آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۴

چکیده

در فقه اسلامی یکی از شروط اعمال مجازات قصاص، تساوی جانی و مجنی علیه در دین است. در فقه امامیه دو دیدگاه کلی در این زمینه وجود دارد؛ اکثر فقهای امامیه معتقد به عدم قصاص مسلمان در برابر قتل اهل ذمه هستند. براین اساس مطابق رأی مشهور فقهای امامیه، مسلمان در صورت قتل اهل ذمه، قصاص نمی شود مگر آنکه به کشتن آنها عادت پیدا کرده باشد که در این صورت به مجازات مرگ محکوم خواهد شد. در مقابل این دیدگاه، نظریه قصاص مسلمان در برابر قتل اهل ذمه متعلق به شیخ صدوق است که مطلقا معتقد به جواز قصاص مسلمان در برابر کفار ذمی است. طرفداران هر دیدگاه برای اثبات نظریه خود به ادله ای همچون کتاب، سنت و اجماع استناد کرده اند اما دلیلی که بیشترین بحث و اختلاف را در این زمینه برانگیخته، وجود روایات متعارض در این موضوع است. دسته ای از روایات بر عدم قصاص مسلمان در برابر ذمی مگر در حالت عادت وی به قتل اهل ذمه دلالت داشته و دسته ی دیگر بر قتل مسلمان در برابر ذمی بطور مطلق دلالت دارد. در این نوشتار ضمن پرداختن به دیگر ادله، بررسی سندی و محتوایی روایات متعارض صورت گرفته و نهایتا دسته دوم روایات که مورد تایید شیخ صدوق (ره) نیز بوده، مورد قبول قرار گرفته است.

Jurisprudential analysis of the Qisas sentence for Muslims owing to murder of Dhimma citizens in the Islamic society

In Islamic jurisprudence, one of the conditions for the Qisas sentence is the equality of criminal and victim in religion. In Imami jurisprudence, there are two general views in this field; Most Imami jurists believe in the non-retaliation of Muslims for murder of Dhimma. Therefore, according to the well-known opinion of the Imami jurists, a Muslim will not be sentenced to Qisas for murder of Dhimma, Unless he/she has a habit of doing this, in which case he/she will be sentenced to death. In contrast to this view, there is the theory of Sheikh Sadouq, who believes that the Qisas sentence for Muslims owing to murder of Dhimma is permissible. Proponents of each point of view have cited evidence such as the book (Qur'an), Sunnah (tradition ), and consensus to prove their theory, but the reason that has provoked the most discussion and disagreement in this field is the existence of conflicting narrations on this issue. In this article, while dealing with other evidences, the document and content of conflicting narrations have been examined and finally the second category of narrations which was also approved by Sheikh Sadouq has been accepted

تبلیغات