ادبیات تطبیقی چگونه در ایران پدید آمد؟ نظریه و روش تحقیق، اگر نظریه و روشی بهمثابه ساحتِ علمیِ مستقل برای آن قائل باشیم، چه جایگاه و اهمیتی دارد؟ رسالت ادبیات تطبیقی در ایران چیست؟ در قلمرو ادبیات تطبیقی در جهانِ امروز کجا ایستادهایم؟ آیا پژوهشهای ادبیات تطبیقی در ایران مبتنی بر نظریه وروش تحقیق روشن و نظاممندی بوده است؟ در دو دهه گذشته که ادبیات تطبیقی در فضای آکادمیک ایران مجال رشد کمّی داشته، دستاوردهای ادبی و فرهنگی ما چه بوده است؟ به سخن دیگر، چه کردهایم و چه میکنیم؟ و «به کجا چنین شتابان» میرویم؟ آیا نقشه راه داریم؟ آیا نهادی یا مرکزی بهعنوان مرجعیّت علمی داریم که هرگاه راه را به اشتباه رفتیم، راه درست را به ما بنمایاند یا کورمال کورمال در دلِ تاریکی دل به دریا زدهایم؟ آیا ادبیات تطبیقی در رشد و شکوفایی، ترویج جهانیکردن گنجینه پُربار ادب فارسی و در شناساندن و شناخت خود و دیگری نقشی داشته است؟ چشمانداز ادبیات تطبیقی در ایران را چگونه میبینیم؟ اصلاً ما به ادبیات تطبیقی در ایران نیاز داریم یا نه؟ پرسش بنیادین این است: بودن یا نبودن؟