چکیده

یکی ازنظریات مهم غربی در موضوع تصمیم گیری در سازمان تئوری «تصمیم گیری» سایمون است. او مدعی است که تصمیم گیری مبتنی «عقلانیت محض»، نادرست است بلکه انسان در سازمان بر اساس «عقلانیت محدود» تصمیم می گیرد، ایشان این نظریه خود را نظریه تصمیم گیری در مدیریت نامیده است. این نظریه جایگاه مهمی که در مباحث مدیریت و سازمان دارد، گر چه این نظریه در طبقه بندی نظریه های سازمان و مدیریت در طبقه نئوکلاسیک ها قرار دارد، ولی امروز نیز این نظریه کاربرد خود را در مباحث سازمان و مدیریت دارد؛ در این پژوهش سعی شده است تا با بررسی مبانی تئوری تصمیم گیری سایمون و نقد آن از دیدگاه مبانی قرآنی بپردازد و تفاوت ها میان مبانی تئوری سایمون و مبانی قرآنی را در مباحث هستی شناسی، معرفت شناسی، انسان شناسی و روش شناسی بر اساس الگوی حکمی اجتهادی تبیین نماید. موضوع مطالعه علوم اجتماعی (علم مدیریت)، انسان است. یکی از عوامل اثرگذار بر رفتار انسان و درنتیجه بر نظریات علوم انسانی، «مبانی» است. ازاین رو به نظر می رسد نقد محققانه نظریات غربی از منظر مبانی قرآنی، گام آغازین در تدوین ارائه مدل و الگوی تولید علوم انسانی اسلامی باشد. برای تحقق این هدف، الگوی حکمی- اجتهادی یک مدل و الگوی مناسبی جهت تولید نظریه های اسلامی است. لذا این نوشتار به دنبال بررسی نظریه تصمیم گیری سایمون و مقایسه آن از دیدگاه قرآن است. مبانی فلسفی نظریه سایمون برگرفته از مکتب «پوزیتویسم منطقی» است، لذا در این مقاله ضمن توجه لازم به بنیان های فلسفی این مکتب، مبانی فلسفی قرآنی نیز تبیین شده و در آخر با جایگزین نمودن مبانی قرآنی به جای مبانی غربی در موضوع تصمیم گیری اشکالات و نواقص نظریه تصمیم گیری سایمون از منظر آیات الهی تبیین شده است.

تبلیغات