فهم مضامین آیات قرآن به عنوان مهم ترین منبع معرفتی مسلمانان، نیازمند استفاده از ابزار معتبر و موثق است؛ از آغاز تاکنون، اسباب نزول به عنوان یکی از این ابزار، مطرح است و طریق معرفت، شناخت و دستیابی به اسباب نزول، از مباحث جدّی و مهم این حوزه است که صاحب نظران ضمن کتب مربوط بدان پرداخته اند. ابتدا چنین می نماید که دستیابی به اسباب نزول، همان گونه که اغلب پژوهشگران قرآنی بر آن رفته اند، جز از طریق مشاهده، نقل و روایت امکان پذیر نبوده و رأی و اجتهاد در آن نقشی ندارد و همین نگاه باعث محدود شدن اسباب نزول در تعدادی روایت و حتی کم اثر یا بی اثر دانستن آن در فهم آیات قرآن شده است؛ لکن بررسی کتابخانه ای، توصیفی و تحلیلی مدوّنات و تألیفات اختصاصی سبب نزول یا متضمن آن، نظیر تفاسیر و به ویژه تفسیر جامع البیان (به عنوان ام التفاسیر و جامع تلاش های تفسیری مسلمانان در دو قرن و نیم نخست) نشان می دهد گرچه نگاه غالب و مشهور، معرفت و شناخت اسباب نزول آیات را منحصر در مشاهده و نقل می داند و در نگاه اول قراینی در خصوص این رویکرد نزد ابن جریر طبری به دست می آید، با دقت بیشتر و عمیق تر، چنین حاصل می شود که علاوه بر مشاهده و نقل، اجتهاد و رأی نیز در شکل گیری و دستیابی به اسباب نزول مؤثر است.