چکیده

دین از دیرباز در اجتماعات بشری نقش داشته است. در نظام بین الملل از زمان جنگهای مذهبی و کنار گذاشتن دین از سیاست و شکل گیری دولت های مدرن و تاثیرات بعدی آن در تعیین سیاست خارجی و بازگشت مجدد دین به سیاست در قرن بیستم، این تاثیرگذاری وجود داشته است. تروریسم دینی که موضوع این مقاله می باشد، طبق ادعای اندیشمندان غربی از سال 1979 (حمله شوروری به افغانستان و تشکیل مجاهدین) برجسته گردید و به عنوان موج چهارم تروریست شناخته شد. طرح موضوع تروریسم دینی، یکی از نمودهای منفی در نظام بین الملل است که منعکس کننده نقش دین در گسترش تنش ها در نظام بین الملل می باشد. این مقاله به دنبال بررسی کم وکیف این پدیده و چگونگی مقابله با آن، با دیپلماسی از جنس دین است که نام آن دیپلماسی دینی گذاشته شده است. اندیشمندان و عالمان دینی با تکیه بر ظرفیت صلح ساز دین بر توجه بیشتر به دیپلماسی ادیان برای زدودن قرائت خشونت بار دینی، شناساندن دین و احیا جایگاه دین در عرصه بین الملل، نقش آفرینی مثبت در جهت بیداری میان ملت ها، تغییر نگرش نسبت به نقش آموزه های دینی برای ترویج صلح از طریق مشارکت دادن ادیان برای برقراری صلح تلاش کنند. این تلاش به ویژه بعد از ظهور داعش در سال 2014 دارای اهمیت بیشتری شد. یافته این پژوهش نشان می دهد که ظرفیت گفت وگوی ادیان به عنوان یک ابزار دیپلماسی دینی می تواند با تأسی از اشتراکات اصولی ملهم از فرمان الهی، ایجاد اصلاح نگرش ادیان به یکدیگر، تقویت زمینه های گفت وگو و تغیر نگرش پیروان دینی نسبت به سایر ادیان و مذاهب را فراهم کند و به کاهش خشونت و در نتیجه ترویج صلح جهانی منجر شود.

تبلیغات