جایگاه مقام سلطان در اندیشه عرفانی انسان کامل سید علی همدانی
آرشیو
چکیده
عرفای مسلمان در قرن هشتم، در طرح اندیشه سیاسی خود، تحت تاثیر اندیشه ی عرفانی «انسان کامل» ابن عربی قرار گرفتند. میرسیدعلی همدانی از این دسته عرفای مسلمان است که معتقد به حکومت انسانهای کامل است. حکومتی که از سوی انبیا و اولیای الهی شکل گرفته و دین و سیاست توامان در مقام آنها بوده است. هر چند استقرار چنین حکومتی آرمان اوست؛ اما او در قرن هشتم هجری با حکومت سلاطین مسلمان عصر خود مواجه است (تیمور در ایران و حکام مسلمان نواحی کشمیر). او به ناچار حکومت آنها را مشروع دانسته و سلطان را در جایگاه انسان کامل قرار داده و وی را ملزم به رعایت ویژگیهای نیک و اخلاقی انسان کامل در امر حکومت داری می نماید. این که همدانی در نبود انبیا و اولیای الهی به عنوان انسان کامل، چگونه به سلاطین همچنین جایگاهی می دهد، مساله تحقیق حاضر است. هدف او رعایت اخلاق سیاسی برگرفته از انسان کامل در رفتار سلاطین بوده تا در غیاب انسان کامل، نمودی از رفتار آنها را در وجود حاکمان وقت پیاده سازد. بدین شکل تعامل و ارتباط نزدیک بین اندیشه ی عرفانی با اندیشه سیاسی ایجاد کرده است. این پژوهش با بهره گیری از منابع تاریخی و به روش تحلیلی و توصیفی به تبیین موضوع پرداخته و اندیشه سیاسی سیدعلی همدانی در استقرار مطلوب ترین حکومت ها در جهان اسلام را بیان کرده است.Sultan’s Status in Sayyid Ali Hamadani’s Mystical Ideas Regarding the Complete
In the 8th century AH, Muslim mystics became influenced by Ibn Arabi’s mystical ideas of the complete human being in presenting their political ideas. Mir Sayyid Ali Hamadani is one of such Muslim mystics who believed in the governance of complete human beings; this form of governance had been established by prophets and divine entities who had religious and political authority simultaneously. Although the establishment of this form of government if Hamadani’s ideal, he was faced by the Muslim sultans of his era in the 8th century AH (Tamerlane in Iran and Muslim rulers of Kashmir regions). Thus, he was forced to consider their rule legitimate, and put the sultan in the status of a complete human being and charge him with the duty of observing a complete human’s good and ethical deeds in ruling. The current study focuses on the question that why in the absence of prophets and divine entities as complete humans, Hamadani gives such status to sultans. His goal was the observance of political ethics taken from a complete human in sultans’ behavior so that in the absence of a complete humans, a representation of their behavior is transferred to the rulers of his time. The current study has attempted to investigate this topic through making use of historical sources and applying analytical and descriptive methodologies, and has explained Sayyid Ali Hamadani’s political ideas in the establishment of the most appropriate forms of government in the Islamic world.