سیماى صحیفه سجادیه
آرشیو
چکیده
متن
نام امام سجاد (ع) چهارمین امام شیعیان تداعى کننده مناجات وراز و نیاز و دعااست. آن امام، مجالى براى فعالیتهاى علنىفرهنگى، اجتماعى و سیاسى نیافت و عمر شریف خود را در محرابعبادت و نیایش سپرى ساخت. عبادت و دعایش، «سیر الى الحق»نبود که «سیر الى الخلق» را به دنبال نداشته باشد. بلکهعبادت و محراب او و رویى به خالق و سویى به سوى خلق داشت.
او با «حبل» دعا مردم را با خدایشان مرتبط مىساخت و این«حبل» از چنان استحکام و عمقى برخوردار است که پس از گذشتقرنها، طراوت، اتقان و ژرفاى خود را از دست نداده است.
نوشته حاضر، بحثى کوتاه در باره «صحیفه سجادیه» آن حضرتاست. نمىتوان گفت همه دعاها و نیایشهاى امام به دست ما رسیدهاست; بلکه دعاهاى منسوب به آن حضرت قطرهاى از دریاى ژرفنیایشهاى او است. دلیل این سخن مستدرکات بسیار «صحیفه کاملهسجادیه» است.
به هر صورت، به قول شهید سید محمد باقر صدر (ره)، صحیفه سجادیه راباید به عنوان بزرگترین عمل اجتماعى زمان و موقعیت امام (ع)معرفى کرد. این کتاب یگانه میراث فرهنگ الهى، یک منبع بزرگمکتبى، یک مشعل هدایت ربانى و یک مدرسه اخلاق و تربیت اسلامىاست که با گذشت روزگاران پایدار مىماند. انسانیت پیوسته به آننیازمند است و هرچه گمراهىهاى شیطان و فریبندگى دنیا فزونترگردد، نیاز به آن بیشتر مىشود.
حکومتبنى امیه، به طور کامل امام را در عزلتسیاسى قرار دادهبود به نحوى که در تمام مدت عمر شریفش فقط یکبار از روىناچارى از پیشنهاد کارساز امام استقبال کردند و آن موقعى بودکه: «عبد الملک خلیفه اموى با پادشاه روم درگیرى پیدا کرد، وپادشاه روم... او را تهدید کرد که نقدینههاى آنان را براىتحقیر مسلمانان از کشور روم وارد کند و در مقابل آن، هرقراردادى که خواستبا آنها ببندد. در اینجا عبد الملک متحیر وبیچاره شد... لذا مسلمانان را دعوت به گردهمایى کرد و با آنهابه مشورت پرداخت. هیچ کدام نظرى که بتواند آن را به کارببندد، اظهار نکردند. در آنجا مردم به او گفتند: تو خود مىدانىراه فرار از این مشکل به دست چه شخصى است. فریاد برداشت: واىبر شما چه کسى این کار از او ساخته است؟ گفتند: بازمانده اهل بیت پیامبر (ص). گفت: راست گفتید. او براىرفع این مشکل به امام زین العابدین (ع) پناهنده شد. امام (ع)فرزند خود، محمد بن على الباقر (ع) را به شام گسیل داشت وتعلیمات لازم را به او داد. در آنجا امام باقر (ع) طرحى نو،براى تنظیم پول مسلمانان ارائه داد و کشور اسلامى را از موقعیتاستعمارى نجات داد.»
این قضیه نشان مىدهد که اگر موقعیتاجتماعى و سیاسى براى امام فراهم بود، تنها به دعا و مناجاتنمىپرداخت و از کان دانش و معرفت و تدبیر الهى خود امت اسلامىرا بهرهمند مىساخت. اما افسوس که حکام مستبد بنى امیه اینموقعیت را از امام سلب کردند و امت اسلامى را از خورشید وجودشمحروم ساختند.
صحیفه سجادیه چه کتابى است؟
از صحیفه سجادیه، که سند آن به امام زین العابدین (ع) منتهىمىشود، به «اخت القرآن» و «انجیل اهل البیت (علیهم السلام)»و«زبور آل محمد (ص)» و «صحیفه کامله» تعبیر شده است. علامهابن شهرآشوب، در کتاب معالم العلما در ذیل ترجمه متوکل ابنعمیر، با عنوان «زبور آل محمد (ص)» و در ذیل ترجمه یحیى ابنمحمد الحسینى الدلفى، با عنوان «انجیل اهل بیت» از آن یاد کردهاست.
ششمین تصنیفى که در اسلام صورت گرفته، صحیفه سجادیه است; زیراچنین نقل گردیده است: «الصحیح ان اول من صنف امیر المؤمنین ثم سلمان ثم ابوذر ثمالاصبغ بن نباتة ثم عبید الله بن ابى رافع ثم صنف الصحیفةالکاملة.» بدین سبب، علماى مسلمان اهتمام بسیار به این کتابداشته، شرحهاى زیادى برآن نوشتهاند. یکى از نویسندگان در کتابخود تعداد 68 شرح صحیفه را معرفى کرده است.
شیخ آقابزرگ نیز در کتاب الذریعه (ج 13، ص 345 به بعد) شروحصحیفه سجادیه را معرفى کرده است.
به هر حال صحیفه سجادیهاى که اکنون در دسترس ماست، پنجاه وچهار دعا دارد که دعاى اولش «فى التحمید لله عز و جل» و دعاىآخرش «دعاؤه فى استکشاف الهموم» است. متوکل بن هارون گفتهاست که «امام صادق (ع) هفتاد و پنج دعا به من املا فرمود.یازده باب آن از دستم رفت و شصت و چند باب آن را حفظ کردم...»
سید محسن امین (ره) مىگوید: صحیفه کامله 61 دعا دارد که درباره انواع خیر و عبادت و طلب سعادت است و کیفیت توجه بهپروردگار و طلب حوائج از او و چگونگى عمل کردن به قول خداوند«ادعونى استجب لکم» را مىآموزد.
سند صحیفه سجادیه
صحیفهاى که اکنون در دست ما استسندش به «بهاء الشرف» مىرسد.وى در سال 516 در ماه ربیع الاول این دعاها را به سندى که دراول صحیفه نقل شده، دریافت کرده است; البته صحیفه سالها قبلاز «بهاء الشرف» معروف بود. چنانکه نجاشى در ذیل ترجمه«متوکل بن عمیر بن المتوکل» نوشته است: «روى عن یحیى بن زید دعاء الصحیفه اخبرنا الحسین بن عبید اللهعن ابن اخى طاهر عن محمد بن مطهر عن ابیه عن عمیر بن المتوکلعن ابیه متوکل عن یحیى بن زید بالدعاء.» بىتردید نجاشى قبلاز «بهاء الشرف» مىزیست و در سال 450 ه . وفات یافت.
همچنین علامه مجلسى (ره) از نسخهاى از صحیفه یاد مىکند که بهسال 333 ق. مربوط است: «قد وجدت فى نسخة قدیمة من الصحیفة الکاملة... و کان تاریخکتابتها سنه ثلاث و ثلاثین و ثلاثماه...» شایان ذکر است کهصحیفه سجادیه به بررسى سندى نیاز ندارد، چون بسیارى از علماادعاى تواتر آن را کردهاند. از مطالعه اجازاتى که براى نقلصحیفه سجادیه به ثبت رسیده است، چنان بر مىآید که این کتاب بهبررسى سندى نیاز ندارد و متواتر است.
علامه مجلسى مىنویسد: «... و یرتقى الاسانید المذکوره هنا الى سته و خمسین الفاسنادا و مائه اسناد. » یکى از شارحان صحیفه نیز چنین نوشتهاست: «و لما کانت نسبه الصحیفه الشریفه الى صاحبها (ع) ثابتهبالاستفاضه التى کادت تبلغ حدالتواتر ...»
ناگفته نماند که اگر به سندى که در مقدمه صحیفه ذکر شده اکتفا کنیم، ازشرایط حجیت و اتقان برخوردار نیست; زیرا: اولا: از سیدنجم الدین بهاء الشرف، که در اول سند آمده است، درکتابهاى رجالى ذکرى به میان نیامده است. همچنین از «عکبرى»و «عبدالله بن عمربن الخطاب» نیز در کتابهاى رجالى یاد نشدهاست.
ثانیا: اگرچه در کتب رجالى از ابوالمفضل یاد شده است; امابیشتر او را تضعیف کردهاند. نجاشى درمورد وى مىگوید: «کانسافر فىطلب الحدیث عمره و کان فىاول امره ثبتا ثم خلط و رایتجل اصحابنا یغمزونه و یضعفونه.» ثالثا: در رجال نجاشى آمدهاست که «متوکل بن عمیر بن متوکل» صحیفه را از «یحیى بنزید» نقل کرده، در حالى که در مقدمه صحیفه مىخوانیم: عمیر ازپدرش «متوکل» نقل کرده است. و این متوکل توثیق نشده است.
رابعا: اخبار شیخ سعید ابو عبدالله... درسال پانصد و شانزدهبوده است و عبدالله بن عمر، که در سند آمده، صحیفه را در سالدویست و شصت و پنج (265) نقل کرده است. تنها سه راوى(ابومنصور عکبرى و ابوالمفضل و شریف ابو عبدالله) واسطه این دونفر شمرده مىشوند. بعید به نظر مىرسد که در فاصله زمانى بینشیخ سعید و عبدالله بن عمر (دویست و پنجاه و یک سال) فقط سهراوى واسطه قرارگیرند مگر اینکه گفته شود این سه راوى یکدیگررا ملاقات کرده باشند و... .
گوینده «حدثنا» در اول سند صحیفه چه کسى است؟
چنانکه مرحوم الهى قمشهاى در مقدمه ترجمه خود بر صحیفه آوردهو همچنین در ریاض السالکین دیده مىشود، در این مورد دو قولوجود دارد: 1- گوینده «حدثنا» شیخ جلیل القدر «على بن السکون» است.
وى از بزرگان علماى امامیه و مورد وثوق است. این قول منسوب بهشیخ بهایى (ره) است. (الذریعه الى تصانیف الشیعه، ج 15، ص 18)
2- گوینده «حدثنا» عمید الروساء هبة الله بن حامد است کهمتوفاى سال 609 ق. است. (سیدابوالفضل حسینى، تلخیص الریاض، ص9، پاورقى) صاحب ریاض السالکین این قول را پذیرفته ونوشتهاست: «... دل علیه ماوجد بخط المحقق الشهید (ره) على نسختهالمعارضه بنسخه ابن السکون المرقوم علیها بخط عمیدالروساءماصورته: قراها على السیدالاجل النقیب الاوحد العالم جلالالدینعماد الاسلام ابوجعفر القاسم بن الحسن بن محمد بن الحسن بن معیهادامالله تعالى علوه قرائه صحیحه مهذبه. و رویتها له عنالسید بهاءالشرف ابىالحسن محمد بن....» با همه اینها صحیفهسجادیه به بررسى سندى نیاز ندارد; زیرا: 1- علماى امامیه بر استفاضه و بلکه تواتر آن اتفاق نظردارند. چنانکه عالم بزرگوار الهى قمشهاى مىگوید: «... علماىبزرگ امامیه گویند: صدور صحیفه سجادیه از امام سجاد (ع) بهروایات مستفیضه بلکه قریب به تواتر است، هیچ شک و تردیدى دراین که کلام امام است نتوان کرد.» آیت الله العظمى مرعشىنجفى (ره) نزد زیدیه و اسماعیلیه نیز ادعاى تواتر کرده است. درهمین مورد، کلام علامه مجلسى و صاحب ریاض السالکین قبلا نقلگردید.
2- فصاحت و بلاغت صحیفه حاکى از آن است که نمىتواند کلام غیرمعصوم (ع) باشد. چنانکه «طنطاوى»، مفسر قرآن، وقتى آیت اللهالعظمى مرعشى نجفى (ره) صحیفه سجادیه را به عنوان هدیه برایشارسال مىکند، مىگوید: این کتاب را فوق کلام مخلوق و دون کلامخالق دیدم.
«قال سیدنا الاستاذ العلامه الکبرى و الایه العظمى النجفىالمرعشى: کتب الى العلامه الجوهرى الطنطاوى صاحب التفسیر المعروف وصولالصحیفه و شکرلى على هذه الهدیه السنیه و اطرى فى مدحها والثناء علیها الى ان قال: و من الشقاء انا الى الان لم نقف على هذا الاثر القیم الخالد منمواریث النبوه و اهل البیت و انى کلما تاملتها رایتها فوقکلام المخلوق و دون کلام الخالق... » شایان یادآورى است که پساز آن، طنطاوى از آیت الله العظمى مرعشى نجفى مىپرسد: آیاتاکنون کسى از علماى اسلام شرحى برآن (صحیفه سجادیه) نوشتهاست؟ آیت الله مرعشى مىنویسد: «شارحینى که مىدانستم نام بردمو کتاب ریاض السالکین تالیف سیدعلیخان را به ایشان تقدیمکردم. معظمله در جواب نوشت که من مصمم و آمادهام که بر اینصحیفه گرامى شرحى بنویسم.» همچنین سیدمحسن امین (ره) فصاحت وبلاغت و اسلوب این صحیفه را دلیلى بر صدور آن از امام معصوم (ع)دانسته و مىنویسد: «و بلاغه الفاظها و فصاحتها التى لاتبارى وعلو مضامینها و مافیها من انواع التذلل لله تعالى و الثناءعلیه والاسالیب العجیبه فى طلب عفوه و کرمه و التوسل الیه اقوىشاهد على صحه نسبتها و ان هذا الدر من ذلک البحر و هذا الجوهرمن ذلک المعدن و هذاالثمر من ذلک الشجر. » پس باید گفت صحیفهسجادیه هرگز به جرح و تعدیل روات نیازمند نیست، بلکه باتوجهبه انشاى کلام و فصاحت و اعجاز بیان، مىتوان گفت که کلام حضرتامام سجاد علیه صلوات الله است.
3- نکته دیگرى که بر صدور صحیفه دلالت مىکند، سندهاى متعدد واجازههاى گوناگون است. علامه مجلسى (ره) در باره طرق روایىصحیفه، مىگوید: «واعلم انها کثیره جدا بحیثیعسر الضبط و الاحاطه والاحصاء...» در صورت اجازهاى که «امیرماجد بن امیر جمالالدین محمد الحسینىالدشتکى» به «مولى محمد شفیع» داده است،سند متصل دیگرى وجود دارد که قابل توجه مىنماید: «انى ارویها عن والدى السید السند العلامه الثقه... جمالالدین محمدبن عبدالحسین الحسینى الدشتکى عن عمه السیدمعزالدین محمد ابن السید الفاضل... نظام الدین احمد... عنابیه السید نظام الدین احمد المذکور عن ابیه معزالدینابراهیم، عن ابیه سلام الله عن ابیه عماد الدین مسعود، عنابیه صدرالدین محمد، عن ابیه غیاث الدین منصور عن ابیهصدرالدین محمد عن ابیه ابراهیم عن ابیه محمد عن ابیه اسحاق عنابیه على عن ابیه عربشاه عن ابیه امیرانبه، عن ابیه امیرى،عن ابیه الحسن، عن ابیه الحسین، عن ابیه على، عن ابیه زید،عن ابیه على، عن ابیه محمد، عن ابیه على، عن ابیه جعفر، عنابیه احمد، عن ابیه جعفر، عن ابیه محمد، عن ابیه زید، عنابیه الامام على بن الحسین زین العابدین علیه و على آبائهالتحیه والسلام...».
ظاهرا «امیر ماجد» با بیست و نه واسطه سند خود را به امامزین العابدین (ع) رسانده است.
همچنین علامه مجلسى اجازههاى متعددى در مورد صحیفه در جلد 107بحار (ص 43 به بعد) نقل کرده است. یک مورد از این اجازهها کهقابل توجه است، اجازه روایتى است که پدر علامه مجلسى در رویااز امام زمان (عج) دریافت کرده است: «... و بعد فیقول افقر عبادالله الغنى، محمد تقى بن مجلسىالاصفهانى عفى عنهما بالنبى و آله: انى اروى الصحیفه الکاملهعن مولانا و مولى الانام سیدالساجدین على بن الحسین زینالعابدین مناوله عن صاحب الزمان و خلیفه الرحمان الحجهبنالحسن (ع) بین النوم و الیقظه و رایت کانى فى الجامع العتیقباصبهان و المهدى صلوات الله علیه قائم و سالت عنه مسائلاشکلت على فاجاب عنها، ثم سالت عنه (ع) کتابا اعمل علیه،فاحالنى بذلک الکتاب الى رجل صالح، فلما اخذت منه کانالصیحفه و ببرکه هذه الرویا انتشرت الصحیفه فى الافاق بعدماکان مطموس الاثر فىهذه البلاد.» با توجه به مجموع مطالبى کهگذشت، مىتوان اطمینان پیدا کرد که صحیفه از ناحیه امامسجاد (ع) صادر گردیده و تاکنون هیچ کس در این امر تشکیک نکردهاست.
چرا صحیفه کامله گفتهاند؟
دراین مورد، دو نظر ابراز شده است; آیت الله مرعشى نجفى (ره)،در مقدمهاش بر صحیفه سجادیه ترجمه بلاغى، چنین نگاشته است:«فلسفه آنکه صحیفه را «کامله» نامیدهاند، بنابر آنچه من ازسید جمال الدین کوکبانى یمنى شنیدم، آن است که نزد «زیدیه»از صحیفه، نسخهاى هست ولى کامل نیست و در حدود نصف این صحیفهاست و از این جهت این صحیفه را کامله نامیدهاند.» یکى ازمحققان معاصر این نظر را نپذیرفته، چنین مورد نقد قرار دادهاست: «این تحلیل نه تنها کافى نیست، بلکه آن را درست نمىتوانشمرد; چه لفظ کامله در سند صحیفه از گفته متوکل بن هارون کهخود یحیى بن زید را دیده است، مشاهده مىشود و مىگوید: اخبرهانه من دعاء ابیه على بن الحسین من دعاء الصحیفه الکامله.» ونیز متوکل مىگوید: یحیى بن زید گفت: مىخواهى تو را صحیفهاى ازدعاى کامل بدهم؟ و مسلم است که در آن وقت صحیفهاى که امروز به نام صحیفه زیدیهمشهور است (طبق گفته کوکبانى)، وجود نداشته و بر فرض وجود،شکى نیست که متوکل از آن بىخبر بوده است تا چه رسد که از نقصآن مطلع باشد...». سپس این محقق چنین ابراز نظر مىکند: «... این مجموعه را از آن جهت کامله گفتهاند که دستورى کاملبراى درخواستحاجات بنده از خداى تعالى است. در بیشتر موارد ودر باره اغلب نیازمندیها; و چون چنین دعاها از ائمهمعصومین (علیهم السلام) با این ترتیب صدور نیافته، این ادعیه درمقابل دعاهاى ائمه دیگر به کامله ملقب شده است. واللهالعالم.»
این نظریه نیز قابل قبول نمىنماید; زیرا دعاهایى کهاز سایر ائمه علیهم السلام رسیده است نیز از چنین جامعیتىبرخوردار است. مثلا دعاى کمیل، دعاى سمات و سایر ادعیه که درکتابهاى ادعیه مثل مصباح کفعمى، مهج الدعوات ابن طاوس،عدة الداعى ابن فهدحلى و غیره آمده است. به نظر مىرسد قبل ازتدوین جوامع روایى اولیه شیعه، همزمان با اصول «اربعماه» وحتى قبل از آنها، در بین شیعه صحایفى از معروفیتبرخورداربوده است; مانند صحیفه فاطمه زهرا (س)، صحیفه على (ع) که به یکعدد هم منحصر نبوده است. این صحایف در دسترس عموم نبوده، گاهبرخى از روایات و مطالب آنها توسط برخى از ائمه (علیهم السلام)براى خواصى از اصحاب نقل مىشده است. اکنون نیز جز اینکه برخىاز مطالب آنها در جوامع روایى آمده، اطلاعى از آنها در دستنیست. اما دعاهاى صحیفه سجادیه به صورت کامل به دست افرادى ازغیر امامان معصوم (علیهم السلام) رسیده است. احتمالا به این سبباین صحیفه را کامله خواندهاند.
مستدرکات صحیفه:
دعاهاى امام سجاد (ع) به نیایشهاى موجود در صحیفه کامله سجادیهمنحصر نیست، بلکه به چندین برابر این دعاها مىرسد. تاکنونمستدرکات زیادى براى صحیفه کامله نوشته شده است که از اینقرار است: 1- صحیفه سجادیه که توسط شیخ محمدبن على الحرفوشى، که چهلسال قبل از شیخ حرعاملى وفات یافته، گردآورى شده است.
2- الصحیفه الثانیهالسجادیه، گردآورى شیخ محمدبن الحسن بنالحرالعاملى. محدث جزائرى در اول شرح ملحقات صحیفه چنین نوشتهاست: «ان الشیخ الحر لما جمع من ادعیه السجاد (ع) ما یقرب منالصحیفه سماه اخت القرآن.»
3- الصحیفه السجادیه الثالثه، گردآورى میرزا عبدالله افندىصاحب کتاب ریاض العلماء.
4- الصحیفهالسجادیه الرابعه، جمعآورى میرزاحسین نورى. در این مجموعه، غیر از دعاهاى موجود در صحیفههاى قبلى، هفتادو هفت دعاى دیگر گردآورى شده است.
5- الصحیفه السجادیه الخامسه. این مجموعه گردآورى سیدمحسن امین است و بیش از یکصد و هشتاد ودو دعا دارد. مولف در باره این اثر چنین توضیح داده است: «و استدرک فیها ما خلت عنه الصحیفه الکامله و مافات الثانیهو الثالثه و الرابعه.»
6- الصحیفه السجادیه السادسه، گردآورى شیخ محمد صالحمازندرانى.
آیت الله مرعشى نجفى (ره) در مقدمه خود بر صحیفه سجادیه ترجمهبلاغى، مستدرکات دیگرى نیز ذکر کرده است که جهت رعایت اختصاراز نام بردن آنها خود دارى مىشود.
او با «حبل» دعا مردم را با خدایشان مرتبط مىساخت و این«حبل» از چنان استحکام و عمقى برخوردار است که پس از گذشتقرنها، طراوت، اتقان و ژرفاى خود را از دست نداده است.
نوشته حاضر، بحثى کوتاه در باره «صحیفه سجادیه» آن حضرتاست. نمىتوان گفت همه دعاها و نیایشهاى امام به دست ما رسیدهاست; بلکه دعاهاى منسوب به آن حضرت قطرهاى از دریاى ژرفنیایشهاى او است. دلیل این سخن مستدرکات بسیار «صحیفه کاملهسجادیه» است.
به هر صورت، به قول شهید سید محمد باقر صدر (ره)، صحیفه سجادیه راباید به عنوان بزرگترین عمل اجتماعى زمان و موقعیت امام (ع)معرفى کرد. این کتاب یگانه میراث فرهنگ الهى، یک منبع بزرگمکتبى، یک مشعل هدایت ربانى و یک مدرسه اخلاق و تربیت اسلامىاست که با گذشت روزگاران پایدار مىماند. انسانیت پیوسته به آننیازمند است و هرچه گمراهىهاى شیطان و فریبندگى دنیا فزونترگردد، نیاز به آن بیشتر مىشود.
حکومتبنى امیه، به طور کامل امام را در عزلتسیاسى قرار دادهبود به نحوى که در تمام مدت عمر شریفش فقط یکبار از روىناچارى از پیشنهاد کارساز امام استقبال کردند و آن موقعى بودکه: «عبد الملک خلیفه اموى با پادشاه روم درگیرى پیدا کرد، وپادشاه روم... او را تهدید کرد که نقدینههاى آنان را براىتحقیر مسلمانان از کشور روم وارد کند و در مقابل آن، هرقراردادى که خواستبا آنها ببندد. در اینجا عبد الملک متحیر وبیچاره شد... لذا مسلمانان را دعوت به گردهمایى کرد و با آنهابه مشورت پرداخت. هیچ کدام نظرى که بتواند آن را به کارببندد، اظهار نکردند. در آنجا مردم به او گفتند: تو خود مىدانىراه فرار از این مشکل به دست چه شخصى است. فریاد برداشت: واىبر شما چه کسى این کار از او ساخته است؟ گفتند: بازمانده اهل بیت پیامبر (ص). گفت: راست گفتید. او براىرفع این مشکل به امام زین العابدین (ع) پناهنده شد. امام (ع)فرزند خود، محمد بن على الباقر (ع) را به شام گسیل داشت وتعلیمات لازم را به او داد. در آنجا امام باقر (ع) طرحى نو،براى تنظیم پول مسلمانان ارائه داد و کشور اسلامى را از موقعیتاستعمارى نجات داد.»
این قضیه نشان مىدهد که اگر موقعیتاجتماعى و سیاسى براى امام فراهم بود، تنها به دعا و مناجاتنمىپرداخت و از کان دانش و معرفت و تدبیر الهى خود امت اسلامىرا بهرهمند مىساخت. اما افسوس که حکام مستبد بنى امیه اینموقعیت را از امام سلب کردند و امت اسلامى را از خورشید وجودشمحروم ساختند.
صحیفه سجادیه چه کتابى است؟
از صحیفه سجادیه، که سند آن به امام زین العابدین (ع) منتهىمىشود، به «اخت القرآن» و «انجیل اهل البیت (علیهم السلام)»و«زبور آل محمد (ص)» و «صحیفه کامله» تعبیر شده است. علامهابن شهرآشوب، در کتاب معالم العلما در ذیل ترجمه متوکل ابنعمیر، با عنوان «زبور آل محمد (ص)» و در ذیل ترجمه یحیى ابنمحمد الحسینى الدلفى، با عنوان «انجیل اهل بیت» از آن یاد کردهاست.
ششمین تصنیفى که در اسلام صورت گرفته، صحیفه سجادیه است; زیراچنین نقل گردیده است: «الصحیح ان اول من صنف امیر المؤمنین ثم سلمان ثم ابوذر ثمالاصبغ بن نباتة ثم عبید الله بن ابى رافع ثم صنف الصحیفةالکاملة.» بدین سبب، علماى مسلمان اهتمام بسیار به این کتابداشته، شرحهاى زیادى برآن نوشتهاند. یکى از نویسندگان در کتابخود تعداد 68 شرح صحیفه را معرفى کرده است.
شیخ آقابزرگ نیز در کتاب الذریعه (ج 13، ص 345 به بعد) شروحصحیفه سجادیه را معرفى کرده است.
به هر حال صحیفه سجادیهاى که اکنون در دسترس ماست، پنجاه وچهار دعا دارد که دعاى اولش «فى التحمید لله عز و جل» و دعاىآخرش «دعاؤه فى استکشاف الهموم» است. متوکل بن هارون گفتهاست که «امام صادق (ع) هفتاد و پنج دعا به من املا فرمود.یازده باب آن از دستم رفت و شصت و چند باب آن را حفظ کردم...»
سید محسن امین (ره) مىگوید: صحیفه کامله 61 دعا دارد که درباره انواع خیر و عبادت و طلب سعادت است و کیفیت توجه بهپروردگار و طلب حوائج از او و چگونگى عمل کردن به قول خداوند«ادعونى استجب لکم» را مىآموزد.
سند صحیفه سجادیه
صحیفهاى که اکنون در دست ما استسندش به «بهاء الشرف» مىرسد.وى در سال 516 در ماه ربیع الاول این دعاها را به سندى که دراول صحیفه نقل شده، دریافت کرده است; البته صحیفه سالها قبلاز «بهاء الشرف» معروف بود. چنانکه نجاشى در ذیل ترجمه«متوکل بن عمیر بن المتوکل» نوشته است: «روى عن یحیى بن زید دعاء الصحیفه اخبرنا الحسین بن عبید اللهعن ابن اخى طاهر عن محمد بن مطهر عن ابیه عن عمیر بن المتوکلعن ابیه متوکل عن یحیى بن زید بالدعاء.» بىتردید نجاشى قبلاز «بهاء الشرف» مىزیست و در سال 450 ه . وفات یافت.
همچنین علامه مجلسى (ره) از نسخهاى از صحیفه یاد مىکند که بهسال 333 ق. مربوط است: «قد وجدت فى نسخة قدیمة من الصحیفة الکاملة... و کان تاریخکتابتها سنه ثلاث و ثلاثین و ثلاثماه...» شایان ذکر است کهصحیفه سجادیه به بررسى سندى نیاز ندارد، چون بسیارى از علماادعاى تواتر آن را کردهاند. از مطالعه اجازاتى که براى نقلصحیفه سجادیه به ثبت رسیده است، چنان بر مىآید که این کتاب بهبررسى سندى نیاز ندارد و متواتر است.
علامه مجلسى مىنویسد: «... و یرتقى الاسانید المذکوره هنا الى سته و خمسین الفاسنادا و مائه اسناد. » یکى از شارحان صحیفه نیز چنین نوشتهاست: «و لما کانت نسبه الصحیفه الشریفه الى صاحبها (ع) ثابتهبالاستفاضه التى کادت تبلغ حدالتواتر ...»
ناگفته نماند که اگر به سندى که در مقدمه صحیفه ذکر شده اکتفا کنیم، ازشرایط حجیت و اتقان برخوردار نیست; زیرا: اولا: از سیدنجم الدین بهاء الشرف، که در اول سند آمده است، درکتابهاى رجالى ذکرى به میان نیامده است. همچنین از «عکبرى»و «عبدالله بن عمربن الخطاب» نیز در کتابهاى رجالى یاد نشدهاست.
ثانیا: اگرچه در کتب رجالى از ابوالمفضل یاد شده است; امابیشتر او را تضعیف کردهاند. نجاشى درمورد وى مىگوید: «کانسافر فىطلب الحدیث عمره و کان فىاول امره ثبتا ثم خلط و رایتجل اصحابنا یغمزونه و یضعفونه.» ثالثا: در رجال نجاشى آمدهاست که «متوکل بن عمیر بن متوکل» صحیفه را از «یحیى بنزید» نقل کرده، در حالى که در مقدمه صحیفه مىخوانیم: عمیر ازپدرش «متوکل» نقل کرده است. و این متوکل توثیق نشده است.
رابعا: اخبار شیخ سعید ابو عبدالله... درسال پانصد و شانزدهبوده است و عبدالله بن عمر، که در سند آمده، صحیفه را در سالدویست و شصت و پنج (265) نقل کرده است. تنها سه راوى(ابومنصور عکبرى و ابوالمفضل و شریف ابو عبدالله) واسطه این دونفر شمرده مىشوند. بعید به نظر مىرسد که در فاصله زمانى بینشیخ سعید و عبدالله بن عمر (دویست و پنجاه و یک سال) فقط سهراوى واسطه قرارگیرند مگر اینکه گفته شود این سه راوى یکدیگررا ملاقات کرده باشند و... .
گوینده «حدثنا» در اول سند صحیفه چه کسى است؟
چنانکه مرحوم الهى قمشهاى در مقدمه ترجمه خود بر صحیفه آوردهو همچنین در ریاض السالکین دیده مىشود، در این مورد دو قولوجود دارد: 1- گوینده «حدثنا» شیخ جلیل القدر «على بن السکون» است.
وى از بزرگان علماى امامیه و مورد وثوق است. این قول منسوب بهشیخ بهایى (ره) است. (الذریعه الى تصانیف الشیعه، ج 15، ص 18)
2- گوینده «حدثنا» عمید الروساء هبة الله بن حامد است کهمتوفاى سال 609 ق. است. (سیدابوالفضل حسینى، تلخیص الریاض، ص9، پاورقى) صاحب ریاض السالکین این قول را پذیرفته ونوشتهاست: «... دل علیه ماوجد بخط المحقق الشهید (ره) على نسختهالمعارضه بنسخه ابن السکون المرقوم علیها بخط عمیدالروساءماصورته: قراها على السیدالاجل النقیب الاوحد العالم جلالالدینعماد الاسلام ابوجعفر القاسم بن الحسن بن محمد بن الحسن بن معیهادامالله تعالى علوه قرائه صحیحه مهذبه. و رویتها له عنالسید بهاءالشرف ابىالحسن محمد بن....» با همه اینها صحیفهسجادیه به بررسى سندى نیاز ندارد; زیرا: 1- علماى امامیه بر استفاضه و بلکه تواتر آن اتفاق نظردارند. چنانکه عالم بزرگوار الهى قمشهاى مىگوید: «... علماىبزرگ امامیه گویند: صدور صحیفه سجادیه از امام سجاد (ع) بهروایات مستفیضه بلکه قریب به تواتر است، هیچ شک و تردیدى دراین که کلام امام است نتوان کرد.» آیت الله العظمى مرعشىنجفى (ره) نزد زیدیه و اسماعیلیه نیز ادعاى تواتر کرده است. درهمین مورد، کلام علامه مجلسى و صاحب ریاض السالکین قبلا نقلگردید.
2- فصاحت و بلاغت صحیفه حاکى از آن است که نمىتواند کلام غیرمعصوم (ع) باشد. چنانکه «طنطاوى»، مفسر قرآن، وقتى آیت اللهالعظمى مرعشى نجفى (ره) صحیفه سجادیه را به عنوان هدیه برایشارسال مىکند، مىگوید: این کتاب را فوق کلام مخلوق و دون کلامخالق دیدم.
«قال سیدنا الاستاذ العلامه الکبرى و الایه العظمى النجفىالمرعشى: کتب الى العلامه الجوهرى الطنطاوى صاحب التفسیر المعروف وصولالصحیفه و شکرلى على هذه الهدیه السنیه و اطرى فى مدحها والثناء علیها الى ان قال: و من الشقاء انا الى الان لم نقف على هذا الاثر القیم الخالد منمواریث النبوه و اهل البیت و انى کلما تاملتها رایتها فوقکلام المخلوق و دون کلام الخالق... » شایان یادآورى است که پساز آن، طنطاوى از آیت الله العظمى مرعشى نجفى مىپرسد: آیاتاکنون کسى از علماى اسلام شرحى برآن (صحیفه سجادیه) نوشتهاست؟ آیت الله مرعشى مىنویسد: «شارحینى که مىدانستم نام بردمو کتاب ریاض السالکین تالیف سیدعلیخان را به ایشان تقدیمکردم. معظمله در جواب نوشت که من مصمم و آمادهام که بر اینصحیفه گرامى شرحى بنویسم.» همچنین سیدمحسن امین (ره) فصاحت وبلاغت و اسلوب این صحیفه را دلیلى بر صدور آن از امام معصوم (ع)دانسته و مىنویسد: «و بلاغه الفاظها و فصاحتها التى لاتبارى وعلو مضامینها و مافیها من انواع التذلل لله تعالى و الثناءعلیه والاسالیب العجیبه فى طلب عفوه و کرمه و التوسل الیه اقوىشاهد على صحه نسبتها و ان هذا الدر من ذلک البحر و هذا الجوهرمن ذلک المعدن و هذاالثمر من ذلک الشجر. » پس باید گفت صحیفهسجادیه هرگز به جرح و تعدیل روات نیازمند نیست، بلکه باتوجهبه انشاى کلام و فصاحت و اعجاز بیان، مىتوان گفت که کلام حضرتامام سجاد علیه صلوات الله است.
3- نکته دیگرى که بر صدور صحیفه دلالت مىکند، سندهاى متعدد واجازههاى گوناگون است. علامه مجلسى (ره) در باره طرق روایىصحیفه، مىگوید: «واعلم انها کثیره جدا بحیثیعسر الضبط و الاحاطه والاحصاء...» در صورت اجازهاى که «امیرماجد بن امیر جمالالدین محمد الحسینىالدشتکى» به «مولى محمد شفیع» داده است،سند متصل دیگرى وجود دارد که قابل توجه مىنماید: «انى ارویها عن والدى السید السند العلامه الثقه... جمالالدین محمدبن عبدالحسین الحسینى الدشتکى عن عمه السیدمعزالدین محمد ابن السید الفاضل... نظام الدین احمد... عنابیه السید نظام الدین احمد المذکور عن ابیه معزالدینابراهیم، عن ابیه سلام الله عن ابیه عماد الدین مسعود، عنابیه صدرالدین محمد، عن ابیه غیاث الدین منصور عن ابیهصدرالدین محمد عن ابیه ابراهیم عن ابیه محمد عن ابیه اسحاق عنابیه على عن ابیه عربشاه عن ابیه امیرانبه، عن ابیه امیرى،عن ابیه الحسن، عن ابیه الحسین، عن ابیه على، عن ابیه زید،عن ابیه على، عن ابیه محمد، عن ابیه على، عن ابیه جعفر، عنابیه احمد، عن ابیه جعفر، عن ابیه محمد، عن ابیه زید، عنابیه الامام على بن الحسین زین العابدین علیه و على آبائهالتحیه والسلام...».
ظاهرا «امیر ماجد» با بیست و نه واسطه سند خود را به امامزین العابدین (ع) رسانده است.
همچنین علامه مجلسى اجازههاى متعددى در مورد صحیفه در جلد 107بحار (ص 43 به بعد) نقل کرده است. یک مورد از این اجازهها کهقابل توجه است، اجازه روایتى است که پدر علامه مجلسى در رویااز امام زمان (عج) دریافت کرده است: «... و بعد فیقول افقر عبادالله الغنى، محمد تقى بن مجلسىالاصفهانى عفى عنهما بالنبى و آله: انى اروى الصحیفه الکاملهعن مولانا و مولى الانام سیدالساجدین على بن الحسین زینالعابدین مناوله عن صاحب الزمان و خلیفه الرحمان الحجهبنالحسن (ع) بین النوم و الیقظه و رایت کانى فى الجامع العتیقباصبهان و المهدى صلوات الله علیه قائم و سالت عنه مسائلاشکلت على فاجاب عنها، ثم سالت عنه (ع) کتابا اعمل علیه،فاحالنى بذلک الکتاب الى رجل صالح، فلما اخذت منه کانالصیحفه و ببرکه هذه الرویا انتشرت الصحیفه فى الافاق بعدماکان مطموس الاثر فىهذه البلاد.» با توجه به مجموع مطالبى کهگذشت، مىتوان اطمینان پیدا کرد که صحیفه از ناحیه امامسجاد (ع) صادر گردیده و تاکنون هیچ کس در این امر تشکیک نکردهاست.
چرا صحیفه کامله گفتهاند؟
دراین مورد، دو نظر ابراز شده است; آیت الله مرعشى نجفى (ره)،در مقدمهاش بر صحیفه سجادیه ترجمه بلاغى، چنین نگاشته است:«فلسفه آنکه صحیفه را «کامله» نامیدهاند، بنابر آنچه من ازسید جمال الدین کوکبانى یمنى شنیدم، آن است که نزد «زیدیه»از صحیفه، نسخهاى هست ولى کامل نیست و در حدود نصف این صحیفهاست و از این جهت این صحیفه را کامله نامیدهاند.» یکى ازمحققان معاصر این نظر را نپذیرفته، چنین مورد نقد قرار دادهاست: «این تحلیل نه تنها کافى نیست، بلکه آن را درست نمىتوانشمرد; چه لفظ کامله در سند صحیفه از گفته متوکل بن هارون کهخود یحیى بن زید را دیده است، مشاهده مىشود و مىگوید: اخبرهانه من دعاء ابیه على بن الحسین من دعاء الصحیفه الکامله.» ونیز متوکل مىگوید: یحیى بن زید گفت: مىخواهى تو را صحیفهاى ازدعاى کامل بدهم؟ و مسلم است که در آن وقت صحیفهاى که امروز به نام صحیفه زیدیهمشهور است (طبق گفته کوکبانى)، وجود نداشته و بر فرض وجود،شکى نیست که متوکل از آن بىخبر بوده است تا چه رسد که از نقصآن مطلع باشد...». سپس این محقق چنین ابراز نظر مىکند: «... این مجموعه را از آن جهت کامله گفتهاند که دستورى کاملبراى درخواستحاجات بنده از خداى تعالى است. در بیشتر موارد ودر باره اغلب نیازمندیها; و چون چنین دعاها از ائمهمعصومین (علیهم السلام) با این ترتیب صدور نیافته، این ادعیه درمقابل دعاهاى ائمه دیگر به کامله ملقب شده است. واللهالعالم.»
این نظریه نیز قابل قبول نمىنماید; زیرا دعاهایى کهاز سایر ائمه علیهم السلام رسیده است نیز از چنین جامعیتىبرخوردار است. مثلا دعاى کمیل، دعاى سمات و سایر ادعیه که درکتابهاى ادعیه مثل مصباح کفعمى، مهج الدعوات ابن طاوس،عدة الداعى ابن فهدحلى و غیره آمده است. به نظر مىرسد قبل ازتدوین جوامع روایى اولیه شیعه، همزمان با اصول «اربعماه» وحتى قبل از آنها، در بین شیعه صحایفى از معروفیتبرخورداربوده است; مانند صحیفه فاطمه زهرا (س)، صحیفه على (ع) که به یکعدد هم منحصر نبوده است. این صحایف در دسترس عموم نبوده، گاهبرخى از روایات و مطالب آنها توسط برخى از ائمه (علیهم السلام)براى خواصى از اصحاب نقل مىشده است. اکنون نیز جز اینکه برخىاز مطالب آنها در جوامع روایى آمده، اطلاعى از آنها در دستنیست. اما دعاهاى صحیفه سجادیه به صورت کامل به دست افرادى ازغیر امامان معصوم (علیهم السلام) رسیده است. احتمالا به این سبباین صحیفه را کامله خواندهاند.
مستدرکات صحیفه:
دعاهاى امام سجاد (ع) به نیایشهاى موجود در صحیفه کامله سجادیهمنحصر نیست، بلکه به چندین برابر این دعاها مىرسد. تاکنونمستدرکات زیادى براى صحیفه کامله نوشته شده است که از اینقرار است: 1- صحیفه سجادیه که توسط شیخ محمدبن على الحرفوشى، که چهلسال قبل از شیخ حرعاملى وفات یافته، گردآورى شده است.
2- الصحیفه الثانیهالسجادیه، گردآورى شیخ محمدبن الحسن بنالحرالعاملى. محدث جزائرى در اول شرح ملحقات صحیفه چنین نوشتهاست: «ان الشیخ الحر لما جمع من ادعیه السجاد (ع) ما یقرب منالصحیفه سماه اخت القرآن.»
3- الصحیفه السجادیه الثالثه، گردآورى میرزا عبدالله افندىصاحب کتاب ریاض العلماء.
4- الصحیفهالسجادیه الرابعه، جمعآورى میرزاحسین نورى. در این مجموعه، غیر از دعاهاى موجود در صحیفههاى قبلى، هفتادو هفت دعاى دیگر گردآورى شده است.
5- الصحیفه السجادیه الخامسه. این مجموعه گردآورى سیدمحسن امین است و بیش از یکصد و هشتاد ودو دعا دارد. مولف در باره این اثر چنین توضیح داده است: «و استدرک فیها ما خلت عنه الصحیفه الکامله و مافات الثانیهو الثالثه و الرابعه.»
6- الصحیفه السجادیه السادسه، گردآورى شیخ محمد صالحمازندرانى.
آیت الله مرعشى نجفى (ره) در مقدمه خود بر صحیفه سجادیه ترجمهبلاغى، مستدرکات دیگرى نیز ذکر کرده است که جهت رعایت اختصاراز نام بردن آنها خود دارى مىشود.