چکیده

براساس برنامه پنجم، آموزشکده های فنی وحرفه ای از آموزش و پرورش منتزع و از 1390 مطابق قانون بودجه در «دانشگاه فنی وحرفه ای» سازماندهی شدند. در برنامه ششم مجدداً انتزاع این آموزشکده ها و الحاق آنها به وزارت علوم در مجلس شورای اسلامی تصویب شد. در این مقاله، به روش کیفی در دو گام مرور روایتی و تحلیل تماتیک سه مرحله ای ولکات (2008) وضعیت آموزش عالی فنی وحرفه ای با تأکید بر دانشگاه فنی وحرفه ای مطالعه شده است. با قوانین، حمایت ها و روندهای موجود، نهاد اصلی متولی این آموزش ها در بلندمدت به «نسخه ضعیف شده» دانشگاه های صنعتی تبدیل شده و از تحقق رسالت کانونی خود در تربیت نیروی انسانی ماهرِ اشتغال پذیر و کارآفرین، باز خواهد ماند. در چنین سناریویی، نقش این آموزش ها در افزایش بهره وری ملی، کاهش نابرابری ها و توسعه پایدار، به نحو احسن ایفا نخواهد شد. مداخله مسئولانه دولت برای رفع چالش های این آموزش ها به طور عام و چالش های دانشگاه و آموزشکده های فنی وحرفه ای به طور خاص، ضروری است. عدم حساسیت دولت به چالش ها و الزامات آموزش عالی فنی وحرفه ای، خسارت ناخواسته ای به تربیت نیروی انسانی ماهر، طبقه متوسط و ایجاد نشاط و امید، وارد می کند. با سیاستگذاری مناسب می توان آموزش عالی فنی وحرفه ای را به مسیر صحیح هدایت و آینده مطلوبی برای این نوع آموزش ها و جوانان کارجو بجای میزجو، تضمین کرد.

تبلیغات