سیاست خارجی ایران در محور تحت نفوذ بعد از بحران در دو کشور عراق و سوریه، بیشتر دارای ماهیتی تدافعی- امنیتی و عمل گرایانه بوده است. اما واکنش های به وجود امده در دو کشور فوق ذکر از طرف دیگر قدرتهای ذی نفوذ این سیاست را به چالش طلبیده است.لذا اتخاذ استراتژی طرح شده برای حل این تناقض ،مسئله طرح شده در این پژوهش می باشد( مسئله ). نگارنده برای اثبات فرضیه ی خود از روش کیفی- تفسیری با رویکرد توصیفی – تحلیلی بهره جسته است ( روش ). بنظر می رسد ایران برای پیشگیری از تغییرات ناخواسته در سیستم موازنه منطقه ای که ممکن است جایگاه فعلی ایران را به مخاطره اندازد و با تاکید بر حفظ منافع ملی، سعی نموده بسیار فعال تر از گذشته در منطقه ی بحران حاضر شده و با بهره گیری از سیاست خارجی تدافعی - امنیتی و در عین حال فعال ، تلاش نموده تا جایگاه منطقه ای خود را حفظ و تثبیت و در مقاطعی تقویت نماید ( فرضیه ) . رویکرد سیاست خارجی ایران نسبت به هر دو بحران فوق ذکر با تاکید بر بیداری اسلامی در این دو کشور ، کاملاًواقع بینانه، عمل گرایانه ، امنیتی و مبتنی بر منافع ملی بوده است (یافته ها ) .