قاعده فقهی مصلحت در قوانین و مقررات فرزندخواندگی و کودکان بی سرپرست (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
فقه اسلامی نسبت به کودکان بی سرپرست یا بدسرپرست بی تفاوت نبوده و تصدی امور آنان را به عنوان واجبی کفایی بر عهده اقربای اطفال، حاکم و مسلمانان گذارده و از تسری احکام مترتب بر رابطه طبیعی والدین و فرزندان به فرزندخوانده نهی نموده است و چالش های آن در قوانین مربوطه در کشورهای اسلامی بی اثر نبوده است. باید دید که راه برون رفت از این مشکل در فقه اسلامی چیست؟ این مقاله با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و به شیوه توصیفی تحلیلی تدوین شده و با تمسک به قاعده فقهی مصلحت، ضمن نقادی قوانین موضوعه ایران، این چالش را واکاوی و راهکارها را بیان نموده است. یافته های این مقاله به استناد مبانی قرآنی و روایی، پذیرش مشروط و محدود فرزندخواندگی در فقه اسلامی با استفاده از عنصر مصلحت به عنوان پشتوانه احکام شرعی و فلسفه جعل احکام در تمام تصمیماتی است که ولیّ او اعم از حاکم یا پدرخوانده اتخاذ می کند. همچنین حفظ نسب حقیقی کودک، لزوم انفاق و حضانت در راستای حفظ حیات او و حفظ حقوق مالی کودک (ارث) و رعایت محرمیت شرعی در خانواده نیز مورد تأکید قرار گرفته و در موارد متعدد با هدف رشد و تعالی کودکان بدسرپرست علاوه بر کودکان بی سرپرست، اخذ تصمیم منوط به رعایت مصلحت گردیده است.The Jurisprudential Rule of Expediency in the Laws and Regulations of Adoption and Children Without Guardians
Islamic jurisprudence is not indifferent to children without guardians or bad parenting children (children without adequate parental care) and has placed their affairs as a collective duty (an act which is rested on Muslims till it is done by some of them alternatively) to the direct affinity of children, judge and Muslims, and has prevented the expansion of the rulings on the natural relationship between parents and adopted children, and its challenges have not been ineffective in the relevant laws in Islamic countries. It is important to notice what is the way out of this problem in Islamic jurisprudence? This article has been compiled using library studies and descriptive-analytical method and has studied this challenge while criticizing Iran’s statute laws by adhering to the jurisprudential Rule of Expediency and expressed the solutions. The findings of this article based on Quranic and narrative principles, conditional and limited adoption in Islamic jurisprudence using the element of expediency as the basis of Sharia rulings and the philosophy of the enactment of rules are in all decisions that his/her guardians, whether judge or godfather make and preserving the child’s true lineage, the necessity of alimony and custody in order to preserve his life and preserve the child’s financial rights (inheritance) and observe the religious blood relations within the prohibited degrees of marriage in the family are also emphasized and the decision is subject to the observance of expediency with the aim of the growth and excellence of bad parenting children in addition to children without guardians in many cases.