چکیده

روﻧﺪ روزاﻓﺰون رﺷﺪ ﺟﻤﻌﯿﺖ و ﻣﻬﺎﺟﺮت ﺑﻪ ﺷﻬﺮﻫﺎی بزرگ در چند دهه اخیر، در زمینه مسکن بحران ایجاد نموده است و اهمیت تولید انبوه واحدهای مسکونی بیش از پیش مطرح شده است. در شرایط کنونی ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﮔﺮاﻧﯽ ﻣﺴﮑﻦ، ﻃﺮاﺣﯽ و ﺗﻮﻟﯿﺪ واﺣﺪﻫﺎی ﻣﺴﮑﻮﻧﯽ ﺑﺎ ﻣﺘﺮاژ ﮐﻮﭼﮏ بیش تر رواج یافته و ﺑﺴﯿﺎری از ﺧﺎﻧﻮاده ﻫﺎ، علی رغم عدم تأمین نیازهایشان ﺑﻪ زﻧﺪﮔﯽ در واﺣﺪﻫﺎیی ﺑﺎ ﻣﺘﺮاژ ﮐﻮﭼﮏ رﺿﺎﯾﺖ داده اند. طراحی واﺣﺪﻫﺎی آﭘﺎرﺗﻤﺎﻧﯽ ﮐﻮﭼﮏ مبتنی ﺑﺮ اﻧﻌﻄﺎف ﭘﺬﯾﺮی، می توانند به استفاده بهینه از فضا منجر شوند و ﺑﺴﯿﺎری از ﻧﯿﺎزﻫﺎی اﻓﺮاد را پاسخ دهند. هدف پژوهش حاضر، دست یابی به ویژگی های مسکن حداقل، واکاوی نحوه عملکرد انعطاف پذیری در مسکن حداقل و بررسی مدل مفهومی انعطاف پذیری در نمونه موردی می باشد. روش تحقیق پژوهش حاضر، توصیفی - تحلیلی است. در گام اول، از طریق مطالعات کتابخانه ای و اسنادی، به واکاوی مؤلفه های مؤثر در جهت ارتقای انعطاف پذیری مسکن حداقل پرداخته شده و مدل مفهومی استخراج گشته است. در گام دوم، مدل پژوهش در نمونه موردیِ خانه بسیار کوچک هاروکی، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد که انعطاف پذیری در فضای مسکن حداقل به تأمین نیاز مخاطب کمک می کند و می توان در سه مرحله الف) طراحی سازه و فضا (سفت کاری)، ب) طراحی پوشش نهایی رو ساختار (نازک کاری) و ج) مبلمان و تجهیزات، از راه کارهایی جهت ارتقای کیفیت فضایی بهره برد. نتایج بیان گر این است که به مؤلفه های انعطاف پذیری در نمونه موردی (خانه بسیار کوچک هاروکی) توجه شده است، در بخش سفت کاری از نیم طبقه، جهت چندعملکردی نمودن فضا، در بخش نازک کاری از جداره های تاشونده و تغییرپذیر جهت تأمین نیاز و کاهش اغتشاشات بصری و در بخش تجهیزات و مبلمان از مبلمان تاشو و متحرک بهره برده شده است.

تبلیغات