آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۶

چکیده

نظرات فلاسفه را در مسئله حقیقت علم حصولی می توان به دو قسم تقسیم کرد: عده ای حقیقت علم حصولی را حضور ماهیتِ معلومِ خارجی، در اذهان می دانند، درنتیجه علم حصولی مختص به ماهیات می شود. ایشان با همین نگاه مسئله ی مطابقت علم با معلوم را نیز حل می کنند. در مقابل حکماء دیگر یعنی قدما علم حصولی را مثال و شبحی از معلوم خارجی می دانند.آنچه باعث به وجود آمدن این مباحث شد مسئله ی نحوه ی حکایت علم از معلوم بوده است. طبق دیدگاه دوم، علم به ماهیت ذهنی علم به ماهیت خارجی می تواند باشد. ولی قول به شبح، حکایت از محکی را برای علم، ذاتی می داند و نیازی به ارتباط و نوعی اتحاد واقعی میان علم و معلوم نمی بیند. همینجا بحث ارتباط علم با عالم نیز مطرح می شود. در اینجا نیز عمدتا دو دیدگاه وجود دارد: عده ای قائل به اتحاد وجودی علم و عالم هستند، در مقابل عمدتا قدما رابطه ای انضمامی میان علم و عالم تصویر می کردند. در این نوشتار ادله ی قائلین به اقوال مذکور طرح و بررسی و در نهایت از دیدگاه قائلین به شبح بودن علم و اتحاد علم و عالم دفاع شده است. بر اساس این دیدگاه علم حصولی همان وجود عالم است که حاکی از معلوم می باشد.

تبلیغات