رابطه میان فرد و مسکن همواره یک رابطه دو سویه بوده است اما تاکنون کمتر به تاثیر مسکن بر شیوه زیست ساکنانش پرداخته شده است. هدف این پژوهش بررسی اثر خانه بر دوری یا نزدیکی ساکنان از ابعاد زندگی ایرانی- اسلامی است. برای داشتن شاخص های مختلف زندگی ایرانی-اسلامی ابتدا اطلاعات منابع مذهبی و ملی مطالعه شدند و پس از جمع بندی در قالب های تعریف شده از سوی آموس راپاپورت، آلفرد آدلر و ادوارد هال قرار گرفتند. شهر کاشان با پیشینه مذهبی و فرهنگی غنی به عنوان بستر پژوهش انتخاب شد. روش تحقیق مبتنی بر شیوه کیفی است، بر این اساس از سه گونه سکونتی آپارتمان، خانه حیاط دار میانه و خانه های سنتی نمونه هایی انتخاب شد و علاوه بر مشاهده و برداشت نقشه، مصاحبه نیمه ساختار یافته با خانوارها انجام گرفت. تعداد نمونه ها در هر دسته تا جایی ادامه پیدا کرد که اطلاعات به حد اشباع برسد. تعداد مصادیق در کل 12 مورد شد. هر خانوار انتخابی تجربه زندگی در حداقل یک ساختار خانه متفاوت دیگر در گذشته را داشت، تنوع خانه های موجود نیز به مقایسه بسترهای مکانی متفاوت کمک کرد. خروجی در قالب نمودارهای محیط-رفتار راپاپورت نشان داد آپارتمان ها سکنانشان را از اصول پذیرایی از مهمان، فعالیت های جمعی مثل بازی و تفریح جمعی، نوع تعاملات دور کرده اند. خانه های حیاط دار دوره میانه و آپارتمان ها حریم و خلوت برای کارهای فردی را درست تعریف نکرده اند. اما محیط سکونتی در نحوه ارتباط بر همسایه و جایگاه زن تاثیر مهمی نداشته اند. در سکونتگاه های جدید شرایط برای امور بهداشتی و دسترسی به فضای خدماتی بهتر شده است.