تحولات سوریه، همواره برای رژیم صهیونیستی از اهمیت برخوردار بوده است. بر همین اساس، از زمان شروع بحران سوریه در سال ۲۰۱۱ تاکنون، رژیم صهیونیستی راهبردهای نظامی و امنیتی گوناگونی را قبالِ این کشور اتخاذ نموده است. ازاین رو، مقالهٔ حاضر درصدد است به این پرسش اساسی پاسخ دهد که «راهبردهای نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی در قبالِ بحران سوریه کدم اند؟» ( مسئله )؛ برای پاسخ به این سؤال، ضمن گردآوری داده ها به شیوهٔ کتابخانه ای، از روش کیفی (توصیفی-تحلیلی) استفاده شده است ( روش )؛ نتیجه آنکه رژیم صهیونیستی پس از عدم اتخاذ راهبردی واحد در آغاز بحران سوریه، از سال ۲۰۱۳ سعی نمود تا علاوه بر ترور فرماندهان مقاومت و بمباران هوایی مواضع ایشان، از گروه های همسو با خود حمایت نموده و از طریق اقناع آمریکا برای حضور جدی تر در سوریه و مذاکره با روسیه، مانع از حضور طولانی مدت ایران در سوریه شود. این در حالی است که از سال ۲۰۱۵، راهبرد گیدئون در دستور مقامات این رژیم قرار می گیرد که بر آمادگی نیروهای ارتش برای حضور در جنگ های نامتقارن، افزایش اشرافیت اطلاعاتی و... استوار است. درنهایت، راهبرد مومِنتوم را دنبال نمود که ج.ا.ایران را به عنوان مهم ترین تهدید پیش روی صهیونیست ها در سوریه شناسایی می نماید. در این راهبرد، ضمن تأکید بر بهبود توان واحدِ اطلاعات نظامی و تجهیز نیروهای نظامی با تسلیحات بهتر، بر تغییر در ساختار ارتش و تشکیل «فرماندهیِ امورِ ایران» تأکید می شود ( یافته ها ).