چکیده

از حیث جامعه شناختی صلح، نقیض "ناصلح" است، یعنی نبود جنگ، تضاد، تناقض، تخاصم، نزاع، مناقشه، خشونت، تبعیض و تعصب. "صلح" زمینه ساز آرامش فرهنگی، آسایش مدنی، امنیت سیاسی، ثبات حقوقی و نظم اجتماعی است. در متون حکمتی دینی، می توان شاهد آموزه هایی درباره "صلح خواهی- گرایی- سازی" بود. منظور از "حکمت" نیز همان قواعد عملی یک زندگی اخلاقی معنوی اند. حکمت (ها) توصیه ها و خط مشی ها و رهنمودهای ارزشی هنجاری معنوی جهان شمولی هست (ند) برگرفته از الاهیات و فلسفه و تجربه زیسته بشری که هم انسان مدارانه اند و هم زیستنی سعادت مند را به صورتی عام گرایانه و فراسوی محدودیت های فرهنگی و آن سوی مرزبندی های عقیدتی ادیان رسمی و فراتر از قید و بندهای محلی گرایانه و خاص گرا توصیه و ترویج و تبلیغ کرده و تذکر و آموزش نیز می دهند. از این لحاظ و تا جایی که با "حکمت اسلامی" مرتبط است، در چند متن دینی که از جنس معارف اسلامی و شیعی اند ؛ می توان به این حکمت دست یافت و اخلاقیات صلح را در متن این متون به صورت هرمنوتیکی و معناکاوانه آن فهم کرد.این متون مورد مطالعه عبارتند از: «نهج الفصاحه، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه، رساله الحقوق، مثنوی شریف معنوی».

تبلیغات