آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۱

چکیده

رژیم صهیونیستی اسرائیل از دهه 1960 سعی کرد که با دکترین اتحاد پیرامونی از انزوای ژئوپلیتیکی خارج شده و به ارتباط با سایر کشورها اقدام کند. در این میان مناطقی نظیر مدیترانه، شمال آفریقا، قفقاز و آسیای مرکزی در اولویت اسرائیل قرار گرفت. در این پژوهش با شیوه توصیفی - تحلیلی به بررسی دکترین پیرامونی اسرائیل در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی به عنوان دو حوزه ی ژئوپلیتیکی مهم در شمال ایران پرداخته شده است. نتایج حاصل از پژوهش که اکثرا از متون و وب سایت های معتبر خارجی استخراج شده است نشان می دهد که دکترین پیرامونی اسرائیل علی رغم شروع خوب، نتوانست مشارکت های منطقه ای پایدار با پنج کشور (قرقیزستان، تاجیکستان، ارمنستان، ازبکستان و ترکمنستان) ایجاد کند. در نقطه مقابل دکترین پیرامونی اسرائیل در آذربایجان و قزاقستان نسبت به این پنج کشور تا حدودی موفقیت آمیز بوده است. در این راستا محرک های اصلی رژیم اسرائیل برای روابط با آذربایجان و قزاقستان نشان دهنده نتایج یکسانی می باشد نظیر تامین منابع انرژی (40 درصد از آذربایجان و 15-25 درصد از قزاقستان)، وجود دو کشور با جمعیت اکثریت مسلمان و ساختار لائیک و استفاده از این اهرم، استفاده از کشور ایالات متحده آمریکا و لابی های خود در کنگره این کشور برای روابط با آذربایجان و قزاقستان، فروش تسلیحات و همچنین هم مرز بودن این کشورها با ایران و استفاده نظامی و سایبریک از این ظرفیت در راستای استراق سمع.

Explanation of the Zionist regime Periphery Doctrine in the Caucasus and Central Asia (Emphasis on Azerbaijan and Kazakhstan)

The Zionist regime has attempted to break out the geopolitical isolation with the doctrine of peripheral unity and to establish relations with other countries Since the 1960s. Areas such as the Mediterranean, North Africa, the Caucasus, and Central Asia were given priority by Israel. In the present study, the descriptive-analytical method was adopted to examine the periphery doctrine of Israel in the Caucasus and Central Asia as two important geopolitical areas in northern Iran. Our study indicates that the Zionist doctrine, despite a good start, failed to establish sustainable regional partnerships with five countries (i.e., Kyrgyzstan, Tajikistan, Armenia, Uzbekistan, and Turkmenistan). In contrast, the Israel periphery doctrine in Azerbaijan and Kazakhstan has been somewhat successful than these five countries. In this regard, the main Israel stimuli for relations with Azerbaijan and Kazakhstan is including the supply of energy resources (40% of Azerbaijan and 25-25% of Kazakhstan), the existence of two countries with a Muslim majority population, a secular structure and the use of this as a leverage, the sale of weapons, as well as the co-border of these countries with Iran, and the using military and cyber capacity for eavesdropping. It is also worth mentioning that Israel remains a minor commercial partner for Azerbaijan and Kazakhstan, despite the uproar created by commentators. Russia, Turkey and Iran are the biggest trading partners of Kazakhstan and Azerbaijan (Iran's commercial ties with Azerbaijan and Kazakhstan in 2020 were about ten and three times more, respectively, than the Israel’s). A more precise analysis of arms sales also shows that Israel is not a major supplier of arms to either Azerbaijan or Kazakhstan, and Russia plays a key role in this context.

تبلیغات