اشتغال زنان، همیشه از ابعاد گوناگون مورد بحث بوده است. ایجاد پاردوکس در زمینه اشتغال زنان، اندیشه وران حوزه های اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی و دینی را با پرسش هایی روبه رو کرده است. خط استدلال این مقاله این است که ببینیم رویکرد اسلام نسبت به اشتغال زنان چیست؟ موانع و چالش های فراروی مسأله اشتغال زنان دریک جامعه اسلامی کدام است؟ این پژوهش تلاش نموده به روش اسنادی و از نوع مطالعه اکتشافی، با مرور سیستماتیک مطالعات انجام شده دراین زمینه و ملاحظات نظری برگرفته شده از دیدگاه اسلام، به تحلیل وضعیت اقتصادی و معیشتی زنان با تأکید بر انطباق آن بر آموزه های اصیل دینی درکشور اسلامی ایران بپردازد که هدف اصلی آن را شکل می دهد. یافته ها نشان داد دین اسلام با اینکه اصل استقلال اقتصادی را برای زنان قائل شده، یعنی زنان هم مالک کار و تولید خود بوده و هم هیچ گونه مسئولیتی در برابر اقتصاد خانواده ندارند، اما درشرایط واگذاری کار به زنان در اسلام، مصلحت جامعه، خانواده و شرایط و مسائل فردی را هم مدنظر داشته، که این محدودیت هایی را برای کار زنان بوجود می آورد. شواهد جمعیت شناختی نشان می دهد میزان مشارکت اقتصادی زنان از93/12 درصد در سرشماری 1355به 16درصد درسرشماری 1395 افزایش یافته که مبین تغییر و تکامل مشارکت زنان دراقتصاد اسلامی، تغییر هویت فردی و اجتماعی آنان است. افزایش تعداد فارغ التحصیلان زن در دوره های آموزش عالی، افزایش اشتغال زنان در بخش های مختلف اقتصادی و افزایش میزان فعالیت زنان در بخش های مدیریتی نسبت به دهه های گذشته حکایت از رشد قابل توجهی دارد. با این وجود، عدم فرصت و امکانات برابر با مردان دریافتن شغل، سطح دستمزد پایین تر نسبت به مردان و میزان بیکاری زنان به ویژه در سطوح آموزش عالی، وجود برخی محدودیت های اجتماعی و فرهنگی برای اشتغال زنان، طرز تلقی و نگرش نادرست جامعه نسبت به شایستگی زنان در مشاغل مختلف، گسترش نابرابری جنسیتی در دسترسی به منابع و به دنبال آن افزایش آسیب ها به لحاظ عدم آمادگی و پذیرش جامعه از بعد امنیت اجتماعی برای زنان در عرصه فعالیت اقتصادی، از مهم ترین دغدغه ها و چالش های اساسی اشتغال زنان در کشور اسلامی ایران است.