چکیده

فمینیسم که به معنای «طرفداری از حقوق زن» و « جنبش آزادی زنان » است، به عنوان نخستین جنبش برابری خواه و زنانه کوشید تا ذهنیت جامعه را مبنی بر اینکه مردان برتر اند و زنان فروتر، – از عوامل اصلی شکلگیری این جنبشهای فمینیستی مبتنی بر تبعیض و بیعدالتی – تغییر دهد؛ زیرِ نام این جنبش برابری خواه، موجهایی چندگانه با هدف مشترکِ برابری جنسیتی به ظهور رسیدند که نقد فمینیستی، ثمره موج سوم است. نقد فمینیستی یا زن محور به عنوان یکی از رویکردهای نقد ادبی، در اواخر دهه 1960 با مطرح شدن رمان « اتاقی از آن خود » اثر ویرجینیا وولف رایج گردید. این شیوه از نقد به بررسی نقش زنان در دو محور « زن در مقام نویسنده » و « چهره ارائه شده از زن در آثار نویسندگان » میپردازد. هدف تحقیق حاضر نیز تلاشی برای بازنمود هویت زنانه و چهره ارائه شده از زن افغانستانی در رمان « هزار خورشید تابان » اثر خالد حسینی بر اساس مؤلّفههای نقد فمینیستی است.

تبلیغات