شاهد تضاد استراتژیک عمیق و حادی نیز میان واشنگتن و پکن نیستیم.

تبلیغات