آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۷

چکیده

متن


بررسى وضعیت شیعیان در جوامع مختلف و چگونگى برخورد حاکمان با آن‏ها غالبا از موضوعات مورد توجه برخى از محققان بوده است. در این مقاله ضمن بررسى وضعیت شیعیان در عصر صلاح‏الدین ایوبى به چگونگى به قدرت رسیدن او از دل حکومت فاطمیان در مصر و چگونگى برخورد او با تشیع اشاره مى‏شود. در ضمن علل کم‏رنگ شدن تشیع در مصر نیز بررسى شده است.
واژگان کلیدى: تشیع، مصر، شیعیان مصر و صلاح‏الدین ایوبى.
مقدمه
حاکمان شیعه (ادریسیان و فاطمیان) حدود چهار قرن در شمال افریقا حکم راندند. ادریسیان زیدى‏مذهب و فاطمیان که محور اصلى بحث در این تحقیق هستند، جزء شیعیان اسماعیلیه محسوب مى‏شدند. طبیعى است بنابر «الناس على دین ملوکهم» مردم شمال افریقا (مصر) نیز شیعه بودند و حکومت‏هاى یاد شده، تمام تلاش خود را در همراه کردن مردم تحت امر خویش با تشیع به کار مى‏بستند و در این راه توفیقات زیادى هم به دست آوردند. اما با سقوط فاطمیان و روى کار آمدن صلاح‏الدین ایوبى تقریبا تشیع به یک‏باره از آن سامان رخت بست. در این پژوهش برآنیم که در حد توان به این سؤال‏ها پاسخ گوئیم:
1. برخورد صلاح‏الدین ایوبى با شیعیان و مذهب تشیع چگونه بوده است؟
2. نقش تعصب در عملکرد و برخورد صلاح‏الدین با شیعیان چقدر بوده است؟
3. صلاح‏الدین براى پیشبرد اهداف خود از چه ابزارى استفاده مى‏کرد؟
به نظر مى‏رسد که صلاح‏الدین با تعصب بالاى خود در جهت محو شیعه در مصر تلاش کرده است و این همان فرضیه‏اى است که در این نوشتار به اثبات خواهد رسید. هدف از این تحقیق شناخت وضعیت شیعیان مصر در قرن ششم (عصر صلاح‏الدین ایوبى) است.

1. تشیع در شمال افریقا (مصر) پیش از صلاح‏الدین ایوبى
طبیعى است که مردم مصر در عصر حکومت فاطمیان شیعه بوده و به مذهب و اعتقادات خود پاى‏بند بودند. دستگاه خلافت با تأسیس مراکز علمى بزرگ، مثل الازهر و برپایى و جا انداختن مراسم و شعائر بزرگ شیعه، مثل عید غدیر358 (به عنوان مظهر حقانیت شیعه)، عاشورا359 (مظهر مظلومیت شیعه)، نیمه شعبان360 (یکى از اصلى‏ترین عقاید شیعه، یعنى انتظار) و سایر مراسم و بزرگداشت‏ها مردم را به مذهب، آشناتر و دلگرم‏تر مى‏کردند و مردم هم به قصد نشان دادن میزان علاقه‏مندى خود به مذهبشان در این مراسم حضور فعال داشتند. حکومت هم در این زمینه، مساعدت‏هاى لازم را انجام مى‏داد و زمینه مناسب را براى انجام امور یاد شده فراهم مى‏کرد. از نظر اقتصادى و اجتماعى هم اگرچه حکومت فاطمى گاهى اوقات با بحران‏هایى روبه‏رو بود، ولى در این دوره، آرامشى نسبى در جامعه حاکم بود،361 زنان از منزلتى خاص برخوردار بودند و سالخوردگان و بیوه‏زنان در مراکز خاصى نگهدارى مى‏شدند.362 به طور کلى از گزارش‏هاى تاریخى مى‏توان نتیجه گرفت که مردم در این دوره، از نظر معیشتى و فرهنگى و براى انجام امور مذهبى خویش مشکل جدى نداشته‏اند. با توجه به حضور اسماعیلیان در مصر و اقدامات فرهنگى و فکرى آن‏ها، در ادامه درباره آن‏ها بحث مى‏شود.
یکى از فرقه‏هاى مهم شیعه، فرقه اسماعیلیه است. پیروان این فرقه به امامت اسماعیل، پسر امام صادق علیه‏السلام اعتقاد دارند. این در حالى بود که اسماعیل در زمان حیات امام صادق علیه‏السلام از دنیا رفت و آن حضرت نیز بارها بر امامت فرزند کوچک‏تر خود، امام موسى کاظم علیه‏السلام تأکید کرده بود.363
اسماعیلیه به دو گروه عمده تقسیم شدند:
الف. گروهى قائل شدند که اسماعیل نمرده و قائم اوست. ایشان به اسماعیلیه خالصه شناخته مى‏شدند.
ب. گروه دیگرى معتقد شدند که امام صادق علیه‏السلام بعد از اسماعیل، نوه خود، یعنى محمد بن اسماعیل را به امامت منصوب کرده است. ایشان به نام مؤسس فرقه خویش، یعنى «اسماعیلیه مبارکه» شهرت یافتند.364

2. حضور اسماعیلیه در مصر
از برخى منابع چنین بر مى‏آید که پیش از ورود فاطمیان به مصر، مذهب تشیع براى مردم مصر شناخته شده بود. براى مثال، مقریزى قیام محمد بن ابى‏حذیفه در سال 350 ق را در مصر که بر ضد دستگاه خلافت عثمانى صورت گرفت، داراى رگه‏هاى شیعى مى‏داند. سپاهیان محمد بن ابى‏حذیفه بعد از کشته شدن عثمان و هنگام ورود به مصر، این شعار را سر مى‏دادند: اى اباالحسن امیرالمؤمنین على علیه‏السلام خلافت را برگیر.365
از این رو مى‏توان گفت که سال‏هاى متمادى قبل از ورود فاطمیان به مصر، تشیع در مصر نفوذ کرده بود. در فتح مصر بعضى از دوست‏داران اهل‏بیت علیهم‏السلام، مثل مقداد، ابوذر و... حضور داشته‏اند،366 به همین دلیل مى‏توان گفت که حضور شیعه در مصر، مقارن با فتح مصر توسط سپاهیان اسلام است. این شخصیت‏ها با حضور خویش در مصر توانستند آموزه‏هاى شیعى را بین مردم گسترش دهند. مهاجرت علویان به مصر موجب این شد که مردم مصر با این مذهب آشنا شوند. پس از روى کار آمدن عباسیان، على بن محمد بن عبداللّه‏ که از فرزندان امام حسن علیه‏السلام و نخستین مهاجر علوى به مصر بود، مردم را به مبارزه با دستگاه جور دعوت کرد.367 طبیعى است که حضور چهره‏هاى مخالف با دستگاه حاکم در شهرهاى مختلف، نتایجى از جمله تبلیغ و نشر افکار و عقاید آن‏ها را در پى خواهد داشت.
در مصر نیز وضع بر همین منوال بود و تشیع به سبب مهاجرت افراد (چه مخالف با دستگاه و چه غیره) در این کشور نفوذ کرد و با وجود موانع متعدد به رشد و گسترش خویش ادامه داد و مردم مصر این مذهب را پذیرفتند، گرچه گاهى براى حفظ این عقیده و برپایى شعایر شیعه با مشکلاتى روبه‏رو بودند. مقریزى از درگیرى سربازان و عمّال دولتى با مردمى که در روز عاشورا در سال 350 ق در جوار مرقد ام کلثوم علوى مشغول عزادارى بودند، گزارش مى‏دهد.368
متوکل عباسى در سال 234 ق فرمان اخراج علویان را از مصر صادر کرد. بعد از او المستنصر فرمان داد هیچ‏کس حق معامله با علویان را ندارد، اگر میان یک علوى و دشمن علوى، دشمنى رخ داد، بدون مدرک و دلیل سخن دشمن علوى پذیرفته شود. این سخت‏گیرى حاکمان با شیعه در مصر به خوبى این نکته را روشن مى‏سازد که مصر با شیعه و تشیع هم‏خوانى داشته وگرنه چه دلیلى داشت که حاکمان وقت این‏گونه رفتار کنند.
خلفاى فاطمى مصر، از پیروان فرقه اسماعیلیه مبارکیه بودند که پس از تلاش‏هاى فراوان بالأخره در سال 358ق با ناتوان شدن اخشیدیان و رشادت‏هاى سردار بزرگ خود، جوهر سیسلى توانستند مصر را فتح کنند.
المعز، خلیفه فاطمى در روز سه‏شنبه هفتم ماه مبارک رمضان در سال 362 در قصرش مستقر شد و بدین ترتیب، حکومت فاطمیان در مصر به طور رسمى آغاز شد.369 با فتح مصر به دست فاطمیان، خلفاى فاطمى به گسترش و نشر مذهب اسماعیلى همت گماردند و در این راه، توفیق‏هاى چشم‏گیرى داشتند تا جایى که مذهب اسماعیلى، مذهب رسمى آن سرزمین قرار گرفت.

2 ـ 1. مهم‏ترین اقدامات فاطمیان
در عصر فاطمى، تشیع به خوبى در مصر متجلى شد. جلوه‏هاى ظهور تشیع عبارت بود از:
الف ـ سر دادن نداى «حىّ على خیر العمل» در اذان؛
ب ـ آشکار شدن احادیث و روایاتى که بر افضلیت امام على و اهل‏بیت علیهم‏السلامدلالت داشت؛
ج ـ اضافه شدن مناسبت‏هایى، مثل عاشورا، جشن‏هاى نیمه شعبان، غدیر، میلاد امام على و سایر ائمه علیهم‏السلام به مراسم و مناسبت‏هاى مصرى‏ها؛
د ـ تشکیل مجالس براى یادگیرى‏علوم اهل‏بیت علیهم‏السلام.370
مصریان در دوره خلیفه العزیز، پنجمین خلیفه فاطمى، نخستین بار سوگوارى براى امام حسین علیه‏السلام را در روز عاشورا تجربه کردند.371 مقریزى در مورد سوگوارى مصریان براى امام حسین علیه‏السلام چنین گزارش مى‏دهد: اداره‏هاى دولتى و مغازه‏ها و محل‏هاى تجارت، سه روز مانده به عاشورا تعطیل مى‏شد و فقط نانوایى‏ها به فعالیت مى‏پرداختند.372
به هر حال، با حضور فاطمیان در مصر، مردم این دیار به مذهب آن‏ها گرویدند و مذهب تشیع در این کشور به صورت رسمى طرفداران و پیروان فراوانى پیدا کرد.

2 ـ 2. سقوط فاطمیان در مصر
حکومت فاطمیان در اواخر دوره خود، دو ویژگى عمده داشت:
الف. وزیران فاطمى قدرت فوق‏العاده‏اى پیدا کردند؛373
ب. سست شدن پایه‏هاى حکومت؛ بدین ترتیب که وزیران قدرت یافته، بر سر تصاحب قدرت به کشمکش و نزاع با هم پرداختند. مقریزى از اختلاف بین ابن سلاّر و عباس ضهاجى، دیگر وزیر وقت فاطمى در عصر خلافت الظافر گزارش مى‏دهد که در پى این نزاع، ابن سلار کشته مى‏شود و این امر موجب تسلط صلیبى‏ها بر بخش‏هایى از قلمرو فاطمیان مى‏شود.374 گاهى این اختلافات به اهل شمشیر نیز مى‏رسید؛ یعنى بعضى از وزیران با امیران سپاهى اختلاف داشتند و این رخ‏داد بر بى‏رمق کردن هرچه بیشتر دستگاه خلافت فاطمى مى‏انجامید. به عنوان نمونه مى‏توان به اختلاف وزیر فاطمى (رزیک) با امیر سپاهیان (شاور) نام برد که البته شاور بعدا به مقام وزارت هم رسید.375
به نظر مى‏رسد که با وجود چنین وضعیتى حضور یک وزیر مخالف و مغرض مى‏تواند ضربات محکمى به پیکره چنین حکومتى بزند و این ضربات وقتى کارى مى‏شود که خلیفه نیز سست و ضعیف شده باشد، چنان‏که وقتى شیرکوه در دستگاه خلافت فاطمى به مقام وزارت رسید حقیقت فوق تحقق یافت و بى‏رمقى و سستى دولت فاطمى به حدى رسیده بود که شیرکوه، امیر سنّى‏مذهب و هم‏پیمان خلیفه بغداد به وزارت تعیین شد و روند سقوط دولت فاطمى سرعت گرفت.376

3. صلاح‏الدین ایوبى در یک نگاه
یکى دیگر از موضوعاتى که پیش از ورود به مباحث اصلى باید به آن پرداخته شود، شناخت صلاح‏الدین ایوبى و آشنایى با شخصیت و روحیات و ویژگى‏هاى اوست.
در ابتداى این قسمت ذکر این نکته ضرورى است که صلاح‏الدین ایوبى در جهان اسلام به عنوان چهره‏اى جهادگر مطرح است و این موضوع سبب شده که محبوبیت او به میزان چشم‏گیرى در بین مسلمانان زیاد شود، به‏ویژه آن‏که آزاد شدن بیت‏المقدس توسط او از دست صلیبیان، او را در جهان اسلام چهره‏اى کاملاً مقدس ساخته و مسلمانان براى او همواره احترامى خاص قائل‏اند. البته جداى از محبوبیت تاریخى صلاح‏الدین ایوبى، این اقدامات وى سبب محبوبیت او در زمان خودش هم بوده است. گفتنى است که این موضوع بر قلم کسانى هم که زندگى‏نامه صلاح‏الدین را نوشته‏اند تأثیر گذاشته به طورى که در معرفى وى گاهى دچار تعصب و افراط شده‏اند.
صلاح‏الدین که شهرتش بیشتر به سبب شرکت در جنگ‏هاى صلیبى (532ق/ 1138م) است در تکریت و به قولى در کرکوک واقع در کردستان عراق دیده به عالم خاکى گشود.377 او در بین مسلمانان به «الملک الناصر»378 ملقب گردیده است. پدرش امیر نجم‏الدین ایوبى در زمان عمادالدین زنگى حاکم شهر بعلبک بوده است. از همان دوران کودکى علاقه شدیدى به یادگیرى فنون جنگى، خصوصا شمشیربازى و جنگ با خنجر داشت و بالأخره در این فنون، مهارت‏هایى به دست آورد.379 از گزارش‏هاى تاریخى چنین برمى‏آید که او دلبستگى عمیقى به اسب و سلاح داشت.
شهر بعلبک از جمله شهرهایى است که صرف و نحو و لغت و تا حدودى هم فقه در آن شهر از جایگاه خوبى برخوردار بوده است.380 بعید نیست که صلاح‏الدین در کسب این علوم هم تلاش‏هایى داشته هرچند گزارش موثقى در این زمینه نداریم.
وى در همه امور، به‏ویژه در امور مذهب تعصب داشت و ـ چنان‏که بعدا اشاره خواهد شد ـ براى تثبیت پایه‏هاى مذهب اهل‏تسنن تلاش‏هاى زیادى کرد.
بعد از مرگ عمویش شیرکوه که مقام وزارت خلیفه فاطمى، العاضد را عهده‏دار بود، منصب وزارت خلیفه فاطمى را عهده‏دار شد. حضور صلاح‏الدین در دستگاه خلافت فاطمى مقارن بود با ضعیف شدن دستگاه حکومت و تحلیل قدرت فاطمیان، و همین سستى حکومت باعث شد صلاح‏الدین در اجراى برنامه‏هاى خود و رسیدن به اهداف خود توفیق بیشترى به دست آورد. البته صلاح‏الدین از پشتوانه نظامى و رجال دولتى برخوردار نبود و عاضد هم به همین دلیل که او از پشتیبانى رجال و نظامیان برخوردار نیست و توان مخالفت با حاکمیت را ندارد، او را به مقام وزارت برگزید.381 ولى با این حال با بهره گیرى از استعداد ذاتى خویش و همت فراوان براى به دست آوردن قدرت، توانست به همه اهداف خویش برسد. او در این راه به جلب حمایت خلافت عباسى روى آورد و اگر قول مساعدت خلافت عباسى به او و جاه‏طلبى شخصى او نبود هرگز ممکن نبود که صلاح‏الدین به این همه توفیق دست یابد.
صلاح‏الدین ایوبى پس از یک عمر جنگ و خون‏ریزى در سال 589ق در سن 57 سالگى و بعد از طى یک دوره بیمارى درگذشت.382

4. اقدامات صلاح‏الدین ایوبى در براندازى مذهب شیعه
شکى نیست که بنیان‏گذار سلسله ایوبیان یک سنى متعصب و شافعى تمام‏عیار بود و وقتى به قدرت رسید تمام سعى خود را در نشر این مذهب و جایگزین کردن آن به جاى مذهب فاطمیان به کار گرفت.383
اقدامات او در مصر براى محو شیعه از لحاظ زمانى به دو دوره تقسیم مى‏شود: 1. دوران وزارت، 2. دوران حکومت.
وى در دوران دو ساله وزارت خود اقدامات و فعالیت‏هاى چشم‏گیرى در جهت تغییر مذهب انجام داد. او پس از رسیدن به مقام وزارت به تدریج به تضعیف مذهب اسماعیلى و تقویت تسنن و ایدئولوژى آن‏ها پرداخت. این اقدامات وى زمانى صورت مى‏گرفت که هنوز خلیفه فاطمى بر اریکه قدرت تکیه زده و صلاح‏الدین در مقام وزارت به تضعیف سازمان‏هاى مذهب فاطمى مى‏پرداخت. این مسئله، نشان دهنده اوج انحطاط و زوال در دستگاه فاطمى است.

4 ـ 1. اقدامات صلاح‏الدین در تضعیف تشیع در عصر وزارت
صلاح‏الدین ایوبى به محض رسیدن به وزارت فعالیت خود را براى از بین بردن مذهب تشیع آغاز کرد. مهم‏ترین اقدامات او در زمان وزارتش براى محو کردن مذهب اسماعیلى عبارت بود از:384
4 ـ 1 ـ 1. عبارت «حىّ على خیر العمل» را که به عنوان یک شعار براى مذهب شیعه مطرح است، از اذان حذف کرد. این حادثه در دهم ذى‏حجه سال 565 اتفاق افتاد.
4 ـ 1 ـ 2. دستور داد تا نام خلفاى راشدین در هر خطبه برده شود.385
4 ـ 1 ـ 3. تشکیک در نسب فاطمیان را دوباره مطرح ساخت.386
4 ـ 1 ـ 4. تغییر قاضیان از دیگر اقدامات او در جهت محو تشیع بود. همان‏طور که مى‏دانیم امر قضا تابع دین (مذهب) هر کشورى است؛ یعنى قاضى بر اساس مذهب و آیین مردم حکم مى‏کند. بر این اساس، نمى‏توان در یک جامعه شیعى بر اساس فتواى شافعى و یا مالکى و... حکم قضایى داد، به همین سبب صلاح‏الدین در ادامه اقداماتش براى تغییر مذهب، مجبور به تغییر قضات شد و این در حالى بود که تغییر مذهب هنوز کاملاً اجرا نشده بود و صلاح‏الدین با این کار سعى داشت مردم را مجبور کند دست از مذهب خویش بردارند و تن به مذهب دیگرى (شافعى) بدهند. او بر این اساس، قاضیان شیعه را عزل کرد و منصب قضاوت در مصر را در تاریخ یازدهم جمادى‏الثانى سال 566 به قاضى صدرالدین عبدالملک بن عیسى بن مارانى شافعى سپرد.387
4 ـ 1 ـ 5. اصلاح ساختار اقتصادى و بهبود وضعیت معیشتى مردم یکى دیگر از اقدامات اوست. به طور کلى وضعیت معیشتى مردم ارتباطى تنگاتنگ با حمایت مردم از حکومت وقت دارد؛ هرچه اوضاع اقتصادى مردم بهتر باشد و رضایت‏مندى مردم حاصل شود میزان حمایت آن‏ها از حکومت مى‏تواند بیشتر شود، به‏ویژه در جوامعى که حرکتشان به سمت مادى‏گرى در مقایسه با امور معنوى و مذهبى بیشتر است. به همین سبب صلاح‏الدین در زمان وزارتش زمینه اقتصادى نسبتا خوبى براى مردم فراهم کرد تا در این بستر بتواند به اهداف خود که همان براندازى حکومت و مذهب شیعیان فاطمى در مصر بود، برسد. در این زمینه دو کار مهم توسط صلاح‏الدین ایوبى انجام گرفت:
الف ـ پیاده کردن نظام اقطاع: صلاح‏الدین در قبال واگذارى زمین به افراد از آن‏ها تعهد مى‏گرفت که در مواقع خطر، حامى او باشند. طبیعى است کشاورزى که حیاتش در گرو داشتن زمین است وقتى مالک زمین مى‏شود نسبت به اهداکننده زمین وفادار مى‏شود و نه‏تنها خود کشاورز و زارع، بلکه خانواده و اهل و عیالش هم مثل او تابع فرمانروا مى‏شوند.
ب ـ سر و سامان دادن اوضاع اقتصادى مردم: این اقدام وى مقارن بود با اوضاع نابسامان اقتصادى در اواخر حکومت فاطمیان که مردم مجبور بودند سالانه مبلغ دویست هزار دینار به حکومت مالیات بدهند.388 آنان یک‏باره به دستور صلاح‏الدین از پرداخت مالیات معاف شدند. تأثیر چنین اقدامى در جامعه و ارتباط مستقیم این تصمیم صلاح‏الدین با حمایت و همراهى مردم با او روشن است. جالب این‏که همه این کارها در زمان وزارت ایشان و سال‏هاى اولیه به قدرت رسیدنش صورت گرفت. این اقدامات او حاکى از این است که صلاح‏الدین براى نیل به اهداف خود چقدر حساب شده و دقیق عمل کرده است.
4 ـ 1 ـ 6. تأسیس مدارس علمیه شافعى از دیگر فعالیت‏هاى او در زمان تصدى مقام وزارت بود که این مدارس با تربیت طلاب و دانشجویان و سپس تبلیغ مذهب شافعى توسط ایشان کمک شایانى به تغییر مذهب در مصر کردند. در صفحات بعدى به نقش مدارس علمیه در پیشبرد اهداف صلاح‏الدین و حمایت بى‏دریغ صلاح‏الدین در زمان حکومتش از این مراکز علمى بیشتر اشاره مى‏شود.
اگرچه برخى منابع علت این همه توفیق براى صلاح‏الدین را بیمارى العاضد، آخرین خلیفه فاطمى مى‏دانند و عدم اطلاع او از حرکت‏هاى خزنده صلاح‏الدین را باعث پیشرفت صلاح‏الدین در امور مدنظر خود مى‏دانند، ولى واقعیت چیز دیگرى است که در این جستار نمى‏گنجد و فقط باید اشاره کنیم که توفیقات اقتصادى و اجتماعى وى، به‏ویژه در اواخر حکومت فاطمیان به این دلیل بود که آن‏ها نتوانسته بودند رضایت مردم را، چه در زمینه اقتصادى و چه در زمینه‏هاى فکرى و معنوى، جلب کنند و اتفاقا صلاح‏الدین از همین خلأ استفاده کرد و توانست به آن‏چه در سر مى‏پروراند برسد.
این‏ها از مهم‏ترین اقداماتى بود که صلاح‏الدین در زمان تصدى وزارت خویش براى تغییر مذهب انجام داد اگرچه با مخالفت‏هاى مردمى شدیدى روبه‏رو شد ولى بدون توجه به این مخالفت‏ها و احیانا نگرانى‏هاى علماى شیعه و مردم کار خود را ادامه مى‏داد و در این راه آرام و بدون تنش و به دور از ایجاد هرگونه درگیرى حرکت مى‏کرد.
به نظر مى‏رسد صلاح‏الدین در این باره، همان رفتارى را از خود نشان داد که سلجوقیان مرتکب آن شدند.
صلاح‏الدین ایوبى چه به سبب عقاید سنى خود و چه به سبب علاقه به قدرت و برپایى دولت براى خاندان خود، از همان ابتداى ورود به صحنه سیاست فعالیت چشم‏گیرى را براى براندازى مذهب و دولت فاطمى آغاز نمود. وى براى رسیدن به اهداف خود چاره‏اى نداشت جز این‏که حمایت خلافت عباسى را پشت سر خود داشته باشد و از طرف دیگر خلیفه عباسى هرگز دوست نداشت که شمال افریقا توسط یک حکومت شیعى اداره شود، از این رو، هم خلافت عباسى نیازمند تغییر و تحول در آن بود و هم صلاح‏الدین چاره‏اى جز این نداشت که از پشتیبانى و رضایت خلافت عباسیان برخوردار باشد، به همین سبب خود را ملزم به برافراشتن رایت عباسیان در مصر کرد.389

4 ـ 2. پایان دولت فاطمى و آغاز حکومت صلاح‏الدین
اگرچه در سال‏هاى پایانى دولت فاطمى، این دولت عملاً به دست صلاح‏الدین ایوبى قبضه شده بود و زمام امور به‏دست او بود به طورى که در یک اقدام کاملاً عجیب در هفتم محرم 567 نام خلفاى فاطمى را از خطبه حذف کرد و نام عباسیان را در خطبه خواند،390 با این حال، دولت فاطمى به‏طور رسمى در دهم محرم همان سال پایان یافت؛ یعنى وقتى عاضد آخرین خلیفه فاطمى در شب عاشوراى همان سال (567 ق) از دنیا رفت صلاح‏الدین ایوبى طى خطبه‏اى پایان دولت فاطمى و آغاز حکومت خود را اعلام کرد. بدین صورت، تشیع فاطمى در مصر با یک چالش جدى روبه‏رو شد و بار دیگر یک هجمه تمام‏عیار در برابر این مذهب خودنمایى کرد و پرچم سیاه عباسى دوباره در مصر برافراشته شد.

4 ـ 3. صلاح‏الدین ایوبى و مبارزات او با مذهب تشیع در عصر حکومتش
گرچه صلاح‏الدین ایوبى پیرو مذهب اهل تسنن بود و در پى تثبیت پایه‏هاى مذهب سنى (شافعى) در مصر بود، اما باید توجه داشت که صلاح‏الدین ایوبى در رسیدن به این هدف، بیشتر توجه خود را به انجام کار فرهنگى در این زمینه معطوف داشت تا کار نظامى، زیرا هنوز حرکت‏هاى شیعى در مصر نیرومند بود و تغییرات سریع توأم با خون‏ریزى، واکنش علویان را در پى داشت و این قطعا به ضرر صلاح‏الدین ایوبى بود، از این رو در براندازى مذهب اسماعیلیان در مصر به عامل نظامى‏گرى کمتر توجه داشت. البته همان‏طور که بعدا خواهیم گفت ـ در این راه از راه‏کار نظامى هم استفاده کرد، ولى با زمینه‏سازى و بسترسازى سعى کرد به صورت فکرى و ایدئولوژى به این مهم برسد.
انزواى کامل شیعه در مصر و تقویت مذهب شافعى بزرگ‏ترین هدف صلاح‏الدین در مصر بود که براى رسیدن به این هدف دو راه انتخاب کرد: 1. روش نظامى، 2. روش فرهنگى.
4 ـ 3 ـ 1. برخورد نظامى و سرکوب حرکت‏هاى شیعى: همان‏طور که قبلاً هم ذکر شد این روش مدنظر صلاح‏الدین ایوبى نبود، ولى گاهى صلاح‏الدین براى دست‏یابى به هدف، مخالفان شیعى خود را سرکوب و با شیوه‏هاى نظامى و فیزیکى به قتل مى‏رساند یا گرفتار تبعید و زندان مى‏کرد.
سپاه مصر که هم‏چنان وفادار به حکومت فاطمى بود، خطر اصلى براى ایوبیان تازه به دوران رسیده بود. صلاح‏الدین گروه سربازان «صلاحیه» را که از سربازان و نظامیان اسدالدین شیرکوه و مملوکان ترک بودند، تشکیل داد و با پشتیبانى آن‏ها قیام و تحرک سپاهیان مصر را سرکوب و فرماندهان ارشد و سربازان مخالف دولت ایوبى و حامى دولت فاطمى را به منطقه صعید تبعید مى‏کرد.391
با از پیش رو برداشتن سپاهیان مصر و سرکوب خونین مخالفان دولت ایوبى، راه براى ادامه دست یازیدن صلاح‏الدین بر مِلک و مُلک مصر باز و هموار شد و صلاح‏الدین ایوبى راحت‏تر توانست به تباه ساختن عقاید مصر و شیعیان بپردازد. با از بین بردن سپاهیان مصر به عنوان اصلى‏ترین خطر پیش رو، توانست گام بلندى براى کسب قدرت در مصر بردارد.
براى شیعیان مصر و هواداران فاطمى بسیار ناگوار بود که فرد سنى متعصبى به حکومت شیعى فاطمى خاتمه دهد و بر آنان حاکم شود، از این رو مخالفت‏هاى گسترده‏اى با صلاح‏الدین ایوبى صورت مى‏گرفت که بعضى از آن‏ها موجب درگیرى‏هاى خونین بین ایوبیان و مخالفان براى باز پس‏گیرى حکومت فاطمى و رسمى شدن دوباره مذهب تشیع مى‏شد. مثلاً در شوال 569 بزرگ‏ترین و شدیدترین حمله به صلاح‏الدین براى برگرداندن حکومت و خلافت صورت گرفت.392 این مخالفان و ستم‏دیدگان به رهبرى عماره یمنى بزرگ‏ترین برخورد و دادخواست را علیه صلاح‏الدین ایوبى و عمال او رقم زدند. بسیارى از هواداران فاطمى و شیعیان ناراضى از حکومت صلاح‏الدین سنى و زخم‏دیدگان و ستم‏کشیدگان از ایوبیان در این اعتراض، عماره یمنى را همراهى کردند و قصد اصلى آن‏ها احیاى دوباره مذهب شیعه در مصر بود. شروع این قیام و حرکت، مقارن بود با حمله ناوگان صلیبى‏ها به بندر اسکندریه که این حمله به موفقیت مردم معترض کمک کرد و در نهایت، تلاش و مجاهدت آن‏ها باعث شد که بر حکومت ایوبى چیره شوند و دوباره حکومت از آن فاطمیان شود. پسر بزرگ العاضد، خلیفه متوفاى فاطمى به عنوان خلیفه برگزیده شد و مناصب و پست‏هاى دولتى از اشغال ایوبیان درآمد و دوباره رائحه حکومت شیعى بر فضاى مصر وزیدن گرفت. بر اثر خیانت یکى از عالمان طرف‏دار صلاح‏الدین که در بین قیام‏کنندگان حضور داشت،393 صلاح‏الدین توانست دوباره بر مخالفان مسلط شود و با اعدام رهبران مبارزان سیاسى خود و نیز تبعید و شکنجه آن‏ها توانست این حرکت انقلابى را متوقف سازد. این عالم که على بن نجا نام داشت از فقیهان و واعظان بود که اخبار و برنامه‏هاى قیام کنندگان را به اطلاع دستگاه حکومت ایوبى رساند.394
ابن واصل در مورد چگونگى برخورد صلاح‏الدین با مخالفان سیاسى خود در این قیام چنین مى‏نویسد: رهبران قیام خیلى زود توسط صلاح‏الدین ایوبى اعدام شدند و تعداد زیادى از مبارزان به مناطق دوردست در صعید تبعید شدند، به گونه‏اى که هیچ کس از طرف‏داران فاطمى باقى نماند.395
این‏که صلاح‏الدین ایوبى با این کیفیت با امیران جنگى برخورد کرده از نکته‏هاى قابل توجه است که توسط صلاح‏الدین و با همراهى فقیهان و علماى اهل تسنن با او که هرگز یک حکومت شیعى را نمى‏پسندیدند، صورت گرفت. البته با این حال، حرکت شیعى‏خواهى و تلاش براى برگرداندن حکومت شیعى قطع نشد و این شعله بار دیگر در منطقه صعید و اُسوان سربرآورد.396 رهبرى این قیام و شرکت‏کنندگان و همراهى‏کنندگان، همه از تبعیدشدگان توسط صلاح‏الدین بودند که با وجود این‏که در تبعید و شرایط سخت به سر مى‏بردند، ولى از حرکت آرمان‏خواهانه خود دست برنداشتند و جالب این‏که مردم صعید و نیروهاى نظامى مصر که توسط صلاح‏الدین به انزوا رانده شده بودند بر اثر روشن‏گرى‏هاى رهبران این قیام از جمله کنزالدوله، با این قیام همراهى کامل نمودند. صلاح‏الدین ایوبى مى‏دانست که اگر خود شخصا براى سرکوب این قیام راهى منطقه صعید شود مردم قاهره دوباره فریاد اعتراض سر خواهند داد از این رو برادرش را براى سرکوب شیعیان فاطمى در صعید گسیل کرد و برادرش توانست این انقلاب را در نهال، ریشه کن سازد و ضمن اعدام بزرگان و رهبران قیام بسیارى از سربازان و طرف‏داران آن‏ها را به اسارت و بند کشید. ابن شداد درباره چگونگى برخورد دستگاه ایوبى با این معترضان چنین مى‏نویسد:397 عادل با غلبه بر معترضان، عباس و کنز، از رهبران قیام را کشت و بسیارى از طرف‏داران آن‏ها را به بند کشید. این حادثه که در صفر 570 رخ داد به فرار تعداد زیادى از قیام کنندگان به سرزمین «نوبه» منجر شد.
همان‏طور که قبلاً ذکر شد اگرچه صلاح‏الدین فاکتور نظامى را براى پیاده کردن اهداف خود خیلى نمى‏پسندید و مى‏دانست که در صورت روى آوردن به اسلحه براى سرکوب مردم شیعه، ضرر بزرگى متوجه خود و خاندانش مى‏شود، اما با این حال، وى هم‏چون بعضى حاکمان که براى رسیدن به اهداف و انگیزه‏هاى خود از تمام توان خود استفاده مى‏کنند، حاضر بود در صورت لزوم به هرچه که به شوکت و قدرتش استقامت و استدامه مى‏بخشد، فکر کند و به آن جامه عمل بپوشاند. در سال‏هاى ابتدایى حکومت صلاح‏الدین ایوبى ساقط کردن و تعقیب روافض از کارهاى جدى زمام‏داران وقت بود.398 در این عصر، رافضى بودن جرم محسوب مى‏شد و شیعه به عنوان مجرم از سوى قاضیانى که صلاح‏الدین از میان اهل سنت انتخاب کرده بود، تحت پیگرد قانونى قرار مى‏گرفت.
در چنین فضاى اختناقى که براى شیعیان فراهم شده بود طبیعى بود که نهال شیعه رو به زردى و فرسودگى نهد و شیعیان براى حفظ عقیده و مذهب خود با مشکلات عدیده‏اى روبه‏رو باشند و مى‏توان به راحتى این عصر را با عصر حکومت حاکمان سنى متعصب که تیغ از نیام کشیده و رافضى مى‏جستند، مقایسه کرد.
4ـ 3 ـ 2.اقدام فرهنگى: همان‏طور که در صفحات گذشته هم اشاره شد صلاح‏الدین ایوبى اگرچه به اقدام نظامى و سرکوب فیزیکى شیعیان هم رو آورد، ولى براى از بین بردن تشیع در مصر بیشتر کار فکرى و فرهنگى مى‏کرد و مى‏کوشید تا با تغییر عقاید و افکار، موجبات تغییر مذهب را در مصر ایجاد کند. در این راستا اقدامات زیر توسط صلاح‏الدین صورت گرفت:
الف. حمایت از علماى (اهل تسنن): نقش علما و فقها به عنوان پدران معنوى و روحانى براى توده‏هاى مختلف مردم در تقویت و تثبیت دین و مذهب قابل انکار نیست. حضور پررنگ و فعال عالمان دینى موجب مى‏شود که مردم در عمل و تعهد به فرامین دینى و آموزه‏هاى مذهبى، سخت‏کوش‏تر باشند. این علما هستند که مردم را به انجام احکام الهى و پاى‏بندى به شعایر دینى و مذهبى تشویق مى‏کنند و مردم در سایه‏سار عالمان و دانشمندان دین خود به انجام تکالیف خود راغب‏ترند و طبیعى است که در چنین فضایى، مذهب (اهل تسنن یا هر مذهب دیگرى) بار مى‏گیرد و دیگر فرقه‏ها که از نعمت پشتیبانى و حمایت معنوى (فقها و اندیشمندان دینى) بى‏بهره‏اند، در انزواى کامل به سر مى‏برند.
صلاح‏الدین مى‏کوشید در حکومت خود میان «سیف» و «قلم» جمع کند؛ بدین صورت که قدرت و دولت را در خدمت اهل علم و اهل قلم قرار داده و از حمایت آن‏ها بهره لازم را ببرد. صلاح‏الدین خوب دریافته بود که اگر یارى علماى اهل‏تسنن را نداشته باشد براى تغییر مذهب در مصر ناکام خواهد بود، از این رو تمام توان را به خدمت گرفت تا نظر مساعد علماى سنى‏مذهب را جلب کند و در این راه، توفیق چشم‏گیرى به دست آورد. او تابع محض فقیهان سنى‏مذهب شد و از هیچ خدمتى نسبت به آن‏ها دریغ نکرد. همین خدمات و کمک‏هاى مادى و معنوى صلاح‏الدین به علما بود که باعث شد علماى زیادى از سایر نقاط جهان اسلام به خدمتش مى‏رسیدند399 و صلاح‏الدین در کنف حمایت این عالمان راحت‏تر به مقاصد شوم خود دست مى‏یازید.
نمونه‏هاى فراوانى از اطاعت بى‏چون و چراى صلاح‏الدین از علما در تاریخ وجود دارد که نمونه بارز آن، اصرار بر اعدام حکیم سهروردى (شیخ اشراق) توسط صلاح‏الدین است که به تحریک و دستور فقهاى زمان صورت گرفت.400
جلب رضایت علما توسط صلاح‏الدین وقتى به اوج رسید که او به عنوان یک مجاهد و غازى مطرح بود، چنان‏که پیش از این گفته شد فتح بیت‏المقدس توسط او و جنگ‏هایى که با صلیبیان کرد بسیار بر محبوبیت او بین مردم، به‏ویژه علما افزود.
صلاح‏الدین نه‏تنها در راه اداره امور جامعه و اقناع مردم و دعوت گروه‏هاى مختلف مردم به مذهب اهل تسنن و ارادت به دستگاه عباسى از علما کمک مى‏گرفت، بلکه در میادین جنگ نیز از حضور علما استفاده مى‏کرد. محمد سهیل طقوش در این باره چنین مى‏گوید: ارتش صلاح‏الدین متشکل از کردها (همشهریان و هم‏نژادان صلاح‏الدین) ترک‏ها (نیروهاى وفادار به خاندان عباسى) و افراد داوطلب بود... شرکت علما و فقها در جهاد از طریق مبارزه عملى و نیز از طریق ترغیب سربازان و ایجاد روحیه در آن‏ها و یادآورى قهرمانان پیشین مسلمان به آن‏ها بود.401
ترویج روحیه شهادت‏طلبى در میان نیروهاى رزمنده توسط عالمان دینى سبب مى‏شد که مردم به شوق شهادت دلیرانه‏تر بجنگند.
پیوند عمیق و ناگسستنى عالمان سنى با دستگاه حکومتى صلاح‏الدین، بر انزواى شیعیان اثر بزرگى گذاشت. اتحاد نامیمون اهل سیف و اهل قلم با عالمان دینى موجب به حاشیه رفتن هرچه بیشتر شیعیان و محو کامل آن‏ها از جامعه مصر شد. طبیعى است مذهبى که هم حکومت وقت و هم فضاى علمى و فقهى حاکم بر جامعه کمر به نابودى‏اش بسته‏اند، محکوم به زوال است و پیروان این مذهب به جز اندکى، چاره‏اى جز وداع با این مذهب را ندارند و آن‏هایى هم که مى‏مانند از ضریب امنیتى بالایى براى پاى‏بند بودن به مذهب خویش برخوردار نیستند.
اعزام عالمان سنى‏مذهب به مراکز شیعه از دیگر اقدامات صلاح‏الدین ایوبى براى محو تشیع بود. این عالمان به شهرها و مراکز شیعه‏نشین هجرت کرده تا علیه معتقدات و شعائر مذهب شیعه تبلیغ کنند و این در حالى بود که علماى شیعه یا در تبعید به سر مى‏بردند و یا در انزواى کامل اجتماعى ـ سیاسى بودند. براى نمونه، مى‏توان از حضور قاضى بهاءالدین در شهر اسنا اشاره کرد، شهر اسنا در صعید مصر، از شهرهاى شیعه‏نشین و کانونى منسجم براى شیعیان بود.402 این عالم سنى در این شهر به فعالیت پرداخت و توانست عده زیادى را همراه خود سازد.
2. تأسیس و رونق بخشیدن به مدارس علمیه اهل تسنن: نقش حوزه‏هاى علمیه در تقویت و تحکیم مذهب بر هیچ‏کس پوشیده نیست. در طول تاریخ اسلام مراکز علمى و حوزه‏ها و مدارس علمیه نقش اول را در حفظ و تبلیغ و نشر مذهب‏هاى مختلف داشته‏اند. در این حوزه‏ها و مدارس، مبلغان و عالمان دینى مسلح به سلاح علم و دانش شده و رهسپار جامعه مى‏شوند تا در میان توده‏هاى مردم به بیان احکام دین بپردازند. هم‏چنین در همین مراکز علمى دینى است که مبانى و اصول دین و مذهب تبیین مى‏شود، شبهات مختلف بر ضد مذهب توسط این مراکز پاسخ داده مى‏شود و آموزه‏هاى مذاهب مخالف در این حوزه‏ها به چالش کشیده مى‏شود. صلاح‏الدین در شکوفایى مراکز علمى و آموزشگاه‏هاى دینى بسیار کوشش کرد. او به خوبى دریافته بود که رونق بخشیدن به این مراکز تا میزان قابل توجهى مى‏تواند او را در رساندن به اهدافش یارى کند، از این رو به تأسیس و تقویت مدارس علمیه کمر همت بست. عصر او را باید عصر شکوفایى مدارس علمیه (سنى) دانست.403 مدارس علمیه در عصر او از آن شافعیان بود. به جز خود صلاح‏الدین، سایر امرا و وزرایش هم به ساخت مدارس علمیه روى آورده بودند؛ گویا ساخت و تعمیر مدارس علمیه به صورت کاملاً نظام‏مند در عصر او پى‏گیرى مى‏شده است، مثلاً مدرسه فاضلیه توسط قاضى‏الفاضل ساخته و اداره مى‏شد.404 برخى از مدارس علمیه تأسیس شده در زمان حکومت صلاح‏الدین عبارت‏اند از:
1. تأسیس مدرسه دارالغزل405 (براى مالکى‏ها)؛
2. تبدیل زندان شحنه در قاهره به مدرسه‏اى براى شافعى‏ها؛406
3. تخریب دارالمعونه و تبدیل آن به مدرسه شافعى؛
4. تأسیس مدرسه ناصریه در قاهره براى شافعیان؛
5. تأسیس مدرسه قمحیه براى حنفیان؛
6. تأسیس مدرسه فاضلیه در مصر براى شافعیان؛
7. تأسیس مدرسه صلاحیه تاج‏المدارس.407
در چنین فضایى بود که مذهب فاطمیان مورد هجوم وسیع در بُعد فرهنگى و علمى قرار گرفت و ذره‏ذره رو به محو شدن نهاد. از آن‏جا که صلاح‏الدین ایوبى به خوبى دریافته بود که علما و مدارس علمیه و حوزه‏ها تا میزان بسیار زیادى مى‏توانند او را در پیشبرد اهدافش یارى رسانند، از این رو به تأمین مالى آن‏ها نیز پرداخت. منابع مالى براى فعالیت مدارس علمیه از دو راه تأمین مى‏شد:
1. بودجه دولتى؛
2. اختصاص اوقاف408 براى طلاب علوم دینى، به‏ویژه علماى شافعى. درآمد حاصل از موقوفه‏ها خرج مدارس علمیه و طلاب آن‏ها مى‏شد و در برابر، آن‏ها براى براندازى مذهب اسماعیلیه در جامعه تلاش مى‏کردند. بدین گونه، عالمان و حوزه‏هاى علمیه در خدمت صلاح‏الدین ایوبى قرار گرفتند تا او راحت‏تر بتواند اسماعیلیان و اعتقادات آن‏ها را به حاشیه ببرد.
ج. از بین بردن مراکز علمى فاطمیان و مبارزه با برگزارى مراسم شیعى: از دیگر اقدامات صلاح‏الدین ایوبى در رابطه با حذف مذهب تشیع، پیکار جدى او با آموزه‏هاى شیعى بود. به موازات حمایت از علماى سنى و تأسیس و رونق بخشیدن به مدارس علمیه سنى‏ها، عالمان شیعه در غایت انزوا و دچار ظلم دستگاه حکومت بودند و مراکز علمى شیعه، تخریب یا تبدیل به مدارس علیمه سنى‏ها مى‏شد. صلاح‏الدین در آغاز رسیدن به قدرت، دستور آتش زدن کتابخانه بزرگ فاطمیان را داد.409 در رابطه با مراسم و بزرگداشت‏هایى که در مصر مرسوم بود نیز دست به مبارزه زد، از جمله این‏که روز عاشورا را به عنوان روز سرور و شادى اعلام کرد410 و با این کار، مانع از انجام امور مذهبى توسط مردم شیعه شد.

نتیجه
از مقاله حاضر، نتایج ذیل به دست مى‏آید:
1. با ورود صلاح‏الدین ایوبى به دستگاه خلافت فاطمى، تضعیف سازمان‏هاى دینى و اسماعیلى توسط وى آغاز شد، همو بود که به تقویت آیین اهل سنت پرداخت و با تعصب خاصى که داشت به این کار همت گمارد.
2. او با اقدامات نظامى و فرهنگى، مثل برخوردارى از حمایت علما و تأسیس و تقویت مدارس علمیه اهل تسنن به این مقاصد راه یافت.
3. به رغم تمام اقداماتى که انجام داد ولى نتوانست به طور صد در صد و کامل مذهب تشیع را در مصر محو کند. صلاح‏الدین در راه زدودن مذهب اسماعیلیه (تشیع) به موفقیت‏هاى زیادى دست یافت.
4. جلب رضایت خلافت عباسى و تعصب سنى‏گرى صلاح‏الدین ایوبى دو عامل اساسى و اصلى براى توجیه فعالیت‏هاى صلاح‏الدین در براندازى تشیع در مصر به حساب مى‏آید.
5. اگرچه در مواقع ضرورى از اقدام فیزیکى و نظامى هم براى از بین بردن شیعیان و عقایدشان استفاده مى‏شد، ولى صلاح‏الدین به سبب سیاست زیرکانه‏اش در براندازى مذهب تشیع در مصر آرام حرکت مى‏کرد. او که عاشق قدرت بود هرگز دوست نداشت در راه رسیدن به شوکت و قدرت ناکام بماند.
••• پى‏نوشت
منابع
ـ ابن اثیر، محمد بن عبدالکریم شیبانى، الکامل فى التاریخ، بیروت، دار احیاء التراث العربى، 1408ق.
ـ ابن تغرى بردى، ابوالمحاسن یوسف، النجوم الزاهره فى ملوک مصر و القاهره، قاهره، 1375م.
ـ ابن خلدون، مقدمه، ترجمه محمد پروین گنابادى، تهران، 1359.
ـ ابن خلّکان، وفیات الاعیان، تصحیح احسان عباسى، بیروت، 1977 م.
ـ ابن شداد، بهاءالدین، النوادر السلطانیه، تحقیق جمال‏الدین، قاهره، مکتبة الخانجى، 1994 م.
ـ ابن مأمون، جمال‏الدین ابوعلى موسى، اخبار مصر، تصحیح ایمن فؤاد، قاهره، المعهد العلمى الفرشى، 1983م.
ـ ابن مسیر، محمد بن على بن یوسف، اخبار مصر، تصحیح ایمن فؤاد، قاهره، المعهد العلمى الفرشى للاثار الشرقیه، 1981 م.
ـ ابن واصل، مفروج الکروب فى اخبار بنى ایوب، قاهره، 1953م.
ـ ایوبیان، عبیداللّه‏، نقش قهرمان شرق در پیشگاه تاریخ، تهران، کتاب‏فروشى سعدى تهران.
ـ جمعى از نویسندگان، تاریخ تشیع، زیر نظر سیداحمدرضا خضرى، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1384.
ـ رحیم‏زاده، مهدى، جنگ‏هاى صلیبى، تهران، 1334.
ـ سلطان عبدالنعیم، المجمعه المصرى فى العصر الفاطمى، قاهره، دارالمعارف، 1405 ق.
ـ شهاب‏الدین یاقوت بن عبداللّه‏ حموى، معجم المؤلفین، بیروت، دار صادر، بى‏تا.
ـ شهروزى، شم‏الدین محمد بن محمود، نزهة الارواح و روضة الافراح فى تاریخ الحکماء و الفلاسفه، ترجمه ضیاءالدین درّى، تهران، چاپخانه دانش، 1316.
ـ شیخ قاسم الشماعى الرفاعى، بعلبک فى التاریخ، بیروت، 1404 ق.
ـ صنهاجى، ابوعبداللّه‏ محمد، اخبار ملوک بنى عبید و سیرتهم، تحقیق جلول احمد البدوى، الجزایر، المؤسسة الوطنیه، 1984 م.
ـ طقّوش، محمد سهیل، دولت ایّوبیان، ترجمه عبداللّه‏ ناصرى، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1374.
ـ عبداللطیف، حمزه، الحرکة الفکریة فى المصر العصرین ایّوبى و المملوکى، قاهره، 1906م.
ـ ـــــــــــــــ، الحرکة الفکریة فى مصر العصرین ایوبى و المملوکى، وزارة الثقافه و الارشاد القومى، المؤسسة المصریة العامه، بى‏تا.
ـ عبده، قاسم، ماهیة الحروب الصلبیه، کویت، المجلس الوطنى، 1410 ق.
ـ فلیپ، تاریخ عرب، ترجمه محمد سعیدى، تهران، 1959م.
ـ قبادیانى، ناصرخسرو، سفرنامه، تحقیق محمود بیرسیاقى، تهران، 1370.
ـ مردوخ، محمد، تاریخ کرد و کردستان، تهران، 1326.
ـ مصرى، عبدالرحمن بن عبداللّه‏، فتوح مصر و اخبارها، قاهره، 1411ق.
ـ معررى سامى، قاموس الاعلام، استانبول، 1881 م.
ـ مقریزى، احمد بن على، اتعاظ الحنفاء باخبار الائمه الفاطمیین الخلفاء، تحقیق جمال‏الدین شیال، قاهره، المجلس الاعلى للشؤن الاسلامیه، 1387 ق.
ـ مقریزى، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، قاهره، مکتب فرهنگى و دینى.
ـ مناوى، محمدحمدى، الوزارة و الوزراء فى العصر الفاطمى، قاهره، 1970م.
ـ ناصرى، عبدالله، فاطمیان در مصر، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1379.
ـ نوبختى، حسن بن موسى، فرق الشیعه، تصحیح محمدصادق آل بحر العلوم، نجف، چاپخانه حیدریه، 1355 ق.
ـ هاینس هالم، فاطمیان و سنت‏هاى تعلیمى و علمى آنها، ترجمه فریدون بدره‏اى، تهران، 1377.

--------------------------------------------------------------------------------

357. دانشجوى کارشناسى ارشد تاریخ تشیع. تاریخ دریافت: 10/4/87 ـ تاریخ پذیرش: 6/5/87.
358. مقریزى، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط، ج 1، ص 389.
359. همو، اتعاظ الحنفاء، ج1، ص 146.
360. سلطان، عبدالنعیم، المجتمع المصرى فى العصر الفاطمى ، ص133.
361. عبداللّه‏ ناصرى، فاطمیان در مصر ، ص 110.
362. همان، ص 13.
363. حسن بن موسى نوبختى، فرق الشیعه، ص 67 ـ 68.
364. همان.
365. مقریزى، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط والآثار، ج 2، ص47.
366. همان، ج 2، ص 338.
367. همان، ج 3، ص 338.
368. همان، ص 271.
369. ابوعبداللّه‏ محمد صنهاجى، اخبار ملوک بنى‏عبید و سیرتهم، ص 53.
370. خطط، ج 1، ص 270 ـ 271.
371. خطط، ج1، ص427.
372. خطط، ج 2، ص 57؛ ابوشامه، الروضتین، ج1، ص 10.
373. براى پى بردن به قدرت روزافزون وزیران در اوخر دوره فاطمى، ر.ک: مقریزى، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط، ج 1، ص338؛ همو، اتعاظ احنفاء بأخبار الائمة الفاطمیین الخلفاء، ج 3، ص 260 و ابن تغرى بردى، النجوم الزاهرة فى ملوک مصر و القاهره، ج 5، ص 346.
374. مقریزى، اتعاظ الحنفاء بأخبار الأئمة الفاطمیین الخلفاء، ج 3، ص 209.
375. ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، ج 9، ص 91.
376. عبداللّه‏ ناصرى، فاطمیان در مصر، ص 97، به نقل از: مقریزى، اتعاظ الحنفاء، ج 3، ص 229 ـ 302.
377. معررى سامى، قاموس الاعلام، ج 4، ص 2964.
378. درباره این لقب بحث‏هایى وجود دارد، از جمله این‏که همین لقب مایه کدورت خلافت عباسى با صلاح‏الدین شده است. جا دارد در تحقیق دیگرى تعامل و تقابل صلاح‏الدین با خلافت عباسى بررسى شود. براى آگاهى بیشتر در این باره، ر.ک: عبداللّه‏ قلقشندى، مآثر الانافه فى معالم الخلافه، ص 266.
379. عبیداللّه‏ ایوبیان، نقش قهرمان شرق در پیشگاه تاریخ، ص24.
380. شهاب‏الدین یاقوت بن عبداللّه‏ حموى، معجم المؤلفین، ص 115 ـ 140.
381. مقریزى، اتعاظ الحنفاء بأخبار الأئمة الفاطمیین الخلفاء، ج3، ص 308.
382. فلیپ، تاریخ عرب، ص 187.
383. قاسم شماعى رفاعى، بعلبک فى التاریخ، ص 45 ـ 60.
384. مقریزى، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط، ج 2، ص 271 ـ 272.
385. همان.
386. همان.
387. ابن اثیر، همان، ج11، ص 336.
388.ابن اثیر، همان، ج9، ص 344.
389. محمد سهیل طقّوش، دولت ایوبیان، ص34.
390. مقریزى، اتعاظ الحنفاء بأخبار الأئمة الفاطمیین الخلفاء، ج3، ص327.
391. محمد سهیل طقّوش، دولت ایوبیان، ص35، به نقل از: Ehrnkreutz: pp.73-74
392. قاسم عبده، ماهیة الحروب الصلبیه، ص 189 ـ 190.
393. درباره همکارى و همدلى علما و فقها با صلاح‏الدین در صفحات بعد، بحث مفصلى خواهیم کرد.
394.ابن واصل، مفرج الکروب فى اخبار بنى ایوب، ج 1، ص 245.
395. همان، ج 1، ص 244.
396. محمد سهیل طقّوش، همان، ص 43.
397. ابن شداد، النوادر السلطانیه، ص 90.
398. مهدى رحیم‏زاده، جنگ‏هاى صلیبى، ج 3، ص 195.
399. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج 7، ص 207.
400. شهروزى، نزهة الارواح و روضة الافراح فى تاریخ الحکماء و الفلاسفه، ص126.
401. محمد سهیل طقّوش، همان، ص193.
402. عبداللّه‏ ناصرى، فاطمیان در مصر، ص 99.
403. عبداللطیف حمزه، الحرکة الفکریة فى مصر فى العصرین ایوبى و المملوکى، ص 45.
404. محمد سهیل طقّوش، همان، ص64.
405. همان، ص 35.
406. همان.
407. عبداللّه‏ ناصرى، فاطمیان در مصر، ص 99.
408. ابن خلدون، مقدمه، ص 434.
409. عبداللّه‏ ناصرى، فاطمیان در مصر، ص99.
410. همان.

تبلیغات