منظومه ایلیاد و اُدیسه هومر و شاهنامه فردوسی، از آثار ماندگار در ادبیات حماسی جهان محسوب میشوند. هومر ویژگیهای فرهنگی یونانیان را به نظم درآورده، و فردوسی، ویژگیهای فرهنگی ایرانیان را به عنوان یکی از اقوام متمدّن به تصویر کشیده است. توصیف میدانهای جنگ و هنرنمائی قهرمانان، بُنمایه اصلی سه اثر حماسی ایلیاد، اُدیسه و شاهنامه است. بررسیهای تطبیقی میان منظومههای هومر، به عنوان انعکاس اندیشه و آرمانهای تمدّن یونان و قدیمیترین تمدّن غرب، و منظومه شاهنامه که برآمده از اساطیر، فرهنگ و تاریخ ایران باستان است، نکات جالب و جذّابی را روشن میکند که نشان از نزدیکی ادبیات حماسی یونان و ایران دارد. نویسنده این مقاله سعی دارد در این راستا و فراتر از نگاه کالبدی و سطحی، از زاویه روانشناسی به منظومههای هومر و فردوسی بنگرد، و با استفاده از شیوه تحقیق توصیفی از نوع کتابخانهای با روش مستندنگاری ادبی و رجوع به منابع معتبر با استفاده از فیشهای مطالعاتی، به هدف بررسی تطبیقی نمونههایی از تیپهای شخصیّت این منظومهها از دیدگاه یونگ دست یابد، و طیف شخصیّتی آنها را بر اساس تیپهای هشتگانه یونگ، تحلیل و بررسی نماید. بر اساس یافتههای این مقاله، علّت و انگیزه رفتارهای هر یک از اشخاص دخیل در منظومههای ایلیاد، ادیسه و شاهنامه، عناصر شخصیّت و نگرش برونگرا و درونگرایی وی نسبت به جهان پیرامون خویش است که باعث بروز رفتارهایی منحصر به فرد در داستانِ منظومه ها میشود.