معرفت شناسی سیاسی در پی معرفی شیوه های کسب معرفت درباره پدیده های سیاسی است. این مقاله می کوشد با استفاده از آموزه های حکیمان متعالیه راه های شناخت این نوع از پدیده ها را بررسی کند. منظور از پدیده های سیاسی در این جا مفاهیم، سازه ها و کنش هایی هستند که در آن سازه ها روی می دهند. مدعای نویسنده آن است که پدیده های سیاسی برساخت هایی می باشند که از مفاهیم عینی و حقیقی الگو برداری شده اند. در حکمت متعالیه معرفت تنها زمانی حاصل می شود که واقعیت معلوم در نزد نفس حاضر شود. از این رو نحوه حضور پدیده های سیاسی نزد نفس از دغدغه های این مقاله است. برای این منظور از روش تحلیل فلسفی مطابق با معیارهای حکمت متعالیه استفاده می شود. از نتایج این مقاله آن است که در صورت اثبات مدعای مقاله نظریه عمومی معرفت در حکمت متعالیه به اثبات می رسد که بر اساس آن راه کسب معرفت در مفاهیم بشری اعم از مفاهیم عینی و برساختی یکسان است. از دستاوردهای مهم این مقاله برای فلسفه علوم انسانی آن است که امکان طراحی بنیان های فلسفی علوم انسانی بر اساس آموزه های حکمت متعالیه فراهم می آید.