قاعده سیاق، قرارگرفتن خاص کلمات یک جمله یا جمله های مرتبط به یک موضوع در یک کلام است که در تعیین مراد و مقصود متکلم تأثیرگذار می باشد. این قاعده یکی از قرینه های مهم فهم کلام خداوند است که درترجمه وتفسیرقرآن کریم از قواعد مهم محسوب می گردد.این مقاله با روش توصیفى و تحلیلى، در پی بیان نقش قرینه سیاق در فهم کلام الهی از منظر علامه طباطبایی درترجمه وتفسیر سوره بقره از تفسیر المیزان، می باشد تا به این سوال پاسخ دهد که ایشان درترجمه وتفسیرسوره بقره درچه مواردی از قاعده سیاق استفاده کرده است؟ دستاورد حاصل از این پژوهش، مؤید این نکته است که علامه طباطبایی در تفسیر سوره بقره از قاعده سیاق در بیان معنای لغت، مشخص کردن مراد و مصداق آیات، ترکیب و نزدیک کردن معنای یک آیه به آیات دیگر، مشخص کردن مخاطب آیه، تایید احادیث و روایات معصومین، رد بعضی از تفاسیربعضی از مفسران و ترجیح قرائات اشاره کرد.