اشغال فلسطین یکی از مؤلفههای برسازنده احساس هویت ملی در این سرزمین است. گره خوردن مشکلات عادی زندگی با معضلی فراگیر برای مرد و زنِ یک ملت، محتوایی چند لایه به روایتهای رماننویسان فلسطینی یا رماننویسان عربی داده است که درباره فلسطین نوشتهاند. اما روایتهای زنانه از این قضیه افزون بر آنکه تلاشی برای زنده ماندن تاریخ مبارزات فلسطین و برساختن تصاویری از واقعیت استعمار و اشغال این سرزمین است، میتواند ساختار اجتماعی آن را به لحاظ جنسیتی نیز به چالش کشد و مخاطب را با لایههای عمیقتری از این واقعیت آشنا و درگیر کند. سحر خلیفه از معروفترین چهرههای رمان فلسطینی، در کودکی و همزمان با اشغال کشورش مجبور به ترک آن شده است. عبادالشّ مس (آفتابگردان)(1980) سومین رمان این نویسنده تا حدّ زیادی مشکلات آوارگان فلسطینی را در وطن خودشان نشان دهد. در این نوشتار با بررسی این رمان به یکی از صداهای جدّی زنانه در ادبیات فلسطین پرداختهایم. خود و دیگری، هویت، نقشهای مختلف اجتماعی و رابطه زن و وطن از جمله مسائلی است که در این رمان مورد بررسی قرار گرفته است.