چکیده

جنبش های اجتماعی تأثیر شگرفی بر سرنوشت و ساخت جامعه دارند تا جایی که از یک سو باعث تغییر و تحولات زیادی در سطح ملی و بین الملل می شوند و در سوی دیگر مانع از ظهور تحولاتی خاص شوند. از آنجا که جنبش های اجتماعی گاه در برابر نظم موجود قرار می گیرند، می توانند منشأ تحولات زیادی در ساختار جامعه و سرنوشت آتی آن شوند. در این بین، جنبش های قومی در جوامع چند قومیتی، از اهمیتی اساسی برخوردارند. در کشوری همچون ایران اقوام مختلفی همچون فارس، کرد، بلوچ، لر، ترک، عرب و ... حضور داشته اند که در دوره های مختلف باعث ظهور جنبش ها و احزاب متعددی شده اند و توانسته اند بر سیاست مرکزی کشور تأثیرگذار باشند. در تحقیق حاضر به بررسی جنبش های قوم بلوچ پرداخته و ریشه ها، اهداف و چرایی پیدایش این جنبش ها مورد بررسی قرار گرفته است و این جنبش ها طبق نظریه چارلز تیلی مورد نقد و بررسی قرار گرفته اند. روش تحقیق در این پژوهش، تاریخی – تحلیلی بوده است. می توان گفت که ظهور جنبش های اجتماعی در بلوچستان ایران تا حد زیادی تحت تأثیر جنبش های قومی در بلوچستان پاکستان بوده اند. همچنین مطالعه حاضر نشان می دهد که عوامل منطقه ای از مهم ترین عوامل تشویق اندیشه خودمختاری در بین بلوچ های ایران بوده است. از جمله جنبش های قومی بلوچ می توان به جنبش خودمختاری به وسیله دوست محمدخان، جبهه آزادی بخش بلوچستان، حزب دمکراتیک بلوچستان و حزب اتحاد المسلمین اشاره کرد. بر اساس نظریه تیلی می توان گفت که این جنبش ها، جنبش های ملی نبوده اند، چون که دولت ها نقش چندانی در سازمان دهی و جهت دهی این جنبش ها نداشته اند، بلکه بیشتر شبیه جنبش های انقلابی بوده اند.

تبلیغات