چکیده

تفکر دیرینه آمریکاستیزی که ابتدا به صورت ضدیت با فرهنگ و تمدن آمریکایی و بعدها به صورت ضدیت با سیاست های این کشور مطرح شد، حوزه جغرافیایی مشخصی نداشت و در کشورهای زیادی بروز و شدت گرفت، اما آمریکاستیزی جمهوری اسلامی ایران بیش از هر کشور دیگری بازتاب جهانی داشته است. روابط خارجی ایران و آمریکا بعد از سرنگونی رژیم سلطنتی پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی از تعامل گرایی به تقابل گرایی و ستیزش تغییر جهت گیری داد؛ و علی رغم تغییر و تحول گفتمان های سیاست خارجی ایران از یکسو و تغییر در منطق سیاست خارجی آمریکا از سوی دیگر، هیچ بهبودی در کاهش ستیزش و مقابله جویی دو کشور صورت نگرفت. پرسش اساسی مقاله عبارت است از اینکه چرا آمریکاستیزی در جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت و چگونه این ضدیت صورت می گیرد؟ در پاسخ به این پرسش نویسندگان سعی دارند تا ضمن تعریف و تبارشناسی آمریکاستیزی با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی پاسخی جامع و شفاف به این دو پرسش ارائه دهند. یافته ها نشان می دهد از یک سو تقابل تمدنی و ایدئولوژیک سبب نگرش و انگیزش منفی نسبت به فرهنگ و تمدن آمریکایی گردیده است و از سوی دیگر دشمنی و اقدامات خصومت گرایانه آمریکا، واکنش تقابل گرایانه را از جانب جمهوری اسلامی ایران برانگیخته است؛ اما این آمریکاستیزی از نوع غیر خشونت آمیز و برخاسته از اهداف انقلاب اسلامی به ویژه ظلم ستیزی در سطح منطقه ای و جهانی بوده است.

تبلیغات