چکیده

علی اکبر صادقی از جمله نقاشان مطرح سبک سورئالیسم است که بیشترین استفاده از نماد را در آثارش کرده است. او مانند دیگر نقاشان سورئال، در پی آن است تا به توصیف اموری بپردازد که گه گاه و در شرایطی خاص از ناخودآگاه انسان جدا و در رؤیاهای او پدیدار می شوند. از همین رو، می توان با رویکرد روان شناسانه به تحلیل و تفسیر آثار او بپردازیم. هدف این مقاله آن است که با مطالعه آثار مکتوب مرتبط با نقاشی ها و مفاهیم نظری، فهم کاملی از آثار این نقاش ارایه دهد و نمادهای موجود در نقاشی های او را تحلیل کند. پرسش اصلی آن است که با توجه به نمادهای به کار رفته در آثار علی اکبر صادقی، چگونه می توان بر طبق روان شناسی یونگ، به معنای آثار و درونیات این هنرمند پی برد؟ برای رسیدن به پاسخ، چهار اثر این هنرمند بر اساس موضوع و سایر مؤلفه هایی چون انسان به صورت غیر تصادفی انتخاب شده و نگارندگان تلاش کردند تا با روش توصیفی - تحلیلی به مطالعه این آثار بر مبنای روان شناسی یونگ بپردازند و فهم جدید و عمیقی از این آثار ارایه دهند. در انتها، نگارندگان به این نتیجه دست یافتند که تمام نمادهای موجود در این آثار در کنار یکدیگر جمع شده اند تا نشان دهند انسان و دنیایی که او در آن زندگی می کند، مهم ترین دغدغه هنرمند است. همچنین عناصر نمادین متضادی مانند نیکی و بدی در درون هنرمند، دایماً در حال تقابل بوده و هر آن او را به سوی روشنایی و سعادت مندی و یا تاریکی و بدبختی سوق می دهد. 

تبلیغات