روابط دختران و پسران از نگاه قرآن و روایات
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
روابط دختران و پسران از نگاه قرآن و روایات مرکز فرهنگ و معارف قرآن مقدمه روابط پسران و دختران جوان، در کشور ما به عنوان یک معضل اجتماعى مطرح است لذا بر اولیاى خانه و مدرسه و به تبع آنها مسئولین فرهنگى و اجتماعى لازم است این مسأله را به طور علمى بررسى نمایند و از هر گونه تصمیم احساسى خوددارى نموده و با شناخت کامل آسیبها، زمینهها و راهکارهاى علمى و تخصصى با این انحراف برخورد نمایند زیرا به حکم «ولا تَقفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ»(1) باید از پیروى هر چیزى که بدان علم نداریم پرهیز کنیم. در هر اعتقاد یا عملى که تحصیل علم ممکن است، پیروى از غیر علم حرام است و زمانى اقدام و ارتکاب عملى جایز است که دلیل علمى آن را تجویز نماید.(2) براى بررسى این معضل با سؤالهایى روبرو هستیم: 1- چه نوع روابطى، معضل اجتماعى به شمار مىرود؟
2- چه آسیبهایى در این زمینه جوانان ما را تهدید مىکند؟ 3- زمینههاى این روابط آسیبزا چیست؟ 4- چه راهکارهایى براى پیشگیرى و هدایت صحیح وجود دارد؟ روابط آسیبزا ارتباط و برخورد پسران و دختران، امرى اجتنابناپذیر است زیرا بدیهى است که در جامعه، کوچه و خیابان، هنگام خرید و هنگام معاشرتها و... نمىشود دیوار و حائلى بین دو جنس کشید. هنگامى که از روابط دختران و پسران به عنوان معضل اجتماعى و آسیبزا یاد مىشود، منظور روابط پنهانى، غیر عادى و ناپختهاى است که به دور از هرگونه شناخت کافى بوده و به صورت هیجانى، تخیلات و رؤیاهاى غیرواقعى صورت مىگیرد. دختران و پسرانى که به منظور جلب توجه جنس مخالف و با هدف دوستیابى از بین آنان، ساعتها در خیابانها و اماکن عمومى از گوشهاى به گوشه دیگر مىروند و بدون اینکه به روشنى بدانند به دنبال چه چیزى هستند، وقت و انرژى خود را تلف مىکنند. گاهى اوقات افرادى مانند خود را مىیابند و روابط نامتعادلى برقرار مىکنند، لکن در نهایت با احساس سرخوردگى و بیهودگى و نیز احساس بیزارى از خود به خانه باز مىگردند.
تعالیم انسانساز اسلام، این نوع روابط را نهى مىکند نه اینکه زنان و دختران را از جامعه طرد نماید و از هر نوع حضور و فعالیتهاى آنان و برخورد و ارتباط زنان و مردان جلوگیرى کند. اسلام، حفظ حریم میان زن و مرد، عفت و حیاء را مورد تأکید قرار مىدهد. قرآن کریم یک نمونه از روابط سالم را بیان مىکند؛ دختران حضرت شعیب براى سیراب کردن گوسفندان صبر کردند تا مردان از سیراب کردن گوسفندانشان فارغ شوند و به کنارى بروند.(3) و هنگامى که یکى از دختران شعیب از طرف پدر مأمور شد تا حضرت موسى را به خانه دعوت کند با کمال وقار و حیاء با موسى سخن گفت(4) و حضرت موسى نیز بعد از قبول دعوت به دختر شعیب فرمود: راه را به من نشان بده و خودت پشت سر من بیا. براى اینکه ما دودمان یعقوب به زنان نگاه نمىکنیم.(5) این الگوى شایسته به ما نشان مىدهد که مىشود زنان و مردان در جامعه با یکدیگر برخورد و تعامل داشته باشند و در عین حال حریم یکدیگر، حیاء و عفت خود را نیز حفظ کنند. آسیبشناسى الف - آسیب روانى: فقدان حریم میان زن و مرد و آزادى معاشرتهاى بىبند و بار، هیجانها و التهابهاى جنسى را فزونى مىبخشد. غریزه جنسى، غریزهاى نیرومند، عمیق و دریاصفت است، هر چه بیشتر اطاعت شود، سرکشتر مىگردد؛ همچون آتشى که هر چه به آن بیشتر خوراک بدهند شعلهورتر مىشود.(6) روح بشر فوقالعاده تحریکپذیر است، اشتباه است که گمان کنیم تحریکپذیرى روح بشر محدود به حد خاصى است و از آن پس آرام مىگیرد. هیچ مردى از تصاحب زیبارویان و هیچ زنى از متوجه کردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالأخره دلى از هوس سیر نمىشود. از طرفى تقاضاى نامحدود خواه ناخواه انجام نشدنى است و همیشه مقرون است با نوعى احساس محرومیت، دست نیافتن به آرزوها به نوبه خود منجر به اختلالات روحى و بیمارىهاى روانى مىگردد.(7) حال اگر در سطح جامعه، جاذبههاى جنسى رواج یابد و دختر و پسر روابطى آزاد داشته باشند، جلوهگرىهاى موجود در برخورد و حالات دختران موجب جلب توجه پسران شده، انحراف اذهان و آشفتگى فکر و دل آنها را در پى دارد. البته خود دختران نیز ضربهپذیر هستند زیرا چه بسیار دخترانى که سبب شوق دستیابى به نشانههاى مقبول زیبایى و زنانگى به اختلالات روانى دچار مىشوند.(8)
از طرف دیگر اگر در کوچه و خیابان، دلبرى مرسوم گردد و جلوهگرى، هنر دختران محسوب شود و در روابط دختر و پسر تجاذب و دلبندى به میان آید، دخترانى که از زیبایى لازم برخوردار نیستند، در فشار و استرس قرار مىگیرند و همیشه احساس کمبود و حقارت مىنمایند و لطمههاى جدى بر روح و روان آنان وارد مىسازد. آفت دیگر این است که افراد در این نوع روابط که معمولاً ناپایدار بوده و براساس سودجویى است نه تعهد، به شکست در عشق منتهى مىشوند. و در نتیجه روح لطیف و با نشاط آنها گرفتار افسردگى مىشود. ویل دورانت مىگوید: «زنى که عاشق شد و معشوق خود را از دست داد، ممکن است این گمشده برایش جبرانناپذیر باشد. او روح خود را به تصویر خاصى پیوسته است و هر جا برود خاطراتش او را دنبال خواهند کرد.»(9) عشق بازىهاى خیابانى قبل از ازدواج، آسیب دیگرى نیز دارد و آن این است که دائماً از فاش شدن روابط گذشته و تأثیر آن بر زندگى آینده دچار تشویش خاطر و نگرانى هستند و این نگرانى اثر مخربى بر بهداشت روانى انسان مىگذارد. ب - آسیب اجتماعى: آنچه موجب فلج کردن نیروى اجتماعى است، آلوده کردن محیط کار به لذت جویىهاى شهوانى است.(10) زیرا از طرفى شخصیت و کرامت زن را در حد یک کالا براى کامجویى مردان تنزل مىدهد و امنیت روانى لازم را براى فعالیت اجتماعى او از بین مىبرد، و از طرف دیگر مردان، تمرکز حواس و دقت کافى را براى کارهاى خود ندارند. هر چه روابط دختر و پسر ضابطهمندتر شود و جامعه از تحریکات شهوانى و جلوهگرىهاى جنسى دور گردد، اجتماع سالمتر خواهد شد و افراد جامعه بهتر به کار خود رسیدگى کرده، جوانان در محیط کار، درس و دانشگاه راحتتر خواهند بود و به پیشرفتهاى بیشترى خواهند رسید. ج - آسیب خانوادگى: معاشرتهاى آزاد و بى حد و مرز در برخى خانوادهها زمینه بىبند و بارى پسران و دختران را فراهم ساخته و ازدواج را به صورت یک وظیفه، تکلیف و محدودیت در آورده است. تفاوت جامعهاى که روابط جنسى را به محیط خانوادگى و کادر ازدواج قانونى محدود مىکند با اجتماعى که روابط آزاد در آن اجازه داده مىشود این است که ازدواج در اجتماع اول، پایان انتظار و محرومیت و در اجتماع دوم، آغاز محرومیت و محدودیت است. در سیستم روابط آزاد جنسى، پیمان ازدواج به دوران آزادى دختر و پسر خاتمه مىدهد و آنها را ملزم مىسازد که به یکدیگر وفادار باشند و در سیستم اسلامى به محرومیت و انتظار آنان پایان مىبخشد.(11)
اختصاص یافتن استمتاعات و التذاذهاى جنسى به نهان خانه زناشویى و محیط خانواده و در کادر ازدواج، پیوند زن و شوهرى را محکم مىسازد و موجب اتصال بیشتر زوجین به یکدیگر مىشود. پس آسیب اول، بىرغبتى به ازدواج و تشکیل خانواده است. آسیب دیگر همان است که ویل دورانت مىگوید: «مرد، نگران و مضطرب است که مبادا کسى پیش از او زنش را تصرف کرده باشد.»(12) پسرى که قبل از ازدواج با افراد زیادى ارتباط داشته است به هنگام ازدواج به هر دخترى که نظر کند، مىپندارد او نیز با پسرهاى متعددى ارتباط داشته و پاک و عفیف نیست و در نتیجه روح بى اعتمادى و سوء ظن در جامعه اوج مىگیرد و این همان چیزى است که قرآن کریم از آن نهى فرموده است «یا اَیُّهَا الَّذینَ ءامَنُوا اجتَنِبوا کَثیرًا مِنَ الظَّنِّ اِنَّ بَعضَ الظَّنِّ اِثمٌ ولا تَجَسَّسوا ولا یَغتَب بَّعضُکُم بَعضًا اَیُحِبُّ اَحَدُکُم اَن یَأکُلَ لَحمَ اَخیهِ مَیتًا فَکَرِهتُموهُ واتَّقوا اللَّهَ اِنَّ اللَّهَ تَوّابٌ رَحیم»(13) بنابراین روابط آزاد زمینهساز بسیارى از سوءظنها است. نکته دیگرى که در جوامع آزاد و مختلط، خانوادهها را تهدید مىکند این است که زن و مرد، همواره در حال مقایسهاند، مقایسه آنچه دارند با آنچه ندارند و آنچه ریشه خانواده را مىسوزاند این است که این مقایسهها آتش هوس را در زن و شوهر و مخصوصاً در وجود شوهر دامن مىزند.(14)
زمینهها و راهکارها ما در این قسمت به عوامل ایجاد کننده این روابط و راههاى پیشگیرى آن مىپردازیم و چون هر زمینه، راهکار مخصوص به خود را دارد، براى حفظ پیوستگى و انسجام مطلب در ذیل هر یک از زمینهها، راهکار آن را نیز ذکر مىکنیم. 1- نگاه یکى از زمینههاى ایجاد روابط ناسالم نگاه مسموم است. براى انسانى که حب شهوات براى او زینت داده شده است(15) یک نگاه کافى است تا او را از خود بى خود کند و متحول سازد. نگاه، تیرى است از تیرهاى شیطان چه بسا نگاهى که حسرتهاى طولانى را در پى دارد.(16) لذا حضرت على(ع)مىفرماید: «دیدهها شکارگاههاى شیطانند»(17) بعضى «نگاهها»، ویروس «گناه» منتشر مىکنند پس فاصله چندانى بین نگاه و گناه نیست. کنار هر گناه دو فرمان است: شیطان مىگوید: «چشم بدوز» خداى رحمان مىگوید: «چشم و دیده فرو بند» تنها راهکار آسودگى دل و برچیدن این زمینه همان است که قرآن کریم مىفرماید: مؤمنان نگاه خود را از نامحرم بگردانند. «قُل لِلمُؤمِنینَ یَغُضّوا مِن اَبصرِهِم»(18) و در روایات نیز آمده است که کسى که چشم خود را فرو بندد دل را آسوده کند.(19) از پشت به زنان نامحرم نگاه نیفکنید.(20) از رو به رو به زن نامحرم خیره نشوید.(21) و اگر به طور اتفاقى نگاه به نامحرم افتاد چشم را بگردانید.(22)
و بار دیگر نگاه خود را به وى نیفکنید.(23) حفظ نگاه مخصوص مردان نیست؛ زلیخا اسیر نگاه شده بود و زنان مصر با دیدن یوسف دست خود را بریدند.(24) لذا قرآن کریم به زنان مؤمن نیز دستور مىدهد که چشم را از نگاه به مردان اجنبى فرو بندند.(25) لذا هنگامى که مردى نابینا خدمت رسول خدا(ص) آمد، آن حضرت از همسران خود خواست که جلسه را ترک کنند و پشت پرده قرار بگیرند. آنان با تعجب گفتند: «وى کور است.» حضرت فرمود: «شما که کور نیستید و او را مىبینید.»(26) و الگوى زنان عالم حضرت زهرا(س) فرمودند: «خیر زن در آن است که نه او مردى را ببیند و نه مردى او را ببیند.»(27) زدست دیده و دل هر دو فریاد که هر چه دیده بیند دل کند یاد بسازم خنجرى نیشش زفولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد(28) 2- خودآرایى و خودنمایى یکى دیگر از علل گرایش جوانان به جنس مخالف، خودآرایى و خودنمایى است. خودآرایى ناپسند نیست بلکه خودآرایى به قصد خودنمایى در برابر نامحرم ناپسند است زیرا زمینه فساد جوانان است. جوان در این سن، در برابر هزارها محرک که قبلاً آنها را حس نمىکرد، حساس مىگردد. بعضى از صداها این حساسیت را بر مىانگیزد... بعضى از حرکات این حساسیت را نیرو مىدهد، بعضى از مناظر در جلب آن بیش از همه مؤثر است، رنگها در فصل عشق غوغایى بر پا مىکند و رنگ سرخ منادى تملک و تصرف است»(29) اگر جوان در معرض این همه محرکهاى قوى قرار بگیرد، دریاى شهوت او طوفانى مىشود و «غریزه جنسى، مخصوصاً در پسران، تا سر حد وجدان نفوذ کرده و تحریکات شهوانى همچون تصادم امواج به ساحل، شروع به مبارزه مىنماید.»(30) قرآن کریم براى برچیدن این زمینه فساد به زنان مؤمن دستور مىدهد که در خانههاى خود بنشینند و مانند زنان جاهلیت نخست، خودنمایى نکنند.(31) زینت و آرایش خود را جز آنچه قهراً ظاهر مىشود بر بیگانه آشکار نسازند و باید سینه و دوش خود را با مقنعه بپوشانند.(32) منظور از «زینت زنان» مواضع زینت است زیرا اظهار خود زینت از قبیل گوشواره و دست بند حرام نیست پس مراد از اظهار زینت، اظهار محل آنهاست.(33) زنان مؤمن نباید پاى خویش را به زمین بکوبند تا آنچه از زینتشان که پنهان است ظاهر شود.(34) طبیعى است که جوان جذب مىشود. جوانى از انصار رسول خدا(ص) در کوچههاى مدینه زنى را دید - در آن زمان، زنان مقنعه را پشت گوش مىانداختند - وقتى زن از او گذشت، او را تعقیب کرد و از پشت او را مىنگریست تا داخل کوچه تنگى شد و در آنجا استخوان یا شیشهاى که در دیوار بود، به صورت مرد برخورد کرده آن را شکافت، همین که زن از نظرش غایب شد تازه متوجه گردید که خون به سینه و لباسش مىریزد، با خود گفت:
نزد رسول خدا مىروم و جریان را به او خبر مىدهم. رسول خدا از او پرسید چه شده است؟ جوان جریان را عرض کرد. سپس جبرئیل نازل شد و حفظ حجاب و زینت را بر زنان مسلمان واجب نمود تا مردان مسلمان حفظ شوند.(35) 3- طنازى در سخن یعنى زنان در برابر مردان آهنگ سخن گفتن را نازک و لطیف کنند، تا دل او را دچار ریبه و خیالهاى شیطانى نموده شهوتش را برانگیزانند و در نتیجه آن مردى که در دل بیمار است به طمع بیفتد و منظور از بیمارى دل نداشتن نیروى ایمان است، آن نیرویى که آدمى را از میل به سوى شهوات باز مىدارد.(36) قرآن کریم براى جلوگیرى از روابط ناسالم میان زنان و مردان مىفرماید: «نازک و نرم با مردان سخن مگوئید مبادا آنکه دلش بیمار است به طمع افتد بلکه درست و نیکو سخن بگویید.»(37) یعنى سخن معمولى و مستقیم بگویید، سخنى که شرع و عرف اسلامى (نه هر عرفى) آن را بپسندد و آن سخنى است که تنها مدلول خود را برساند، نه اینکه کرشمه و ناز را بر آن اضافه کنى، تا شنونده علاوه بر درک مدلول کلام، دچار ریبه هم بشود.(38) تأثیر کلام به قدرى است که مولاى متقیان از سلام کردن به زنان جوان خوددارى مىکند و مىفرماید: «مىترسم از این که صداى آنها مرا خوش آید و از اجرم کاسته شود.»(39) 4- تأخیر در ازدواج زن و مردم مکمل نیازهاى روحى و روانى یکدیگرند و هر یک بدون دیگرى احساس فقر و نیاز مىنماید. زن به دنبال تقدیس از جانب مرد و در آرزوى این است که تنها ملکه کاخ عشق و محبتش باشد.(40) و به قول ویل دورانت: زن فقط وقتى زنده است که معشوق باشد و توجه کردن به او مایه حیات اوست.(41) و مرد نیازمند کسى است که قلبش براى او بتپد و با گرمى نگاه و کلام پرمهرش، او را در مواجهه با ناملایمات زندگى امید بخشد و خلاصه اینکه «هر یک از ما، در جدایى فقط نیمهاى از انسان است و همیشه نگران آن نیم دیگر است»(42) و این نگرانى به آرامش تبدیل نمىشود مگر از طریق آن یگانه راهى که خداوند متعال ترسیم نموده و آسایش انسان را در آن قرار داده است.(43) «ومِن ءایتِهِ اَن خَلَقَ لَکُم مِناَنفُسِکُم اَزوجًا لِتَسکُنوا اِلَیها وجَعَلَ بَینَکُم مَوَدَّةً ورَحمَةً اِنَّ فى ذلِکَ لَأیتٍ لِقَومٍ یَتَفَکَّرون»(44) تا زمانىکه دختر و پسر جوان این نیاز فطرى را از راه ازدواج تأمین نکرده و به آرامش روانى نرسیده باشند در معرض خطر هستند لذا رسول خدا(ص) فرمود: آن کس که ازدواج کند نیمى از دینش را حفظ کرده است.»(45) 5 - بستر اجتماعى یک عامل بسیار مهم در ایجاد چنین روابطى، وجود زمینهاى اجتماعى و گاه پنهان در میان جوانان است. اگر در جامعه جوان چنین افکارى رایج شود که داشتن دوست پسر و یا دوست دختر، نشانه قدرت و جاذبه اجتماعى است و یا این اندیشه که داشتن چنین روابط، نشانه بزرگ شدن است و یا پیدا کردن دوست براى یکدیگر را بخشى از پیمان دوستى به شمار آورند، روز به روز بر میزان این روابط افزوده خواهد شد. براى رهایى از این زمینه فساد راهکارهایى وجود دارد که عبارتند از:
الف - اصلاح فرهنگ جامعه: اگر چنین افکارى در جامعه رسوخ کرده باشد بر مسئولین فرهنگى جامعه واجب است که تمام امکانات و تلاش خود را در اصلاح فرهنگ جامعه به کار بگیرند زیرا تا فرهنگسازى درست صورت نگیرد خورده کارها نتیجه مطلوب را به همراه نخواهد داشت. ب - دقت در انتخاب همنشین: باید راههاى صحیح دوستیابى را آموزش داد تا جوانان با دید باز و اندیشمندانه همنشین و دوست خود را انتخاب نمایند زیرا رسول خدا(ص) مىفرمایند: «دین و منش هر شخصى، متناسب با دوست و همراه است.»(46) 6- مرحله رشد اریکسون سن 12 - 20 سالگى را مرحله احساس هویت در مقابل سردرگمى هویت مىداند و مىگوید مشکل این دوره خطر آشفتگى نقش به ویژه هویت جنسى و شغلى نوجوان است. در بعضى موارد جوانانى که قادر به رو در رویى با سردرگمى نقش جنسى و شغلى خود نیستند، هویتى منفى را انتخاب مىکنند و به هویتها و نقشهایى متکى مىشوند که به صورت نامطلوبترین و خطرناکترین اعمال به آنها عرضه شده است.(47) کسى که احساس پیشرفت و رضایتمندى از هویت، شغل و خانواده خود ندارد به رفتارهاى ناهنجار روى مىآورد که به این رفتارها «رفتارهاى جایگزین» مىگویند. یکى از این رفتارهاى جایگزین، برقرارى ارتباطهاى ناسالم است. براى پیشگیرى از بروز این مشکل، باید به نوجوان و جوان در هویتیابى کمک کرد تا بتواند براى خویشتن تصویرى رضایت بخش و امید آفرین به دست آورد. انسان باید یک هویت منسجم را داشته باشد زیرا هر کس براساس ذات و طبیعت خود عملى انجام خواهد دارد.(48) عمل انسان مترتب بر شاکله او است به این معنا که عمل هر چه باشد مناسب با اخلاق آدمى است چنانچه در فارسى گفتهاند: «از کوزه همان برون تراود که در اوست» پس شاکله یا هویت نسبت به عمل، نظیر روح جارى در بدن است.(49) بنابراین بر والدین و مسئولین تعلیم و تربیت واجب است که در راه «هویت یا بىجنسى» به جوانان کمک کنند تا تصویر روشنى از جنسیت خود و نقشهاى مربوط به آن، برخوردهاى اجتماعى و دوستى دختران و پسران و عشق و امثال آن پیدا کنند. 7- عدم تقید خانواده به مسائل دینى جوانان اولین برخوردها و معاشرتهاى ناسالم و مختلط را در خانه تجربه مىکنند. فرهنگ خانواده است که حد و مرزها را به فرزندان مىآموزد. اگر خانوادهها حدود شرعى را در روابطشان مراعات نکنند، دیگر چه انتظارى از جوانان با آن شرایط روحى و هیجانى مىتوان داشت لذا قرآن کریم مىفرماید: «
اى مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتش دوزخ نگاه دارید.»(50) یعنى خود و زن و بچه خود را تعلیم خیر دهید و ادب نمایید.(51) و در نگهدارى اهل همین بس که به آنها امر کنید بدان چه که خدا امر کرده و نهى کنید از آنچه خدا نهى کرده است.(52) 8- بىتوجهى به نیازهاى جوانان در خانه جوانان به محبت، برقرارى صمیمیت، تنوع،تفریح و هر چیزى که شور و نشاط آنان را حفظ کند، هستند. اگر والدین این نیازها را تأمین نکنند، خود او دست به کار مىشود و از آنجا که معمولاً جوانان شتابزده و ناپخته عمل مىکنند، از هر طریقى براى رفع نیاز خود اقدام مىکنند. نکته دیگرى که باید به آن توجه داشت، پرهیز از بیکارى است. خداوند متعال به پیامبر گرامى اسلام(ص) توصیه مىفرماید: «هنگامى که از کار مهمى فارغ شدى خود را به کار دیگرى مشغول کن»(53) والدین باید براى اوقات فراغت جوانان خود برنامه داشته باشند. فعالیتهاى اجتماعى، فرهنگى، ورزشى و تفریحى علاوه بر اینکه آنها را از بسیارى از فسادها حفظ مىکنند، در رشد ابعاد مختلف جوان مؤثر است. والدین در برخورد با جوانان باید طریق اعتدال را پیش بگیرند و از هر گونه افراط، تفریط، برخورد خشک، خشن و انعطافناپذیر خوددارى کنند. و در ضمن نظارت و کنترل نامحسوس بر رفت و آمد و رفتارهاى آنان، شخصیت و حریم خصوصى آنان را حفظ نمایند زیرا اگر شخصیت او از بین برود و عزت و کرامتى نداشته باشد، هیچ امید خیرى در او نیست.(54) و از سرزنش و ملامت نیز پرهیز کنند که آتش لجاجت را در آنان شعلهورتر مىکند.(55) 9- رسانه یکى دیگر از عوامل زمینه ساز روابط دختر و پسر رسانهها اعم از صدا و سیما، نشریات، اینترنت و ماهواره است که بررسى میزان تأثیر آنها و چگونگى مقابله با آنها به تدوین مقالهاى مستقل نیاز دارد.
پىنوشتها
: - 1) اسراء/ 36. 2) المیزان، ترجمه موسوى همدانى، ج 13، ص 126 - 127. 3) قصص/ 23. 4) قصص/ 25. 5) المیزان، ترجمه موسوى همدانى، ج 16، ص 38. 6) مرتضى مطهرى، مسأله حجاب، ص 69. 7) همان، ص 72. 8) خانم دکتر سعداوى، چهره عریان زن، ص 168؛ ر.ک: مقدمهاى بر روانشناسى زن، ص 110. 9) ویل دورانت، لذات فلسفه، ص146. 10) مرتضى مطهرى، مسأله حجاب، ص 78. 11) مرتضى مطهرى، مسأله حجاب، ص 75. 12) ویل دورانت، لذات فلسفه، ص 141. 13) حجرات/ 12. 14) حداد عادل، فرهنگ برهنگى و برهنگى فرهنگى، ص 69. 15) آل عمران/ 14. 16) وسایل الشیعه، ج 14، ص 138. 17) منتخب میزان الحکمه، ترجمه شیخى، ج 2 ،ص 999، حدیث 6129. 18) نور/ 30. 19) مستدرک الوسائل، ج 14، ص 271. 20) همان، ص 274. 21) الترغیب و الترهیب، ج 3، ص 35، حدیث 6. 22) مسند احمد، ج 4، ص 358. 23) بحارالانوار، ج 104، ص 36. 24) یوسف/ 31. 25) نور/ 31. 26) مسند احمد، ج 6، ص 296. 27) بحارالانوار، ج 43، ص 54. 28) باباطاهر عریان. 29) ویل دورانت، لذات فلسفه، ص 128. 30) محمدتقى فلسفى، گفتار فلسفى (جوان)، ص 307. 31) احزاب/ 33. 32) نور/ 31. 33) المیزان، ترجمه موسوى همدانى، ج 15، ص 156. 34) نور/ 31. 35) کافى، ج 5، ص 521، حدیث 5. 36) المیزان، ترجمه موسوى همدانى، ج 16، ص 461. 37) احزاب/ 32. 38) المیزان، ترجمه موسوى همدانى، ج 16، ص 461. 39) شیخ حر عاملى، آداب معاشرت، ص 67. 40) مرتضى مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، ص 148. 41) ویل دورانت، لذات فلسفه، ص 141. 42) ابوالقاسم مقیمى حاجى، جوانان و روابط، ص 7، به نقل از لذات فلسفه 122. 43) روم/ 21. 44) روم/ 21. 45) میزان الحکمه، ج 4، ص 272، حدیث 7807. 46) میزان الحکمة، ج 5، ص 297، حدیث 10221. 47) رواشناسى رشد (2)، دفتر همکارى حوزه و دانشگاه، ص 782. 48) اسراء/ 84. 49) المیزان، ترجمه موسوى همدانى، ج 13، ص 262. 50) تحریم/ 6. 51) الدر المنثور، ج 6، ص 244. 52) کافى، ج 5، ص 62. 53) انشراح/ 7. 54) شرح غرر و درر، آمدى، ج 1، ص 394. 55) میزان الحکمة، ج 8، ص 485، حدیث 17831.
2- چه آسیبهایى در این زمینه جوانان ما را تهدید مىکند؟ 3- زمینههاى این روابط آسیبزا چیست؟ 4- چه راهکارهایى براى پیشگیرى و هدایت صحیح وجود دارد؟ روابط آسیبزا ارتباط و برخورد پسران و دختران، امرى اجتنابناپذیر است زیرا بدیهى است که در جامعه، کوچه و خیابان، هنگام خرید و هنگام معاشرتها و... نمىشود دیوار و حائلى بین دو جنس کشید. هنگامى که از روابط دختران و پسران به عنوان معضل اجتماعى و آسیبزا یاد مىشود، منظور روابط پنهانى، غیر عادى و ناپختهاى است که به دور از هرگونه شناخت کافى بوده و به صورت هیجانى، تخیلات و رؤیاهاى غیرواقعى صورت مىگیرد. دختران و پسرانى که به منظور جلب توجه جنس مخالف و با هدف دوستیابى از بین آنان، ساعتها در خیابانها و اماکن عمومى از گوشهاى به گوشه دیگر مىروند و بدون اینکه به روشنى بدانند به دنبال چه چیزى هستند، وقت و انرژى خود را تلف مىکنند. گاهى اوقات افرادى مانند خود را مىیابند و روابط نامتعادلى برقرار مىکنند، لکن در نهایت با احساس سرخوردگى و بیهودگى و نیز احساس بیزارى از خود به خانه باز مىگردند.
تعالیم انسانساز اسلام، این نوع روابط را نهى مىکند نه اینکه زنان و دختران را از جامعه طرد نماید و از هر نوع حضور و فعالیتهاى آنان و برخورد و ارتباط زنان و مردان جلوگیرى کند. اسلام، حفظ حریم میان زن و مرد، عفت و حیاء را مورد تأکید قرار مىدهد. قرآن کریم یک نمونه از روابط سالم را بیان مىکند؛ دختران حضرت شعیب براى سیراب کردن گوسفندان صبر کردند تا مردان از سیراب کردن گوسفندانشان فارغ شوند و به کنارى بروند.(3) و هنگامى که یکى از دختران شعیب از طرف پدر مأمور شد تا حضرت موسى را به خانه دعوت کند با کمال وقار و حیاء با موسى سخن گفت(4) و حضرت موسى نیز بعد از قبول دعوت به دختر شعیب فرمود: راه را به من نشان بده و خودت پشت سر من بیا. براى اینکه ما دودمان یعقوب به زنان نگاه نمىکنیم.(5) این الگوى شایسته به ما نشان مىدهد که مىشود زنان و مردان در جامعه با یکدیگر برخورد و تعامل داشته باشند و در عین حال حریم یکدیگر، حیاء و عفت خود را نیز حفظ کنند. آسیبشناسى الف - آسیب روانى: فقدان حریم میان زن و مرد و آزادى معاشرتهاى بىبند و بار، هیجانها و التهابهاى جنسى را فزونى مىبخشد. غریزه جنسى، غریزهاى نیرومند، عمیق و دریاصفت است، هر چه بیشتر اطاعت شود، سرکشتر مىگردد؛ همچون آتشى که هر چه به آن بیشتر خوراک بدهند شعلهورتر مىشود.(6) روح بشر فوقالعاده تحریکپذیر است، اشتباه است که گمان کنیم تحریکپذیرى روح بشر محدود به حد خاصى است و از آن پس آرام مىگیرد. هیچ مردى از تصاحب زیبارویان و هیچ زنى از متوجه کردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالأخره دلى از هوس سیر نمىشود. از طرفى تقاضاى نامحدود خواه ناخواه انجام نشدنى است و همیشه مقرون است با نوعى احساس محرومیت، دست نیافتن به آرزوها به نوبه خود منجر به اختلالات روحى و بیمارىهاى روانى مىگردد.(7) حال اگر در سطح جامعه، جاذبههاى جنسى رواج یابد و دختر و پسر روابطى آزاد داشته باشند، جلوهگرىهاى موجود در برخورد و حالات دختران موجب جلب توجه پسران شده، انحراف اذهان و آشفتگى فکر و دل آنها را در پى دارد. البته خود دختران نیز ضربهپذیر هستند زیرا چه بسیار دخترانى که سبب شوق دستیابى به نشانههاى مقبول زیبایى و زنانگى به اختلالات روانى دچار مىشوند.(8)
از طرف دیگر اگر در کوچه و خیابان، دلبرى مرسوم گردد و جلوهگرى، هنر دختران محسوب شود و در روابط دختر و پسر تجاذب و دلبندى به میان آید، دخترانى که از زیبایى لازم برخوردار نیستند، در فشار و استرس قرار مىگیرند و همیشه احساس کمبود و حقارت مىنمایند و لطمههاى جدى بر روح و روان آنان وارد مىسازد. آفت دیگر این است که افراد در این نوع روابط که معمولاً ناپایدار بوده و براساس سودجویى است نه تعهد، به شکست در عشق منتهى مىشوند. و در نتیجه روح لطیف و با نشاط آنها گرفتار افسردگى مىشود. ویل دورانت مىگوید: «زنى که عاشق شد و معشوق خود را از دست داد، ممکن است این گمشده برایش جبرانناپذیر باشد. او روح خود را به تصویر خاصى پیوسته است و هر جا برود خاطراتش او را دنبال خواهند کرد.»(9) عشق بازىهاى خیابانى قبل از ازدواج، آسیب دیگرى نیز دارد و آن این است که دائماً از فاش شدن روابط گذشته و تأثیر آن بر زندگى آینده دچار تشویش خاطر و نگرانى هستند و این نگرانى اثر مخربى بر بهداشت روانى انسان مىگذارد. ب - آسیب اجتماعى: آنچه موجب فلج کردن نیروى اجتماعى است، آلوده کردن محیط کار به لذت جویىهاى شهوانى است.(10) زیرا از طرفى شخصیت و کرامت زن را در حد یک کالا براى کامجویى مردان تنزل مىدهد و امنیت روانى لازم را براى فعالیت اجتماعى او از بین مىبرد، و از طرف دیگر مردان، تمرکز حواس و دقت کافى را براى کارهاى خود ندارند. هر چه روابط دختر و پسر ضابطهمندتر شود و جامعه از تحریکات شهوانى و جلوهگرىهاى جنسى دور گردد، اجتماع سالمتر خواهد شد و افراد جامعه بهتر به کار خود رسیدگى کرده، جوانان در محیط کار، درس و دانشگاه راحتتر خواهند بود و به پیشرفتهاى بیشترى خواهند رسید. ج - آسیب خانوادگى: معاشرتهاى آزاد و بى حد و مرز در برخى خانوادهها زمینه بىبند و بارى پسران و دختران را فراهم ساخته و ازدواج را به صورت یک وظیفه، تکلیف و محدودیت در آورده است. تفاوت جامعهاى که روابط جنسى را به محیط خانوادگى و کادر ازدواج قانونى محدود مىکند با اجتماعى که روابط آزاد در آن اجازه داده مىشود این است که ازدواج در اجتماع اول، پایان انتظار و محرومیت و در اجتماع دوم، آغاز محرومیت و محدودیت است. در سیستم روابط آزاد جنسى، پیمان ازدواج به دوران آزادى دختر و پسر خاتمه مىدهد و آنها را ملزم مىسازد که به یکدیگر وفادار باشند و در سیستم اسلامى به محرومیت و انتظار آنان پایان مىبخشد.(11)
اختصاص یافتن استمتاعات و التذاذهاى جنسى به نهان خانه زناشویى و محیط خانواده و در کادر ازدواج، پیوند زن و شوهرى را محکم مىسازد و موجب اتصال بیشتر زوجین به یکدیگر مىشود. پس آسیب اول، بىرغبتى به ازدواج و تشکیل خانواده است. آسیب دیگر همان است که ویل دورانت مىگوید: «مرد، نگران و مضطرب است که مبادا کسى پیش از او زنش را تصرف کرده باشد.»(12) پسرى که قبل از ازدواج با افراد زیادى ارتباط داشته است به هنگام ازدواج به هر دخترى که نظر کند، مىپندارد او نیز با پسرهاى متعددى ارتباط داشته و پاک و عفیف نیست و در نتیجه روح بى اعتمادى و سوء ظن در جامعه اوج مىگیرد و این همان چیزى است که قرآن کریم از آن نهى فرموده است «یا اَیُّهَا الَّذینَ ءامَنُوا اجتَنِبوا کَثیرًا مِنَ الظَّنِّ اِنَّ بَعضَ الظَّنِّ اِثمٌ ولا تَجَسَّسوا ولا یَغتَب بَّعضُکُم بَعضًا اَیُحِبُّ اَحَدُکُم اَن یَأکُلَ لَحمَ اَخیهِ مَیتًا فَکَرِهتُموهُ واتَّقوا اللَّهَ اِنَّ اللَّهَ تَوّابٌ رَحیم»(13) بنابراین روابط آزاد زمینهساز بسیارى از سوءظنها است. نکته دیگرى که در جوامع آزاد و مختلط، خانوادهها را تهدید مىکند این است که زن و مرد، همواره در حال مقایسهاند، مقایسه آنچه دارند با آنچه ندارند و آنچه ریشه خانواده را مىسوزاند این است که این مقایسهها آتش هوس را در زن و شوهر و مخصوصاً در وجود شوهر دامن مىزند.(14)
زمینهها و راهکارها ما در این قسمت به عوامل ایجاد کننده این روابط و راههاى پیشگیرى آن مىپردازیم و چون هر زمینه، راهکار مخصوص به خود را دارد، براى حفظ پیوستگى و انسجام مطلب در ذیل هر یک از زمینهها، راهکار آن را نیز ذکر مىکنیم. 1- نگاه یکى از زمینههاى ایجاد روابط ناسالم نگاه مسموم است. براى انسانى که حب شهوات براى او زینت داده شده است(15) یک نگاه کافى است تا او را از خود بى خود کند و متحول سازد. نگاه، تیرى است از تیرهاى شیطان چه بسا نگاهى که حسرتهاى طولانى را در پى دارد.(16) لذا حضرت على(ع)مىفرماید: «دیدهها شکارگاههاى شیطانند»(17) بعضى «نگاهها»، ویروس «گناه» منتشر مىکنند پس فاصله چندانى بین نگاه و گناه نیست. کنار هر گناه دو فرمان است: شیطان مىگوید: «چشم بدوز» خداى رحمان مىگوید: «چشم و دیده فرو بند» تنها راهکار آسودگى دل و برچیدن این زمینه همان است که قرآن کریم مىفرماید: مؤمنان نگاه خود را از نامحرم بگردانند. «قُل لِلمُؤمِنینَ یَغُضّوا مِن اَبصرِهِم»(18) و در روایات نیز آمده است که کسى که چشم خود را فرو بندد دل را آسوده کند.(19) از پشت به زنان نامحرم نگاه نیفکنید.(20) از رو به رو به زن نامحرم خیره نشوید.(21) و اگر به طور اتفاقى نگاه به نامحرم افتاد چشم را بگردانید.(22)
و بار دیگر نگاه خود را به وى نیفکنید.(23) حفظ نگاه مخصوص مردان نیست؛ زلیخا اسیر نگاه شده بود و زنان مصر با دیدن یوسف دست خود را بریدند.(24) لذا قرآن کریم به زنان مؤمن نیز دستور مىدهد که چشم را از نگاه به مردان اجنبى فرو بندند.(25) لذا هنگامى که مردى نابینا خدمت رسول خدا(ص) آمد، آن حضرت از همسران خود خواست که جلسه را ترک کنند و پشت پرده قرار بگیرند. آنان با تعجب گفتند: «وى کور است.» حضرت فرمود: «شما که کور نیستید و او را مىبینید.»(26) و الگوى زنان عالم حضرت زهرا(س) فرمودند: «خیر زن در آن است که نه او مردى را ببیند و نه مردى او را ببیند.»(27) زدست دیده و دل هر دو فریاد که هر چه دیده بیند دل کند یاد بسازم خنجرى نیشش زفولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد(28) 2- خودآرایى و خودنمایى یکى دیگر از علل گرایش جوانان به جنس مخالف، خودآرایى و خودنمایى است. خودآرایى ناپسند نیست بلکه خودآرایى به قصد خودنمایى در برابر نامحرم ناپسند است زیرا زمینه فساد جوانان است. جوان در این سن، در برابر هزارها محرک که قبلاً آنها را حس نمىکرد، حساس مىگردد. بعضى از صداها این حساسیت را بر مىانگیزد... بعضى از حرکات این حساسیت را نیرو مىدهد، بعضى از مناظر در جلب آن بیش از همه مؤثر است، رنگها در فصل عشق غوغایى بر پا مىکند و رنگ سرخ منادى تملک و تصرف است»(29) اگر جوان در معرض این همه محرکهاى قوى قرار بگیرد، دریاى شهوت او طوفانى مىشود و «غریزه جنسى، مخصوصاً در پسران، تا سر حد وجدان نفوذ کرده و تحریکات شهوانى همچون تصادم امواج به ساحل، شروع به مبارزه مىنماید.»(30) قرآن کریم براى برچیدن این زمینه فساد به زنان مؤمن دستور مىدهد که در خانههاى خود بنشینند و مانند زنان جاهلیت نخست، خودنمایى نکنند.(31) زینت و آرایش خود را جز آنچه قهراً ظاهر مىشود بر بیگانه آشکار نسازند و باید سینه و دوش خود را با مقنعه بپوشانند.(32) منظور از «زینت زنان» مواضع زینت است زیرا اظهار خود زینت از قبیل گوشواره و دست بند حرام نیست پس مراد از اظهار زینت، اظهار محل آنهاست.(33) زنان مؤمن نباید پاى خویش را به زمین بکوبند تا آنچه از زینتشان که پنهان است ظاهر شود.(34) طبیعى است که جوان جذب مىشود. جوانى از انصار رسول خدا(ص) در کوچههاى مدینه زنى را دید - در آن زمان، زنان مقنعه را پشت گوش مىانداختند - وقتى زن از او گذشت، او را تعقیب کرد و از پشت او را مىنگریست تا داخل کوچه تنگى شد و در آنجا استخوان یا شیشهاى که در دیوار بود، به صورت مرد برخورد کرده آن را شکافت، همین که زن از نظرش غایب شد تازه متوجه گردید که خون به سینه و لباسش مىریزد، با خود گفت:
نزد رسول خدا مىروم و جریان را به او خبر مىدهم. رسول خدا از او پرسید چه شده است؟ جوان جریان را عرض کرد. سپس جبرئیل نازل شد و حفظ حجاب و زینت را بر زنان مسلمان واجب نمود تا مردان مسلمان حفظ شوند.(35) 3- طنازى در سخن یعنى زنان در برابر مردان آهنگ سخن گفتن را نازک و لطیف کنند، تا دل او را دچار ریبه و خیالهاى شیطانى نموده شهوتش را برانگیزانند و در نتیجه آن مردى که در دل بیمار است به طمع بیفتد و منظور از بیمارى دل نداشتن نیروى ایمان است، آن نیرویى که آدمى را از میل به سوى شهوات باز مىدارد.(36) قرآن کریم براى جلوگیرى از روابط ناسالم میان زنان و مردان مىفرماید: «نازک و نرم با مردان سخن مگوئید مبادا آنکه دلش بیمار است به طمع افتد بلکه درست و نیکو سخن بگویید.»(37) یعنى سخن معمولى و مستقیم بگویید، سخنى که شرع و عرف اسلامى (نه هر عرفى) آن را بپسندد و آن سخنى است که تنها مدلول خود را برساند، نه اینکه کرشمه و ناز را بر آن اضافه کنى، تا شنونده علاوه بر درک مدلول کلام، دچار ریبه هم بشود.(38) تأثیر کلام به قدرى است که مولاى متقیان از سلام کردن به زنان جوان خوددارى مىکند و مىفرماید: «مىترسم از این که صداى آنها مرا خوش آید و از اجرم کاسته شود.»(39) 4- تأخیر در ازدواج زن و مردم مکمل نیازهاى روحى و روانى یکدیگرند و هر یک بدون دیگرى احساس فقر و نیاز مىنماید. زن به دنبال تقدیس از جانب مرد و در آرزوى این است که تنها ملکه کاخ عشق و محبتش باشد.(40) و به قول ویل دورانت: زن فقط وقتى زنده است که معشوق باشد و توجه کردن به او مایه حیات اوست.(41) و مرد نیازمند کسى است که قلبش براى او بتپد و با گرمى نگاه و کلام پرمهرش، او را در مواجهه با ناملایمات زندگى امید بخشد و خلاصه اینکه «هر یک از ما، در جدایى فقط نیمهاى از انسان است و همیشه نگران آن نیم دیگر است»(42) و این نگرانى به آرامش تبدیل نمىشود مگر از طریق آن یگانه راهى که خداوند متعال ترسیم نموده و آسایش انسان را در آن قرار داده است.(43) «ومِن ءایتِهِ اَن خَلَقَ لَکُم مِناَنفُسِکُم اَزوجًا لِتَسکُنوا اِلَیها وجَعَلَ بَینَکُم مَوَدَّةً ورَحمَةً اِنَّ فى ذلِکَ لَأیتٍ لِقَومٍ یَتَفَکَّرون»(44) تا زمانىکه دختر و پسر جوان این نیاز فطرى را از راه ازدواج تأمین نکرده و به آرامش روانى نرسیده باشند در معرض خطر هستند لذا رسول خدا(ص) فرمود: آن کس که ازدواج کند نیمى از دینش را حفظ کرده است.»(45) 5 - بستر اجتماعى یک عامل بسیار مهم در ایجاد چنین روابطى، وجود زمینهاى اجتماعى و گاه پنهان در میان جوانان است. اگر در جامعه جوان چنین افکارى رایج شود که داشتن دوست پسر و یا دوست دختر، نشانه قدرت و جاذبه اجتماعى است و یا این اندیشه که داشتن چنین روابط، نشانه بزرگ شدن است و یا پیدا کردن دوست براى یکدیگر را بخشى از پیمان دوستى به شمار آورند، روز به روز بر میزان این روابط افزوده خواهد شد. براى رهایى از این زمینه فساد راهکارهایى وجود دارد که عبارتند از:
الف - اصلاح فرهنگ جامعه: اگر چنین افکارى در جامعه رسوخ کرده باشد بر مسئولین فرهنگى جامعه واجب است که تمام امکانات و تلاش خود را در اصلاح فرهنگ جامعه به کار بگیرند زیرا تا فرهنگسازى درست صورت نگیرد خورده کارها نتیجه مطلوب را به همراه نخواهد داشت. ب - دقت در انتخاب همنشین: باید راههاى صحیح دوستیابى را آموزش داد تا جوانان با دید باز و اندیشمندانه همنشین و دوست خود را انتخاب نمایند زیرا رسول خدا(ص) مىفرمایند: «دین و منش هر شخصى، متناسب با دوست و همراه است.»(46) 6- مرحله رشد اریکسون سن 12 - 20 سالگى را مرحله احساس هویت در مقابل سردرگمى هویت مىداند و مىگوید مشکل این دوره خطر آشفتگى نقش به ویژه هویت جنسى و شغلى نوجوان است. در بعضى موارد جوانانى که قادر به رو در رویى با سردرگمى نقش جنسى و شغلى خود نیستند، هویتى منفى را انتخاب مىکنند و به هویتها و نقشهایى متکى مىشوند که به صورت نامطلوبترین و خطرناکترین اعمال به آنها عرضه شده است.(47) کسى که احساس پیشرفت و رضایتمندى از هویت، شغل و خانواده خود ندارد به رفتارهاى ناهنجار روى مىآورد که به این رفتارها «رفتارهاى جایگزین» مىگویند. یکى از این رفتارهاى جایگزین، برقرارى ارتباطهاى ناسالم است. براى پیشگیرى از بروز این مشکل، باید به نوجوان و جوان در هویتیابى کمک کرد تا بتواند براى خویشتن تصویرى رضایت بخش و امید آفرین به دست آورد. انسان باید یک هویت منسجم را داشته باشد زیرا هر کس براساس ذات و طبیعت خود عملى انجام خواهد دارد.(48) عمل انسان مترتب بر شاکله او است به این معنا که عمل هر چه باشد مناسب با اخلاق آدمى است چنانچه در فارسى گفتهاند: «از کوزه همان برون تراود که در اوست» پس شاکله یا هویت نسبت به عمل، نظیر روح جارى در بدن است.(49) بنابراین بر والدین و مسئولین تعلیم و تربیت واجب است که در راه «هویت یا بىجنسى» به جوانان کمک کنند تا تصویر روشنى از جنسیت خود و نقشهاى مربوط به آن، برخوردهاى اجتماعى و دوستى دختران و پسران و عشق و امثال آن پیدا کنند. 7- عدم تقید خانواده به مسائل دینى جوانان اولین برخوردها و معاشرتهاى ناسالم و مختلط را در خانه تجربه مىکنند. فرهنگ خانواده است که حد و مرزها را به فرزندان مىآموزد. اگر خانوادهها حدود شرعى را در روابطشان مراعات نکنند، دیگر چه انتظارى از جوانان با آن شرایط روحى و هیجانى مىتوان داشت لذا قرآن کریم مىفرماید: «
اى مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتش دوزخ نگاه دارید.»(50) یعنى خود و زن و بچه خود را تعلیم خیر دهید و ادب نمایید.(51) و در نگهدارى اهل همین بس که به آنها امر کنید بدان چه که خدا امر کرده و نهى کنید از آنچه خدا نهى کرده است.(52) 8- بىتوجهى به نیازهاى جوانان در خانه جوانان به محبت، برقرارى صمیمیت، تنوع،تفریح و هر چیزى که شور و نشاط آنان را حفظ کند، هستند. اگر والدین این نیازها را تأمین نکنند، خود او دست به کار مىشود و از آنجا که معمولاً جوانان شتابزده و ناپخته عمل مىکنند، از هر طریقى براى رفع نیاز خود اقدام مىکنند. نکته دیگرى که باید به آن توجه داشت، پرهیز از بیکارى است. خداوند متعال به پیامبر گرامى اسلام(ص) توصیه مىفرماید: «هنگامى که از کار مهمى فارغ شدى خود را به کار دیگرى مشغول کن»(53) والدین باید براى اوقات فراغت جوانان خود برنامه داشته باشند. فعالیتهاى اجتماعى، فرهنگى، ورزشى و تفریحى علاوه بر اینکه آنها را از بسیارى از فسادها حفظ مىکنند، در رشد ابعاد مختلف جوان مؤثر است. والدین در برخورد با جوانان باید طریق اعتدال را پیش بگیرند و از هر گونه افراط، تفریط، برخورد خشک، خشن و انعطافناپذیر خوددارى کنند. و در ضمن نظارت و کنترل نامحسوس بر رفت و آمد و رفتارهاى آنان، شخصیت و حریم خصوصى آنان را حفظ نمایند زیرا اگر شخصیت او از بین برود و عزت و کرامتى نداشته باشد، هیچ امید خیرى در او نیست.(54) و از سرزنش و ملامت نیز پرهیز کنند که آتش لجاجت را در آنان شعلهورتر مىکند.(55) 9- رسانه یکى دیگر از عوامل زمینه ساز روابط دختر و پسر رسانهها اعم از صدا و سیما، نشریات، اینترنت و ماهواره است که بررسى میزان تأثیر آنها و چگونگى مقابله با آنها به تدوین مقالهاى مستقل نیاز دارد.
پىنوشتها
: - 1) اسراء/ 36. 2) المیزان، ترجمه موسوى همدانى، ج 13، ص 126 - 127. 3) قصص/ 23. 4) قصص/ 25. 5) المیزان، ترجمه موسوى همدانى، ج 16، ص 38. 6) مرتضى مطهرى، مسأله حجاب، ص 69. 7) همان، ص 72. 8) خانم دکتر سعداوى، چهره عریان زن، ص 168؛ ر.ک: مقدمهاى بر روانشناسى زن، ص 110. 9) ویل دورانت، لذات فلسفه، ص146. 10) مرتضى مطهرى، مسأله حجاب، ص 78. 11) مرتضى مطهرى، مسأله حجاب، ص 75. 12) ویل دورانت، لذات فلسفه، ص 141. 13) حجرات/ 12. 14) حداد عادل، فرهنگ برهنگى و برهنگى فرهنگى، ص 69. 15) آل عمران/ 14. 16) وسایل الشیعه، ج 14، ص 138. 17) منتخب میزان الحکمه، ترجمه شیخى، ج 2 ،ص 999، حدیث 6129. 18) نور/ 30. 19) مستدرک الوسائل، ج 14، ص 271. 20) همان، ص 274. 21) الترغیب و الترهیب، ج 3، ص 35، حدیث 6. 22) مسند احمد، ج 4، ص 358. 23) بحارالانوار، ج 104، ص 36. 24) یوسف/ 31. 25) نور/ 31. 26) مسند احمد، ج 6، ص 296. 27) بحارالانوار، ج 43، ص 54. 28) باباطاهر عریان. 29) ویل دورانت، لذات فلسفه، ص 128. 30) محمدتقى فلسفى، گفتار فلسفى (جوان)، ص 307. 31) احزاب/ 33. 32) نور/ 31. 33) المیزان، ترجمه موسوى همدانى، ج 15، ص 156. 34) نور/ 31. 35) کافى، ج 5، ص 521، حدیث 5. 36) المیزان، ترجمه موسوى همدانى، ج 16، ص 461. 37) احزاب/ 32. 38) المیزان، ترجمه موسوى همدانى، ج 16، ص 461. 39) شیخ حر عاملى، آداب معاشرت، ص 67. 40) مرتضى مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، ص 148. 41) ویل دورانت، لذات فلسفه، ص 141. 42) ابوالقاسم مقیمى حاجى، جوانان و روابط، ص 7، به نقل از لذات فلسفه 122. 43) روم/ 21. 44) روم/ 21. 45) میزان الحکمه، ج 4، ص 272، حدیث 7807. 46) میزان الحکمة، ج 5، ص 297، حدیث 10221. 47) رواشناسى رشد (2)، دفتر همکارى حوزه و دانشگاه، ص 782. 48) اسراء/ 84. 49) المیزان، ترجمه موسوى همدانى، ج 13، ص 262. 50) تحریم/ 6. 51) الدر المنثور، ج 6، ص 244. 52) کافى، ج 5، ص 62. 53) انشراح/ 7. 54) شرح غرر و درر، آمدى، ج 1، ص 394. 55) میزان الحکمة، ج 8، ص 485، حدیث 17831.