هدف این پژوهش بررسی وضعیت محرومیت نسبی فردی وگروهی در شهر تبریز و تأثیر شبکه های اجتماعی مجازی بر آن است. محرومیت نسبی در این تحقیق دردو بعد محرومیت نسبی فردی و محرومیت نسبی گروهی (درسه بعد فرهنگی، اقتصادی و سیاسی) سنجش و مورد تحلیل قرار گرفته است. روش پژوهش پیمایش و جامعه آماری شامل شهروندان بالای 15 سال تبریزی است که 444 نفر از طریق فرمول کوکران تعیین شده است. روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای است و نمونه های هرخوشه به صورت تصادفی سیستماتیک انتخاب شده اند. یافته ها نشان می دهد که میزان محرومیت نسبی گروهی بیشتر از محرومیت فردی است. از بین ابعاد محرومیت نسبی گروهی نیز بعد فرهنگی محرومیت گروهی به مراتب بالاتر از ابعاد اقتصادی و سیاسی است. بررسی تاثیر شبکه های اجتماعی مجازی بر محرومیت نسبی نشان داد که «حضور با هویت واقعی در شبکه های اجتماعی مجازی» باعث کاهش محرومیت نسبی فردی و «ناراحتی ازمحرومیت» می شود. همچنین «مدت استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی» باعث افزایش محرومیت نسبی گروهی و «فعال بودن کاربران» در این شبکه ها افزایش «ناراحتی و دلخوری از محرومیت گروهی» و «مدت استفاده» افزایش «امید به بهبود محرومیت گروهی» را در پی دارد. نتیجه به دست آمده نشان می دهدکه میزان اثرگذاری شبکه های اجتماعی مجازی بر محرومیت نسبی به کیفیت استفاده کاربران از این شبکه ها بستگی دارد و نوع مواجهه و بهره مندی از این شبکه ها، اثرات متفاوتی بر محرومیت نسبی به همراه دارد.